جلسه سوم از دوره سوم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره 60 ویژه مسافران نمایندگی پرند، با استادی راهنما مسافر میلاد، نگهبانی مسافر بهنام و دبیری مسافر جواد با دستور جلسه "گلریزان " روز چهارشنبه 21 آبان 1404 ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان میلاد هستم، یک مسافر از وقتی که در اختیارم گذاشتید سپاسگزارم.
امروز با نگاهی به گذشته، میخواهم از برکت در مسیر کنگره بگویم. زمانی که کنگره پرند تازه تأسیس شده بود، تنها من و آقا مهدی شال بر دوش داشتیم. امروز اما، با دیدن اینکه تقریباً همه دوستان شال انداختهاند، قلبم از شادی لبریز میشود. این خود نشانهای از همان برکت است.
برکت، همانند کشت گندم است که در آبان کاشته میشود و ماهها بعد ثمر میدهد. کمکهای ما در گلریزان نیز، اگر با نیتی پاک طیب و طاهر باشد، قطعاً برکت خواهد داشت. ما در کنگره با خدا معامله نمیکنیم، بلکه با او همسفر میشویم.
خاطرهای از روزهای ابتدایی مسیرم برای شما تعریف میکنم:
برای شرکت در لژیون سردار،به شش میلیون تومان نیاز داشتم، در حالی که حقوق ماهیانهام تنها دو میلیون تومان بود. وقتی برای کمک به مدیرعامل شرکت مراجعه کردم، حتی صد هزار تومان هم به من نداد. اینجا بود که درس بزرگتری آموختم: گاهی خداوند مسیر را میبندد تا راه اصلی خودش را به ما نشان دهد. با پسانداز شخصی و فروش النگوی همسرم، بالاخره پول را جمع کردم و در لژیون ثبتنام کردم.
این تنها آغاز ماجرا بود. گذشتن از موانع و ایثارآگاهانه، همان چیزی است که مسیر
کنگره را برایم هموار کرد از آن پس، برکت در زندگیام جاری شد. منی که سال ۸۹ با هیچ چیز به کنگره آمده بودم، امروز با برکت این مسیر، داراییهایی دارم که هرگز فکرش را نمیکردم.
اما گلریزان امروز هدف ما جمعآوری کمک برای خرید زمین و ساخت ساختمان جدید برای کنگره است.این تنها یک پروژه ساختمانی نیست؛ این ساختن پایگاهی برای نبرد با نیروی تاریکی اعتیاد است. همانطور که رباطکریم با همت مردم ساخته شد، ما نیز امروز باید پای خودمان بایستیم.
آقای مهندس به جای قبول کمکهای دولتی، ترجیح دادهاند که ما، خانواده بزرگ کنگره، با کمکهای خودمان این مسیر را ادامه دهیم. چرا؟ زیرا هدف اصلی، تنها جمعآوری پول نیست؛ هدف، دگرگونی ذهن ما از فقیر به ثروتمند و تقویت روحیه گذشت و مسئولیتپذیری در وجود تکتک ماست.
پس بیایید امروز نه از روی اجبار، که از صمیم قلب، در این حرکت بزرگ سهیم شویم. همانطور که برادرم، آقای پرنیان گفتند دستتان در دلتان باشد. به ندای درونیتان گوش کنید و سهم خود را در این بنای ماندگار ادا کنید.
من در این مسیر، یک متر مربع از ساختمان کنگره را از آن خود کردم. به خودم میبالم که در این خانه، سهمی هرچند کوچک دارم.
امیدوارم شما نیز چنین احساسی را تجربه کنید.
متشکرم که تا پایان با من همراه بودید. انشاالله گلریزان پرباری داشته باشیم.
.jpg)







.jpg)
.jpg)
تایپ: همسفر فرامز لژیون سوم
بارگذاری: مسافر نیما لژیون چهارم
مرزبان خبری: مسافر مجید
- تعداد بازدید از این مطلب :
189