همسفر مرضیه، همسفر نرگس رهجویان راهنما همسفر فاطمه (لژیون یکم تغذیه سالم) و همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر راحله (لژیون دوم تغذیه سالم) در دلنوشته های خود نوشتند:
همسفر مرضیه:
اولین روزی که وارد کنگره۶۰ شدم با دلی شکسته، افکاری پریشان و هزاران هزار سؤال بیجواب با خودم میگفتم: چرا اینجا آمدهام و باید در کنار این همه مصرفکننده باشم؟ زندگی در کنار مصرفکنندهای که سی سال از عمرش را در تاریکی سپری کرده بود، باعث ناامیدیهای زیادی در وجود من شده بود.
پس از گذشت مدتی کوتاه، با راهنمای تازهواردین آشنا شدم. ایشان کمی با من صحبت کردند و بغضی که در گلو داشتم ترکید و اشکهایم سرازیر شد. او با چهرهای آرام و قلبی مملو از محبت و درک سعی داشت با کلامش مرا آرام کند. با راهنماییهای ایشان، امید رهایی مسافرم از تاریکیها و زندگی تازه به من داده شد. بعد از چند جلسه که آمدم، راهنمایم را انتخاب کردم و در کلاسها شرکت کردم، تازه متوجه این موهبت الهی شدم خداوند چقدر ما را دوست داشته که مسیر کنگره۶۰ را به ما نشان داده است. با شرکت در این کلاسها، هر روز و هر جلسه حالم بهتر و بهتر میشد و تازه داشتم زندگی کردن، امیدواری، محبت و عشق را یاد میگرفتم.
کتاب عشق، چهارده وادی برای رسیدن به خود که در قالب چهارده وادی و چهارده قانون بنیادین از قوانین آفرینش ارائه شده است و هر یک قوانین متعددی از راه درست زندگی کردن را شرح میدهد که هر کدام کلیدی برای حل مشکلات زندگی من شد. اکنون بعد از گذشت یک سال و هشت ماه به لطف خداوند، آقای مهندس، راهنمای خوبم همسفر فاطمه و راهنمای مسافرم توانستهایم راه درست زندگی کردن را بیاموزیم و خداوند را هزاران هزار مرتبه شکر میکنیم.
اکنون که مسافرم به سلامت جسم و روان رسیده و با حال خوشی که از کنگره۶۰ دریافت کرده است، مشغول خدمت به خودش و همنوعانش در کنگره۶۰ است. امیدوارم راه برای تمام کسانی که در دام اعتیاد گرفتار شدهاند، باز شود و از این نعمت الهی برخوردار شوند و به حال خوب و زندگی سالم بازگردند به امید آن روز.
همسفر نرگس:
در ابتدا از خداوند متعال بابت حضورم در کنگره۶۰ و در جمع همسفران با محبت شعبه بنیان شاکر و سپاسگزارم. ورود من به کنگره۶۰، با فراز و نشیبهای بسیار زیادی همراه بود که هر کدام از مشکلات، سد راه و دلیلی برای نیامدن من به این مکان بود. متأسفانه گره مالی زندگی من را بهشدت تحتتأثیر قرار داده بود؛ زیرا خود شاغل بودم و تمام مسئولیت زندگی، دخل و خرج داخل و خارج از منزل به عهده من بود، روزبهروز زندگی برای من دشوارتر میشد.
از آنجا که در کنگره۶۰ آموزش گرفتهایم که مشکلات همیشه وجود دارند و ما باید روش مقابله با آن را یاد بگیریم، حل کنیم و درس بگیریم، نه اینکه تنها صورت مسئله را پاک کنیم. خداوند را شکر میکنم، توانستهام چندین مرتبه این بحران مالی را مدیریت کنم. زمانی که وارد سفر دوم شدم، مسافرم نیز به یاری من آمد، دیگر تنها نبودم، زبان مشترک خود و خانوادهام را درک میکردم و خوشحال بودم بابت این عمل عظیم. خداوند را هزاران مرتبه شاکرم که با کنگره۶۰ آشنا شدهام و کلی انرژی و آموزش گرفتهام و در زندگی خود، همسر و فرزندانم اجرایی میکنم.
همسفر معصومه:
گاهی انسان سالها با خودش زندگی میکند؛ اما از خودش بیخبر است. سنگینی تنهایی، دلمشغولیها، غصهها و ناامیدیها را در قالب چربیهای اضافه روی شانهها و بدنش حمل میکند؛ حتی نمیداند این بار اضافی، فریاد خاموش روح است.
زمانی که سیدی اضافهوزن چهار را گوش دادم، احساس کردم شخصی آمده است و آرام پردهای را کنار زده است، نه برای سرزنش، بلکه برای یادآوری این حقیقت که وزن، فقط عددی روی ترازو نیست، بلکه آینهای از حال درون ما است. آنجا متوجه شدم که هر لقمه اضافه، بیتوجه بودن به جسم و خواب بیکیفیت، نتیجه زخمی پنهان یا فکری سرگردان است.
دانستم زمانی که انسان نظم را گم میکند، گویی رشته اتصالش با خود بریده میشود. این سیدی برای من مانند چراغی بود در دل تاریکی، چراغی که گفت: «اگر جسم تو امانت است، پس مراقبش باش، اگر درونت آشفته است، بهجای فرار، نگاهش کن و اگر اضافه وزن داری، بهجای تنفر از خودت، ریشهاش را پیدا کن.»
من متوجه شدهام مسیر درمان از همان لحظهای آغاز میشود که انسان مسئولیت خود را میپذیرد، زمانی که از سر درک، نه اجبار، به بدنش احترام میگذارد و با محبت، دوباره خودش را میسازد. این سیدی برای من درس شناخت، عشق و یادآوری این حقیقت است که خود را سبک کن، نه فقط از چربیها، بلکه از اندیشههای سنگینی که روحت را خسته کردهاند.
رابط خبری: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون یکم تغذیه سالم)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون چهارم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی بنیان مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
108