English Version
This Site Is Available In English

«از نقطه تحمل تا رهایی؛ مسیر رشد یک مسافر»

«از نقطه تحمل تا رهایی؛ مسیر رشد یک مسافر»

اولین جلسه از دوره نوزدهم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره‌۶۰، ویژه مسافران و همسفران نمایندگی ملایر، با استادی راهنما مسافر رضا، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر رضا، با دستور‌جلسه «وادی نهم و تاثیر آن روی من » و در ادامه تولد پنج‌سال رهایی (آزادمردی) مسافر وحید روز پنجشنبه ۱۵ آبان ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

این هفته تولد پنج سال رهایی و آزادمردی آقا وحید عزیز را جشن می‌گیریم که در ادامه بیشتر درباره ایشان صحبت خواهیم کرد. اما دستور جلسه این هفته، وادی نهم است: «وقتی نیرویی از کم شروع شود و به درجه بالاتر و بالاتر برسد، نقطه تحمل پدید می‌آید.» در ابتدای این وادی، پیامی آمده است که می‌گوید:  «پیام برای کسانی است که به دنیای تازه قدم نهاده و به خویشتن خویش توجه نموده‌اند. بر شما واجب و ضروری است که از سخن به نقطه عمل حرکت نمایید و به زمین و آسمان توجه کنید. با اندیشه خود، ایمان راسخ داشته باشید و بدانید که پاداش شما، دست همیاری شما را خواهد داد. آنگاه بذر نیکو بکارید تا تخم یا دانه باارزش، هم قوت کافی و هم سایبان‌های برافراشته برایتان فراهم آورد. پس آن کنید که فرمود، شاید...» این پیام دقیقاً با مفهوم وادی نهم هماهنگ است. چراکه در وادی هشتم ما پیمان بستیم تا از ضد ارزش‌ها به سمت ارزش‌ها حرکت کنیم. از این نقطه به بعد، کم‌کم با صور پنهان انسان و فلسفه‌ی وجودی او آشنا می‌شویم؛ اینکه انسان برای چه به این جهان آمده و وظیفه‌اش چیست.

آقای مهندس در این وادی به نکته‌ای اساسی اشاره می‌فرمایند: وقتی خداوند انسان را آفرید و به زمین فرستاد، تمام صفات نیک و بد را در وجود او قرار داد و به انسان اختیار کامل داد تا خود مسیرش را انتخاب کند. همین اختیار، یکی از بنیادی‌ترین مسائل در حیات بشر است؛ اینکه هدف از آمدن ما چیست؟ آیا خداوند از پیش می‌داند چه خواهیم کرد یا نه؟ پاسخ به این پرسش‌ها می‌تواند مسیر زندگی ما را مشخص کند. در این وادی گفته می‌شود که راه همیشه دو تاست: راه فسق و فجور و راه تقوا. برای اینکه انسان بتواند بین این دو راه تمایز قائل شود، خداوند دو پیامبر برای هدایت او قرار داد: یکی پیامبر درونی یعنی عقل، و دیگری پیامبران بیرونی که پیام‌های الهی را به انسان می‌رسانند.

نکته مهم اینجاست که راه فسق و فجور در ظاهر، شیرین‌تر و آسان‌تر به نظر می‌رسد. انسان گمان می‌کند که از طریق ضد ارزش‌ها می‌تواند سریع‌تر به خواسته‌های خود برسد. مثلاً وقتی راهنما می‌گوید: «دروغ نگو، غیبت نکن، مال مردم را نخور، به یتیمان کمک کن»، ممکن است بعضی‌ها با خود بگویند که رعایت این‌ها سخت است و با دروغ یا فریب، راحت‌تر می‌شود به خواسته رسید. مثلاً کسی تصمیم می‌گیرد رشوه نگیرد، اما وقتی در موقعیتی قرار می‌گیرد که با امضای یک برگه می‌تواند بیست میلیون تومان بگیرد، وسوسه می‌شود. این آغاز همان لغزش است که از کم شروع می‌شود و کم‌کم ادامه پیدا می‌کند تا جایی که «تخم‌مرغ‌دزدی» تبدیل به «شتر‌دزدی» می‌شود.

در مورد مواد مخدر هم همین‌طور است. بسیاری از مصرف‌کنندگان می‌گویند: «در ابتدا وقتی مصرف کردم، انرژی‌ام زیاد شد، حالم بهتر شد، احساس شادی کردم.» اما این مسیر فریبنده است، چون هرچه مصرف بالاتر می‌رود، لذت اولیه کمتر و وابستگی بیشتر می‌شود، تا جایی که دیگر هیچ حسی باقی نمی‌ماند و انسان در تاریکی فرو می‌رود. در این مرحله، وقتی فرد متوجه می‌شود راه را اشتباه رفته، نمی‌تواند یک‌باره از ضد ارزش‌ها به سمت ارزش‌ها برگردد. کسی که ده سال مصرف‌کننده بوده، نمی‌تواند در یک شب رها شود. درست مانند همان موضوعی که در دستور جلسه‌ی هفته گذشته درباره‌ی روش DST گفته شد؛ یعنی درمان باید تدریجی و منظم باشد. در وادی نهم نیز همین اصل تکرار می‌شود: اگر قرار است من از سمت ضد ارزش‌ها به سمت ارزش‌ها حرکت کنم و در برابر مشکلات و وسوسه‌ها نقطه تحمل پیدا کنم، باید دو نکته را در نظر داشته باشم: اول، تکرار منظم و دوم، صبر و استمرار. همان‌طور که من یک شبه معتاد نشده‌ام، درمان هم یک شبه ممکن نیست. کسی که ماه‌ها و سال‌ها مصرف کرده تا به اعتیاد رسیده، باید همان مسیر را برعکس و با نظم و استمرار طی کند تا به تعادل برسد.

بخش بعدی دستور جلسه، تولد پنج سال رهایی و آزادگی جناب آقای وحید عزیز است که خوشبختانه در جمع ما حضور دارند. لطفاً با تشویق گرم‌تان این جشن را آغاز کنید. مدتی بود که من درگیر تهیه‌ی پیام آقا وحید بودم. دو سه هفته با خودم فکر می‌کردم که چرا پیام ایشان آماده نمی‌شود. تا اینکه به این نتیجه رسیدم که شاید بهترین پیامی که بتواند حال و جایگاه وحید را توصیف کند، همان پیامی است که از دل خودم برآمد. وحید، سفر اول بسیار خوبی داشت. بدون هیچ مشکل یا دردسری، با آرامش کامل در مسیر حرکت کرد. من کوچک‌ترین چالشی با او نداشتم؛ خودش بود، همسفرش هم همراهش بود، و هر دو در مسیر کنگره قرار گرفتند.

در سفر دوم، شرایط کمی متفاوت شد. گاهی پیش می‌آمد که به واسطه‌ی رابطه‌ی راهنما و رهجو، بالا و پایین‌هایی دیده می‌شد. اما آن‌چه باعث شد وحید همچنان در مسیر بماند و بتواند خودش را اصلاح کند، حضور یک همسفر آگاه و دانا در کنار او بود. همسفر ایشان در سفر دوم نقشی بسیار مؤثر و زیبا ایفا کردند. یادم هست در مقطعی، مسئله‌ای برای وحید پیش آمد که اگر هر همسفر دیگری در آن شرایط بود، شاید موضوع به شکل بسیار بحرانی پیش می‌رفت؛ اما همسفر ایشان با درایت، صبر و آموزش‌هایی که از کنگره گرفته بودند، توانستند آن موقعیت را به‌خوبی مدیریت کنند، آرامش را حفظ کنند و کانون گرم خانواده را نگه دارند. بارها دیده‌ام که هرگاه وحید از مسیر آموزش فاصله می‌گیرد و به قول معروف کمی به در و دیوار می‌زند، علتش این است که سی‌دی‌ها را نمی‌نویسد و از آموزش‌ها دور شده است. به محض اینکه دوباره به آموزش برمی‌گردد، تعادل و آرامش در وجودش نمایان می‌شود. خود وحید هم می‌داند که این رهایی و آزادی را مدیون همسفرش است. به او بابت این پنج سال رهایی تبریک می‌گویم، و از صمیم قلب به همسفر محترمش تبریک ویژه دارم که در تمام این سال‌ها با صبر، عشق و درک بالا در کنارش ایستاد و در لحظات حساس زندگی، پشتیبان واقعی‌اش بود. همچنین تبریک ویژه‌ای دارم به پسر عزیزشان، به راهنمای همسفرشان سرکار خانم معصومه که زحمات زیادی در این مسیر کشیدند، و در رأس همه، به جناب آقای مهندس دژاکام که با بنیان‌گذاری این مسیر الهی، چنین نعمت بزرگی را به ما ارزانی داشتند. امیدوارم شاهد جشن‌های رهایی و پهلوانی بیشتری در شعبه ملایر باشیم و تک‌تک عزیزان سفر اول را در جایگاه پهلوانی ببینیم.

آرزوی مسافر وحید:

آرزوی من این است که پهلوانی را ببینم.

آرزوی راهنما همسفر فائزه:

مسافرم جایگاه پهلوانی را کسب کند.

صحبت‌های همسفر راهنما فائزه

امروز ۵ سال از رهایی ما می‌گذرد از آن آموزش‌ها که در روز اول گرفتم و از آن خدمت‌هایی که دریافت کردم چگونه زندگی کنم نه فقط زنده بمانم، یادگرفتم که ترک موادمخدر فقط درمان جسمی نیست بلکه رهایی ذهن ازبسیاری ازجهالت هاست. سپاسگزار آقای مهندس هستم که با عشق پدرانه خود چراغ راه بسیاری از ما انسان‌های دردمند شدند همچنین از خانواده محترمشان سپاسگزارم، از راهنمای خودم خانم زارع بسیار سپاسگزارم که برای من خیلی زحمت کشیدند و می‌کشند و همیشه آموزش‌های ناب کنگره را در اختیار من قرار می‌دهند با وجود این‌که در خمین جلسه داشتند ولی با مشقت و سختی خودشان را برای تولد من رساندن من این لطف راهنمام هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم وبرایشان آرزوی سلامتی دارم 

از راهنمای مسافرم بسیار سپاسگزارم که شش سال مسافر من را تحمل کردند تا به درمان و حال خوش برسند. هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم تحویل دادن لژیون آقا رضا بخواهد با تولد آزادمردی مایکی باشد، بارفتن راهنمای مسافرم ما دیگر ذوقی برای تولدمان نداشتیم ولی پایان هرنقطه سرآغاز خط دیگریست قطعا آقا رضا جایگاه‌های بالاتر تجربه خواهندکرد برای آقا رضا دعا می‌کنم همیشه تنشان سالم و لبشان خندان باشد. بعدازگذشت پنج سال رهایی نباید فراموش کنم من همچنان یک رهجو هستم رهجوی راه خدمت رهجوی عشق رهجوی آموزش گرفتن امیدوارم تا انتهای یک مسیر یک رهجوی خوب برای کنگره باقی بمانم.

تقدیر ایجنت محترم از آقا رضا و تبریک ۵ ساله رهجوی آن

 

عکاس و تایپ: مسافر ابراهیم لژیون چهارم
تنظیم و ارسال: راهنما مسافر بهمن
مسافران نمایندگی ملایر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .