English Version
This Site Is Available In English

دلنوشته

دلنوشته

با سلام به تمامی مسافرانی که در مسیر ارتقاء مقامات انسانی قدم برمی‌دارند.
سخن برای گفتن بسیاراست، برای شروع کتاب ۶۰ درجه را باز کردم؛ "کسی که بتواند این سفر را انجام بدهد مانند مرغی است که از سخت‌ترین طوفان‌ها می‌گذرد و در بالای ابر و طوفان حرکت می‌نماید و آن مرغ جز عقاب چه می‌تواند باشد؟"
دوران  مصرف خیلی چیزها را از من ربود، اما تا امروز متوجه تخریبی که اعتیاد در قسمت جسم و صور پنهانم ایجاد کرده بود نبودم، سال‌های سختِ مصرف، از شهر وجودی من ویرانه‌ای ساخت. مصرف مواد، حجاب و پوششی روی تفکرات، نگاه و احساساتم ایجاد کرد، همیشه در طول زندگی به هر چیز و هرکس دقت می‌کردم و با قلم بیگانه نبودم.
تصور می‌کردم مواد، تنها نقطه‌ضعف من است که آن‌هم ‌دست روزگار به من تحمیل کرده؛ خودم را بی‌گناه و قربانی و همه را گناه‌کار می‌دانستم. توهم آگاهی داشتم؛ البته خودم را سرزنش نمی‌کنم؛ زیرا اگر غیرازاین رفتارمی کردم جای تعجب داشت. گذشته من مقدمه‌ای شد که امروز حقیقت به‌روشنی جلوه کند، با ورودم به کنگره همه‌چیز تغییر کرد. امروز کلمات برایم رنگ تازه‌ای گرفته، مفاهیم تغییر کرده و گویی در این سفر از هرچه بودم خالی شدم و دوباره از نو معانی چیده می‌شوند؛ اما نه به شکل گذشته، همه‌چیز معنای تازه‌ای گرفته، کنگره برای من یک دنیای تازه و یک نگاه تازه است. امروز خودم را در آینه رفتار دیگران می‌بینم؛ حتی مفهوم و معنای کلمه خداوند هم برایم معنای دیگری پیداکرده است. چه آرامشی دارد قدم نهادن در مسیری که به‌درستی معنا شده، فارغ از هر تعصب و خرافات، من معنای  قالب‌های بی‌نقص را در کنگره فهمیدم و خوب می‌دانم این حسی که دارم، در وجود تک‌تک مسافرانی که این سفر را به‌درستی انجام می‌دهند در جریان است و من،  یکی هستم از هزاران، کنگره برای من یک دنیای تازه است.
مفهوم سفر برایم باز شد، یک دانشگاه پر از مطالب ارزشمند، علمی که تا این لحظه کشف نشده، یک تفکر عمیق و بی‌نقص، چکیده‌ای از تمام مطالبی که لازم است تا یک انسان را به مقام والای انسانی برساند؛ شاید ظاهری ساده داشته باشد؛ اما کاربردی، عمیق و به‌قول‌معروف؛ معما چون حل شود آسان گردد. مسلماً باگذشت زمان  ارزش مطالب کنگره برای همگان آشکارتر خواهد شد.
اولین مطلبی که در سفر دوم متوجه آن شدم، عقاب درون بود. کنگره مفهوم بال پرواز و نگاه یک عقاب را برایم باز کرد و چه حس خوبی دارد آموختن راه و رسم پرواز.
مشتاق روزی هستم که بتوانم پرواز را بیاموزم و عقاب درون خود را به پرواز درآورم و این را برای همه عزیزان آرزو می‌کنم.
این مطلب را با کلامی از عقاب سفید تمام می‌کنم
بر فراز قله‌های بلند آشیانه ساختن، سخت و پرواز بر بالاترین نقطه‌ها از سطح زمین دشوار؛ اما بدانید که این شما هستید که با توان خود پرواز را از میان این دشواری‌ها قبول نموده و ادامه می‌دهید. کنگره آغازی نموده که پایانش در اختیار ما نیست؛ ادامه ایست بی‌وقفه، ماندنش جاوید و نامش برای اندیشه‌های پاک، اسطوره.

دلنوشته : مسافر احمد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .