یک مسئله مهم یادگیری داریم که فراگیری است. وقتی میگوییم فراگیری، یادگیری این مسئله فقط برای مشق یا امتحان و یا وادیها نیست؛ اصولاً زندگی خودش نوعی یادگیری است. در واقع فرضیه خلقت انسان و موجودات همه بر پایه و اصول یادگیری بنا نهاده شده است.
یادگیری در تمام شئون وجود دارد؛ یادگیری موسیقی، هنرهای رزمی، انواع ورزشها، زبانهای خارجی، یادگیری انواع و اقسام برخوردها. اگر دقت کنیم متوجه میشویم یادگیری خیلی وسیع است و ما همه روزه در حال یادگیری هستیم؛ اما چیز دیگری وجود دارد به نام معرکهگیری که انسانی بساطی را پهن میکند و یکسری افراد را به دور خود جمع میکند.
البته اکنون تلویزیون و ماهواره و کافیشاپ و امثال این موارد وجود دارند؛ اما در گذشته یک پهلوان بود که افراد دور او جمع میشدند و او زنجیر پاره میکرد یا خر را با دندان خود بلند میکرد یا میخوابید و ماشین از روی بدنش رد میشود یا هر کار دیگری مثل رمالی، حقهبازی و این کارها معرکهگیری نام داشت و در آخر کار کاسهای را میچرخاندند و افراد پولی را در کاسه برای آن فرد میانداختند.
به طور مثال مردی وارد خانه میشود میبیند که همسرش غذا آماده نکرده است و میگوید چرا غذا نداریم و زن در جواب او به جای دادن پاسخ درست چیزهای دیگری را مطرح میکند؛ مثل اینکه تو چرا خرجی نمیدهی یا خواهرت نون خشک میخورد و این کار زن همان معرکهگیری نامیده میشود؛ در واقع آن زن به جای آموزش گرفتن و یادگرفتن و رعایت ادب و نزاکت بهانهگیری میکند.
در کنگره۶۰ ما دو چیز را تجربه کردهایم. یکی این مسئله که اگر رهجو در کنگره روی برنامه نباشد و زیرآبی برود و مواد مصرف کند این فرد شروع به سرزنش کردن و معرکهگیری کردن میکند. حالا چرا معرکهگیری میکند؟ چون میخواهد خطا خود را پنهان کند و چون عذاب وجدان او را فرا گرفته است و میخواهد خود را خلاص کند شروع میکند به ایراد گرفتن از راهنما، کنگره از مرزبان از دروس کنگره و در کل از تمام قسمتها ایراد میگیرد و میخواهد بگوید من ایرادی ندارم و مشکل از جای دیگری است.
در کل ما این را باید بدانیم که پاکی و رهایی گوهر قیمتی و گرانبهایی است که به راحتی نصیب هر کسی نمیشود و اگر کسی صاحب این گوهر قیمتی شود دیگر حرف هیچکس برای او اهمیتی ندارد و در نظر او نمیآید؛ چون وقتی یک گوهر شب چراغ ۵۰ میلیونی دارد دیگر دنبال ۲ یا ۳ تومن نمیرود و برایش اهمیتی ندارد. این مسئله در خانوادهها هم وجود دارد که موقعی که در برنامه خود نیستند به جای آموزش و توضیحات منطقی معرکهگیری میکنند و همیشه طلبکار هستند.
دیده بان حکیمی در این باره میفرمایند: من فکر میکنم همان طوری که همه ما از تاریکی به طرف روشنایی حرکت میکنیم، همه ما از معرکهگیری باید به طرف یادگیری حرکت کنیم؛ چون چیزی که معرکهگیری را به پایینترین نقطه میرساند، یادگیری و آموزش است. آموزش است که مشخص میکند فرد در کجا قرار دارد و کارهای خود را مورد نقد و بررسی قرار میدهد، این آموزش است که باعث میشود من خود را مورد بررسی قرار دهم و از ورطه معرکهگیری به طرف یادگیری حرکت کنم، این یک اصل است که فرد هرچقدر آموزش او بالاتر باشد، معرکهگیری کمتر میشود مانند دو کفه ترازو است، هرچقدر یک کفه را سنگین کنیم کفه دیگر سبکتر میشود.
منبع: برگرفته از سیدی رابطه یادگیری با معرکه گیری و مصاحبه دیدهبان آقای حکیمی
نویسنده: همسفر منیژه رهجوی راهنما همسفر عاطفه(لژیون دوازدهم)
رابطخبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر عاطفه(لژیون دوازدهم)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فیروزه(لژیون پنجم)
ویرایش و ارسال: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر سکینه(لژیون چهارم)دبیر سایت
همسفران نمایندگی نیمایوشیج
- تعداد بازدید از این مطلب :
113