وقتی سیدی یادگیری و معرکهگیری را گوش دادم، نکتهای برایم روشن شد که پیش از این هرگز به آن، اینگونه فکر نکرده بودم. اینکه یادگیری و معرکهگیری اصلاً در یک مسیر قرار ندارند و دقیقاً در جهت مخالف یکدیگر هستند. هر کسیکه اهل یادگیری باشد، نمیتواند اهل معرکهگیری باشد و هر کسیکه درگیر معرکهگیری شود، دیگر قادر نیست بهدرستی آموزش ببیند. معرکهگیری تنها یک رفتار بیرونی نیست؛ بلکه نشانهای از درون انسان است. زمانیکه ذهن شلوغ است و فرد در پی اثبات خود میباشد، نمیتواند چیزی را با آرامش و عمق کافی یاد بگیرد. تجربه شخصی نیز این موضوع را برایم ثابت کرده است، در زمانهایی که تلاش میکردم نظر خود را به هر قیمتی ثابت کنم، نه چیزی آموختم و نه آرامشی حاصل شد؛ اما هنگامیکه سکوت کردم و فقط گوش دادم، تازه آغاز یادگیری واقعی بود. آقای مهندس بیان کرده بودند که یادگیری نیازمند تواضع است؛ یعنی باید بپذیریم که نمیدانیم؛ اما فردی که اهل معرکهگیری است، همیشه تصور میکند بیش از دیگران میفهمد و همین باعث میشود، هیچ مطلب تازهای وارد ذهن او نشود.
احساس میکنم در بسیاری از مواقع، خودِ من نیز در این دام افتادهام که بهجای شنیدن، تنها قصد پاسخ دادن داشتهام. ذهنی که درگیر معرکه است، مانند آب گلآلود است، هر چهقدر هم تلاش کنید چیزی در آن ببینید، تصویر واضحی بهدست نمیآورید. این تشبیه برایم بسیار دلنشین بود؛ زیرا دقیقاً در زندگی نیز همینگونه است. وقتی ذهنم آرام است، حتی یک جمله ساده برای من الهامبخش میشود؛ اما زمانیکه ذهنم آکنده از بحث و قضاوت است، هیچ چیز وارد آن نمیشود. در مسیر درمان و آموزش آموختم که سکوت نیز نوعی یادگیری است. سکوتی که از روی آگاهی باشد، نه بیتفاوتی، زیرا گاهی انسان با گوش دادن بیش از سخن گفتن رشد میکند. این موضوع را وقتی درک کردم که دیدم افراد آرام و متواضع در کنگره۶۰ چهقدر سریعتر پیشرفت میکنند.
یک تجربه شخصی برایم بسیار آموزنده بود، یکبار در منزل بحثی بین مهمانها شکل گرفت. چند نفر بر سر موضوعی اصرار داشتند. من نیز ابتدا قصد داشتم نظر خود را مطرح کنم؛ اما ناگهان سخن آقای مهندس در ذهنم آمد که «معرکهگیر یاد نمیگیرد». در همان لحظه سکوت کردم؛ پس از گوش دادن، متوجه شدم اشتباه از برداشت من بوده است. همان لحظه احساس کردم، واقعاً در حال یادگیری هستم، بدون اینکه حتی حرفی زده باشم. بهنظر من تفاوت اصلیِ یادگیری و معرکهگیری در نیت انسان است. یکی بهدنبال فهمیدن است و دیگری بهدنبال اثبات خود. یکی در پی رشد درونی است و دیگری در پی دیده شدن و این دو مسیر هرگز به یک نقطه ختم نمیشوند.
این سیدی تلنگری ارزشمند بود که هر زمان دیدم بحثی از مسیر آموزش خارج میشود، بدانم معرکه است، یک قدم عقبتر برگردم و از خود بپرسم: اکنون بهدنبال یادگیری هستم یا پیروزی در بحث؟ پاسخ این سؤال معمولاً همه چیز را روشن میکند. اکنون برای من روشن است که یادگیری یعنی تواضع، شنیدن، آرامش و معرکهگیری یعنی غرور، شلوغی ذهن و فاصله گرفتن از مسیر رشد. احساسم پس از شنیدن این سیدی این بود که هرگاه خواستم در میان بحث وارد شوم، این جمله را بهیاد آورم: «کسیکه یاد میگیرد، معرکه نمیگیرد». این جمله برای من خلاصه تمام مسیر رشد در کنگره۶۰ است.
منبع: سیدی یادگیری و معرکهگیری
نویسنده: همسفر یگانه رهجوی راهنما همسفر فاطیما (لژیون یازدهم)
رابط خبری: همسفر ملاحت رهجوی راهنما همسفر فاطیما ( لژیون یازدهم)
ویرایش: همسفر عاطفه رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم) دبیر دوم سایت
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی کوروش آذرپور
- تعداد بازدید از این مطلب :
48