جلسه چهاردهم از دور دوازدهم سری کارگاه های آموزشی عمومی خصوصی کنگره60 نمایندگی باغستان کرج با استادی پهلوان محترم مسافر امیرحسین، نگهبانی موقت مسافر عادل و دبیری مسافر علی با دستور جلسه وادی نهم، وقتی نیرویی از کم شروع بشود و به درجه بالا و بالاتری برسد نقطه تحمل پیدا می کند روز پنجشنبه مورخ 15 آبان ماه 1404 راس ساعت 17:00 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خیلی خوشحالم که در شعبه خوب و خوش حس باغستان حضور دارم و افراد قدیمی که باهمدیگر در شعبه البرز خدمتگزار بودیم را می بینم،و چقدر قشنگ است دانه دانه این تعداد شعبات که از دل شعبه البرز بیرون آمده را به چشم می بینیم، همه اینها از برکات علم کنگره60، خود آقای مهندس و همینطور بازوی توانمند لژیون سردار می باشد، دستور جلسه در رابطه با وادی نهم می باشد و جذابیت آن و تلفیق خیلی خوب آن با لژیون سردار و هفته گلریزان هست و در لژیون سردار خود نمایی می کند.
در واقع بنده فکر می کنم که هفته گلریزان و جشن گلریزان که در آبان ماه در کنگره60 برگزار می شود هم نوروز کنگره60 است و هم به نوعی امتحان است، امتحان پاییزه است برای اینکه بنده ببینم چه عملی می توانم انجام بدهم، لژیون سردار لژیون مالی کنگره60 می باشد یعنی شخص با پرداخت 6 میلیون تومان عضو لژیون سردار می شود، با پرداخت 60 میلیون تومان وارد جایگاه دنوری می شود، با پرداخت 600 میلیون تومان وارد جایگاه پهلوانی می شود و دیروز هم آقای مهندس فرمودند که با پرداخت 3 میلیارد تومان هم که وارد جایگاه نشانی در بی نشانی می شود.
و گفتند که یک نشانی هم دارد حالا اینکه این نشان چه نشانی می باشد بین خود شخص و آقای مهندس می باشد، بنده خودم را موظف می دانم که سپاسگزار باشم، موظف می دانم که بعد از این همه خدمتی که کنگره60 به بنده کرده در این مدت ده دوازده سال، موظف می دانم که سپاسگزاری بکنم از علمی که آقای مهندس در اختیار ما قرار دادند، به قول آقای زرکش که فرمایش می کردند با کارمند بودن مانند یک مدیر عامل زندگی می کنم، بنده هم همینطوری هستم و یک معلم هستم.
ولی به واسطه علمی که از آقای مهندس یاد گرفتم خیلی خوب دارم زندگی می کنم و این سپاسگزاری می خواهد، قصد گفتن این موضوع را نداشتم و برای بیان آن هم از قبل برنامه ریزی نکرده بودم ولی می گویم: روزی که برای اجازه پهلوانی خدمت آقای مهندس رفته بودم، آقای علیرضایی گفتند که بیا برویم این کار را بکنیم گفتم چشم، راهنما وقتی چیزی می خواهد باید فرمانبردار بود، موجودی حساب بانکی ام 200 هزار تومان بود، خدمت آقای مهندس رفتم و با ایشان صحبت کردم، هر سوالی پرسیدند بنده هم جواب دادم و قبول کردند، از اینکه اجازه دادند این جایگاه پهلوانی را تجربه کنم و نشان کلام الله را داشته باشم بی نهایت از ایشان سپاسگزارم.
لحظه ایی که آقای مهندس کلام الله را به شما می دهد می فرماید: ان شاء الله که بتوانی از دستور و فرامینی که داخل آن نوشته شده در زندگی ات استفاده بکنی، باخود فکر کردم که چرا این حرف را می زند، به این نتیجه رسیدم زمانی که با تمام وجودت سعی می کنی ببخشی و حرکت کنی در این مسیر، آن موقع فرمان و اجازه استفاده ازاین کلام الله به شما داده می شود، حالا با تمام تصورات قبلی که ما هنگام ورود به کنگره60 داریم و گاها یک گارد و عنادی با این سیستم داریم، ولی وقتی که انسان این عمل را انجام می دهد وبا تمام وجود حرکت می کند انگار آن اجازه داده می شود.
تجربه جایگاه پهلوانی یکی از مهمترین اتفاقات زندگی بنده بود، شاید مهمترین اتفاقی که در کنگره60 بعد از لژیون زدن و حضورم در کنگره60 برایم پیش آمد بخشش بود، حالا نشانش در پهلوانی همین هست در دنوری هم همین است و در سرداری هم همین است، بنده روز اول که میخواستم سرداری که مبلغ 5 میلیون تومان بود را پرداخت کنم دقیقا همین حس را داشتم برای دنوری هم همین حس را داشتم، در واقع لژیون سردار به تو می گوید که نقطه تحمل می توانی پیدا بکنی، وقتی که نقطه تحمل پیدا می کنی و حرکت می کنی که بیشتر ببخشی آن حس همیشه برای تو روشن و زنده است که بتوانی حرکت بکنی و این نقطه تحمل را در قسمت مثبت بالاتر ببری، از این که به حرف بنده توجه کردید متشکرم.
تایپ: مسافر محسن لژیون دهم
تنظیم و ارائه: مرزبان خبری مسافر محمدرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
292