سلام دوستان کیانا هستم همسفر محمد
نقش سیدیها در زندگی من بسیار عمیق و تأثیرگذار بوده است. نوشتن سیدیها باعث میشود از افکار منفی و بیهوده فاصله بگیرم و تمرکزم را بر نکات مثبت و خوبیها قرار دهم. هر زمان که با مشکلی یا مسئلهای روبهرو شدهام از طریق نوشتن سیدی توانستهام راهحل پیدا کنم و به آرامش برسم. این کار اعتمادبهنفس مرا افزایش داده و شکرگزاری را به من آموخته است.
از زمانی که وارد کنگره شدهام و نوشتن سیدیها را آغاز کردهام، توجه و تمرکزم بیشتر شده و دیگر دچار فراموشی نمیشوم؛ درحالیکه پیشتر فردی حواسپرت و فراموشکار بودم. همانطور که نوشتن سیدیها بسیار مهم و اثرگذار است، بهکارگیری و عملیکردن نکات آنها نیز نقش بزرگی در زندگی دارد. اگر بتوانم از هر سیدی که مینویسم؛ حتی یک نکته را در زندگیام اجرا کنم، بسیاری از مشکلاتم حل خواهد شد.
سیدیها برای من فقط نوشته یا آموزش نیستند؛ آنها چراغ راهی هستند که مسیر زندگیام را روشن کردهاند. هر بار که مینویسم، احساس میکنم گامی تازه بهسوی رشد و تکامل برداشتهام. این نوشتهها به من یاد دادهاند که چگونه در برابر سختیها صبور باشم، چگونه در برابر مشکلات امید خود را حفظ کنم و چگونه عشق و محبت را در روابط انسانی جاری سازم.
خداوند بزرگ را سپاسگزارم بابت وجود کنگره و از آقای مهندس تشکر میکنم؛ زیرا هر یک از سیدیهای ایشان به من علم زندگیکردن را آموخته و عشق، محبت و آرامش را به زندگیام هدیه داده است. امروز با اطمینان میگویم که نوشتن و عملکردن به سیدیها نهتنها مرا از تاریکیها بیرون آورده است؛ بلکه مسیر تازهای از نور، آرامش و امید را در برابر چشمانم گشوده است.
سلام دوستان عاطفه هستم همسفر داوود
وقتی تازهوارد کنگره شدم، تصور میکردم نوشتن سیدیها تنها یک تکلیف ساده است؛ چندخطی از گفتههای استاد. اما کمکم فهمیدم که نوشتن یعنی روبهروشدن با خودم باصداقت. هر جملهای که روی کاغذ میآورم، آیندهای است که من را نشان میدهد؛ همان لحظههایی که خودم را فراموش کرده بودم و اکنون دوباره بازیافتهام. سیدی نوشتن برای من تبدیل شد به تمرینی برای تمرکز، تأمل و تسلیم. هر بار که مینویسم نهتنها آموزش را مرور میکنم؛ بلکه حس میکنم دانایی از صوت عبور کرده و وارد قلبم میشود.
در آغاز شاید فقط میخواستم وظیفهام را انجام دهم؛ اما امروز میدانم این نوشتن، نخ طلایی ارتباط من با مسافر، راهنما و سیستم آموزشی کنگره است. هر سیدی چراغی است در مسیر تاریک سفرم و من با هر نوشتن، چراغی تازه روشن میکنم و حالا میدانم که این چراغها تنها برای من نیستند؛ بلکه برای تمام کسانی که در کنارم قدم برمیدارند نیز روشنایی میآورند.
هر نوشته، پلی است میان گذشته تاریک و آیندهٔ روشن؛ میان نادانی و دانایی. نوشتن برای من دیگر فقط یک وظیفه نیست؛ بلکه سفری است به درون خودم، سفری که هر بار مرا به حقیقت نزدیکتر میکند.
سلام دوستان زهره هستم همسفر مهدی
در ابتدا شکرگزار خداوند هستم که من را به منزلی امن، پر از امید و آگاهی دعوت کرده است که هم توانستم بهصورت مسئله اعتیاد پی ببرم و هم توانستم با نوشتن سیدیها تا حدودی به زندگیام سروسامان دهم. در ابتدا با خودم میگفتم چرا باید سیدی بنویسم؟ همین که گوش بدهیم کفایت میکند؛ اما با گوشدادن اولین سیدی متوجه فرق بین نوشتن و گوشدادن شدم این که چند بار به یک سیدی گوش دادم؛ اما فقط توانستم ۵۰ درصد آن را متوجه شوم با نوشتن، تمرکز بسیار است و کاملاً متوجه میشویم.
برای اینکه تبدیلی در زندگی ما صورت بگیرد اول باید تغییر کرد و نوشتن سیدی در زندگی من تا حدودی تغییر ایجاد کرد. کنگره برای من چلچراغی بود که با نوشتن هر سیدی یکی از چراغها روشن شد تا راه درست زندگیکردن در اوج تاریکی را به من نشان دهد. در ابتدا خودم را در لبه پرتگاهی میدیدم که باید انتخاب میکردم به کدام سو بروم، به جهنمی که برای خودساخته بودم یا به سمت نوری که از دوردست تماشایش میکردم و بالاخره انتخاب کردم که نوری که به سمت من میتابد اگرچه دور است؛ اما میتوانم به آن برسم.
این بستگی به تلاش من دارد. با ورودم به کنگره بعد از دو جلسه کنگره به مدت دو هفته تعطیلات تابستانی را آغاز کرد و برای من این دو هفته بهشدت روزهای سخت و دردناکی بود و مدام فکرهای منفی به ذهنم میآمد و فقط توانستم با نوشتن سیدی امیدوار باشم به نوری که منتظرم هست تا خودم را به آن برسانم و صحبتهای جناب مهندس و راهنمای عزیزتر از جانم این امید را به زندگی من برگرداند.
رابط خبری: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون چهارم)
ویرایش و ارسال: همسفر مهین رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی خیام نیشابوری
- تعداد بازدید از این مطلب :
10