هشتمین جلسه از دوره سوّم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی بردسکن به استادی همسفر مریم، نگهبانی همسفر زهرا و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه《وادی دهم(صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاری است)و تاثیر آن روی من 》روز دوشنبه ۱۰ آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
وادی دهم (صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است)
ویژگی هر چیزی را، صفت آن میدانیم مثل غذای شور که شوری صفت آن غذا است، یا زغال که سیاهی صفت زغال است، یا حیوانات درنده که درندگی صفات دائمی برای این حیوانات میباشد، ما نمیتوانیم شوری را تغییر دهیم یا سیاهی را به سفیدی تبدیل کنیم ولی انسانها اینطور نیستند؛ خداوند قدرت اختیاری به انسان داده است تا بتواند رشد کند و تغییر کند؛ یعنی یک انسان بَد میتواند به انسان خوب تبدیل شود یا برعکس، ما اصلاً آدم بَد نداریم، خداوند آدم بَد خلق نکرده است، این انسانها هستند که بر اساس شرایط برای خود مشکل ایجاد میکنند.
انسان اگر در مسیر درست، حرکت کند میتواند از پایینترین نقطه به بالاترین نقطه برسد. انسان نمیخواهد تا اَبد در تاریکی باشد و هیچ دلیلی وجود ندارد که انسان تمایل داشته باشد که در یک جا بماند، الان شاید من فقیر باشم، ولی ممکن است در آینده ثروتمند شوم یا برعکس. پس این وادی به من میگوید؛ که در هر شرایطی و در هر جایی که باشم حتّی در عمیقترین نقطه تاریکیها باشم، خداوند به من فرصت میدهد تا بتوانم جبران کنم و هم در جهت مثبت و در جهت منفی به ارتقا برسم، اگر در جهت منفی باشم باعث سقوط من میشود.
و یک موضوع دیگری که آقای مهندس در این وادی مطرح میکند؛ مسئله حس است که اوّلین نیروی به کارگیری قوه عقل است، اگر ما بخواهیم تغییر کنیم باید حس خود را تغییر دهیم و این تغییر حس با تزکیه، پالایش و تفکّر درست انجام میشود، اگر ما روی زمین آشغال ببینیم خم میشویم و آن آشغال را از روی زمین برمیداریم و بیتفاوت از آن رَد نمیشویم.
این همان تغییر حس است که در درون ما اتّفاق افتاده است، من قبل از ورود به کنگره، صفات بَدی داشتم؛ مثل اضطراب، ناامیدی، عَدم اعتمادبهنفس، خجالتی بودن و ترسو بودن که حتّی از انجام کارهای کوچک نیز ناتوان بودم و میترسیدم یا خجالت میکشیدم، ولی با ورود به کنگره توانستم تا حدودی این صفات را تغییر دهم و چیزهای خوبی مثل محبت، عشق، بخشش، قناعت و پسانداز را آموزش بگیرم.
در نهایت این وادی مثل یک شمشیر دولبه است که هم هشدار میدهد و هم امید، هم صعود و هم سقوط، همین طور زنده را از درون مرده خارج میکند و مرده را از درون زنده خارج میکند، این وادی هشدار میدهد؛ به اینکه اگر من بهترین انسان باشم ولی در مسیر درست حرکت نکنم به بَدترین انسان تبدیل میشوم؛ پس باید همیشه مواظب رفتار و کردار خود باشیم که از مسیر خارج نشویم و امید میدهد به اینکه اگر من کاری اشتباه مرتکب شدم، خداوند به من فرصت میدهد که جبران کنم و برگشت نکنم.
اینکه همیشه باید امیدوار باشم و هیچ وقت ناامید نشوم. همچین با انجام کارهای ساده ناامید نشوم که بخواهم به زمین و زمان ناسزا بگویم؛ چون زندگی فراز و نشیب دارد، بالا و پایین دارد، باید با صبر و شکیبایی با مشکلات مقابله کنیم، تا پیروز شویم، من خودم قبل از کنگره مشکلاتی که برام پیش آمده بود، ناامید از زندگی بودم، همیشه گله و شکایت میکردم که چرا من؟ من چه گناهی کرده بودم؟
امّا از زمان ورود به کنگره، اوضاع زندگی من فرق کرد،و زندگی من دگرگون شد، و حال من بهتر شد و امروز من تمام این حال خوب را مدیون کنگره۶۰ و آقای مهندس هستم. برای رسیدن به هدف، برای درست زندگی کردن و تغییر و تحوّل، هیچ وقت دیر نیست چون زندگی جریان دارد و جاری است، و پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است.
تجلیل دبیر فعلی از دبیر دوره قبل
.jpg)
مرزبانان کشیک: همسفر زینب و مسافر حجّت
عکس: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر معصومه(لژیون دوم)
تایپ: همسفر مینا رهجوی راهنما همسفر رقیه(لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر معصومه(لژیون دوم)نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بردسکن
- تعداد بازدید از این مطلب :
159