مصرفکننده مواد مخدر برای رسیدن به درمان و رهایی باید از راهنمای خود در پروسه درمان اعتیاد تبعیت کند و حرف او را گوش و به آن عمل کند. بعضی وقتها راهنما چیزی میگوید یا مسئلهای را مطرح میکند که لازم است رهجو آن را اجرا کند؛ مثل برنامه جدید یا هر حرکتی که لازم است برای رسیدن به درمان و رهایی رهجو انجام دهد؛ بعضی وقتها رهجو ممکن است برایش جالب نباشد و به سطحی از دانایی نرسیده باشد که بداند انجام این مهم برای درمان و رهاییاش ضروری است و اگر لازم و ضروری نبود، بدون دلیل راهنما چنین دستوری نمیدهد. ممکن است در این حالت رهجو به دلیل جهل و نادانی شاکی شود و وارد مسائل و افکار منفی شود؛ چرا راهنمای من چنین برنامهای به من داده است؟ چرا من را تحویل نگرفته است؟ چرا برای فلانی خندید و برای من نخندید؟ چرا دیگری را تحویل گرفت و مرا تحویل نگرفت؟ خلاصه اینکه ممکن است صدها مورد و مسئله از افکار منفی و مخرب در ذهن او ایجاد شود و حال او را خراب کند.
معمولاً نقزدن، وارد حاشیهشدن و معرکه گرفتن ابتدا در ذهن و تفکر ایجاد میشود و از آنجایی که به هر چه فکر کنیم همان اتفاق هم برای ما میافتد، در عمل نیز این مسئله نمود پیدا میکند و شخص عملاً از مسیر خارج میشود و اگر ادامه پیدا کند ممکن است کاملاً شخص را از مسیر صحیح و درمان خارج کند؛ در این حالت ممکن است جذب افرادی شود که خود آنها هم در چنین تفکراتی غوطهور هستند در چنین جمعهایی ممکن است به او گفته شود: مثلاً راهنمای تو راهنمای خوبی نیست و بهتر است راهنما یا لژیون خود را عوض کنید. او هم این کار را انجام دهد؛ اما بعد از مدتی احساس میکند که مشکل او حل نشده و اشکال در درون خودش بوده نه در راهنما و لژیون.
زمانی که انسان جایگاه خود را بالاتر از آن چیزی که هست تصور کند با منیت وارد میدان معرکه میشود. در اینجا توانایی و استعداد انسان علتی است که باعث حرکت او شده و او را در مسیری اشتباه قرار داده است. در سیدی «منیت» فرا میگیریم که یکی از اضلاع مثلث جهالت منیت میباشد که تنفر، حسادت، کینه و خشم را با خود به همراه میآورد و پوششی بر تفکر انسان کشیده و مانع از آموزش گرفتن فرد میشود؛ زیرا خود را بالاتر از دیگران تصور میکند و فکر میکند که همه چیز را میداند؛ ظرف وجودی تهی دارد که به خیال خود سرشار از علم و آگاهی است؛ شخصی که منیت دارد دچار قیاس میشود و در پی آن حسادت هم بهوجود میآید؛ رهجویی که منیت دارد، اگر راهنما صحبتی کرد قبول نمیکند و وارد فاز معرکهگیری میشود. آموزش نگرفتن، قیاس و حسادت باعث عدم یادگیری و در نتیجه معرکهگیری میشود.
افراد در کنگره به دو دسته تقسیم میشوند یا بازیگر هستند یا تماشاچی؛ تماشاچیها کسانی هستند که مثل یک مهمان میآیند و مینشینند، دست به هیچ کاری نمیزنند؛ آنها کوچکترین کاری انجام نمیدهند و مثل یک مهمان میروند، خدمت نمیگیرند و مشارکت نمیکنند. در سیدی «بازیگر باشیم یا تماشاچی» آمده این دسته یعنی تماشاچیان بعد از گذشت مدتی خسته میشوند؛ البته خودشان نمیدانند که چرا خسته شدهاند؛ اینها بعد از مدتی شروع به نقزدن، وارد حاشیه شدن و از همه چیز ایراد گرفتن میکنند میدانید چرا؟ چون بازیگر نیستند؛ مثلاً اگر یک سفر اولی را دیدید که مدام از همه چیز ایراد میگیرد، نظریه پردازی میکند، نق میزند و وارد حاشیه میشود؛ قطعاً تماشاچی و معرکهگیر است. یقیناً کسانی که در کنگره۶۰ خدمت میکنند خیلی کمتر وارد معرکهگیری میشوند.
معرکهگیری، نق زدن و حاشیه همه و همه تجلی جهل و نادانی است؛ برای همین در تمام جلسات کنگره۶۰ در بدو شروع جلسه، نگهبان میخواند که برای رهایی از دست بزرگترین دشمن خودمان که جهل و نادانی خودمان است ۱۴ ثانیه سکوت نماییم و به خداوند پناه ببریم؛ زیرا ما دشمن بیرونی نداریم و دشمن ما در درون ماست. هیچ کس از بیرون نمیتواند به ما آسیب برساند. کسی که به ما آسیب میرساند خود ما هستیم. تنها کسی که میتواند ما را نابود کند، تنها کسی که میتواند جایگاه ما را متزلزل کند و باعث سقوط ما شود، فقط و فقط خودمان هستیم و جهل و نادانی است؛ جهل و نادانی که ممکن است در درون هر انسانی باشد و برای همین باید بیاموزیم، باید یاد بگیریم، باید آموزش ببینیم و عمل کنیم.
منبع: سیدیهای «منیت»، «بازیگر باشیم یا تماشاچی»
نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسفر شقایق رهجوی راهنما همسفر وحیده (لژیون پنجم)
همسفران نمایندگی دامغان
- تعداد بازدید از این مطلب :
203