در هر حلقهای از حیات ادامه زندگی وجود دارد. هر حلقه را یک جهان میدانیم، مثل حلقه کودکی، نوجوانی، جوانی، پیری، ولی در اینجا هر حلقه از حیات ادامه زندگی است. ما جهانهای متعدد داریم؛ ولی بعضیها معتقد هستند که نه، ما همین جهان را داریم، زندگی میکنیم، خواهیم مرد و در همین نقطه جهان به پایان میرسد. ما از جهان هستی آنقدر بیاطلاع هستیم که در تصور نمیگنجد. در همین جهان فیزیکی ۲۶.۸ درصد مادهای وجود دارد بهنام تاریکی که قابل رؤیت نیست؛ ولی وجود دارد و ما نمیدانیم چیست. ۶۸.۲ درصد آن را انرژی تشکیل میدهد که آن را نیز نمیشناسیم. این انرژی در سراسر کائنات پراکنده است. ما آن را نمیبینیم و لمس نمیکنیم، فقط در محاسبات مشخص میکند که یک چیزی وجود دارد؛ چون جهان گستردهتر میشود، تمام این کروات را بههم مربوط میکند و بدون اینکه طنابی داشته باشند به یکدیگر متصل هستند. آن بخشی از این جهان هستی که ما میشناسیم، تنها ۴.۹ درصد است. در این کهکشانی که زندگی میکنیم؛ اگر از این سر به آن سرش بخواهیم برویم، ۱۰۰ هزار سال نوری طول میکشد که به آنطرف کهکشان برویم. ما چندین میلیارد کهکشان داریم که ناشناخته هستند. ما از کائنات هیچ چیز نمیدانیم. وقتیکه ما کره زمین را از چند صد کیلومتر بالاتر ببینیم، در این کهکشان مانند یک نقطه کوچک بهنظر میرسد، بهجز طلا، نقره، مس، آهن، نفت، زغالسنگ، گوشت، پوست، استخوان، سبزی، علف، حیوان، گیاه، کوه، زمرد و الماس که همه اینها را میشناسیم، فقط با ۵ درصد از ماده موجود در جهان آشنا هستیم و بقیه آن برایمان ناشناخته است.
ما در ۳ جهان زندگی میکنیم: یکی در جهان فیزیکی که همین جهان اطراف خودمان است. یکی جهان ذهنی، یعنی در درون خودمان است. برای مثال، هنگامیکه در حال صحبت با فردی هستیم و یکمرتبه در فکر خود فرو میرویم، آن جاییکه به فکر فرو رفتهایم جهان ذهنی ما است. یک جهان دیگر ما جهان خواب است. وقتیکه به خواب میرویم، هر آنچه در خواب میبینیم برایمان واقعی هستند. جهانی که ما در خواب تجربه میکنیم، جایی است که ما بهراستی در آن زندگی میکنیم؛ پس وقتی میگوییم در هر حلقهای از حیات، زندگی ادامه دارد؛ یعنی حلقههای دیگری هم وجود دارند و زندگی پایان ندارد. هر مسافری که از سفر برمیگردد، مسافر بعدی سفرش را آغاز میکند. هر کس که از این جهان میرود یک نفر دیگر به این جهان میآید. هر که به مقصد میرسد، دیگری تازه سفر خود را در پیش گرفته است. این چرخه دائماً ادامه دارد، مثل چرخهای یک ارابه. ما اطلاعات بسیار ناچیزی از این حیات داریم. دانشمندان فقط توانستهاند ۵ درصد از این اطلاعات را بدانند که جهان چیست و بقیه آن را نمیدانند؛ پس برای ما زندگی ادامه دارد.
حتی اگر بخواهیم نیست و نابود شویم، امکانپذیر نیست؛ اگر در اینجا خودمان را از بین ببریم از جای دیگری سر درمیآوریم؛ چون ما میدانیم این زندگی دائم است و ادامه دارد؛ پس باید توشهای با خود داشته باشیم. بهعنوان مثال اگر یک شب در هتل بخوابیم، فرق میکند با خانهای که در آن زندگی میکنیم. ما باید عمری را در خانه خود بگذرانیم؛ آیا زندگی مثل یک هتل است که یک شب در آن میخوابیم یا زندگی مثل یک خانهای است که دائماً هر شب در آن میخوابیم و زندگی میکنیم؟ پس زندگی ادامه دارد. خواه این را بپذیریم یا نه، حیات به پایان نمیرسد؛ زیرا پایانی نیست. ما آغاز آن را نمیدانیم؛ پس پایان آن را هم نمیتوانیم بدانیم. برای انسانی که پا به این جهان میگذارد، تزکیه و پالایش هم شروع میشود، نه برای اینکه به خدا برسد؛ چرا که خدا در وجود او است؛ بلکه برای آنکه بتواند زندگی را در بهترین شکل ممکن تجربه کند، برای آنکه بتواند از بسیاری قیدوبندها رها شود، تزکیه کند تا از دست نیرومندترین دشمن خود که جهل و نادانی خود او است، رها شود و برای اینکه زندگی بهتری داشته باشد.
منبع: سیدی پیامآور
نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فاطیما (لژیون یازدهم)
رابط خبری: همسفر ملاحت رهجوی راهنما همسفر فاطیما (لژیون یازدهم)
ویرایش: همسفر عاطفه رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم) دبیر دوم سایت
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی کوروش آذرپور
- تعداد بازدید از این مطلب :
54