آبانماه همیشه برای من یادآور شروعی دوباره و آغاز فصل جدیدی در زندگی بوده است. آغاز زندگی مشترک من و مسافرم و تولد اولین فرزند من در آبانماه بود و ۴ سال قبل در آبانماه سال ۱۴۰۰ پنجره جدیدی در زندگی من باز شد و من وارد کنگره شدم. در آن روزها من هنوز درک کاملی از کنگره و حالوهوای آن نداشتم؛ با دنیایی از سؤال و دلی سرشار از غم و ناامیدی وارد کنگره شدم.
با ورود به لژیون و قرار گرفتن در کنار استاد عزیزم با آموزشها و راهنماییهای سرشار از عشق و محبت ایشان کمکم نور امید در زندگی من وارد شد و بعد از رهایی مسافرم فصل جدید زندگی من آغاز شده بود.
پس این آغاز را شکرانهای نیاز بود، به شکرانه دل شاد فرزندانم و سلامتی دوباره مسافرم به شکرانه اینکه بچههای من دوباره گرمای عشق و محبت را میچشند؛ باید برای این همه زیبایی و حال خوب زندگیام جشن میگرفتم.
در فکر این بودم که چگونه شکرگزاری کنم؟ از چه راهی دیگران را هم در شادی خود سهیم کنم که متوجه شدم در کنگره یک جشن داریم بهنام جشن گلریزان، جشنی که در آن هر کس با همه بضاعت و توان خودش در این جشن شرکت میکند.
جشن؛ جشن گلریزان بود، جشنی به زیبایی نامش. واقعاً که نام گلریزان برازنده این جشن است. در فصل برگریزان، فصل زیبایی رنگها، ما هم جشن گلریزان داشتیم.
در این جشن انگار که از در و دیوار گل میریخت؛ البته این گلها گلهای عشق و محبت بود. عشق و محبتی که همه مسافران و همسفران نثار همنوعان خود میکردند. این جشن بوی عشق و محبت میداد و بوی بخشش، بخششی بسیار زیبا، بدون هیچگونه توقع و بدون هیچ چشمداشتی، بخششی با تمام وجود برای کمک به همنوعی دردمند.
در این جشن همگی به دنبال بخشیدن بودند؛ چراکه یاد گرفته بودند که با بخشیدن از مال خود میتوانند برای رسیدن دردمندی دیگر به حال خوب، سلامتی و رهایی راهی باز کنند و این بخشش بسیار زیبا بود.
جشن گریزان جشن شکرگزاری است، شکر نعمت بزرگ رهایی، سلامتی و حال خوب من. و من میتوانم در این جشن به شکرانه حال خوب زندگیام کمک کنم تا فرد دیگری هم این رهایی و سلامتی را تجربه کند؛
پس سعی میکنم هر سال در این جشن شرکت کنم؛ چراکه این جشن همان شکرانهای است که به دنبالش بودم.
خدا را هزاران بار شکر که در کنگره برای این منظور همفکری شده است. جشن گلریزان؛ جشنی بسیار زیبا در کنگره۶۰ است. جشنی که فقط بخشیدن و یا جمع کردن پول نیست؛ بلکه جشنی است که در آن من میآموزم که چگونه ببخشم و برای چهچیز ببخشم.
خود بخشیدن مهم است؛ ولی فهمیدن اینکه برای چه چیزی باید بخشید مهمتر است. بخشیدنی که بدون هیچگونه توقع از بازپسگیری و بی هیچ چشمداشتی است؛ این بسیار زیبا است.
نویسنده: راهنمای تازهواردین همسفر فاطمه
رابط خبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ارگ کرمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
49