آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی ست.
کنگره آغازی بود برای شناخت خویش. در حین سفر، با نام گلریزان آشنا شدم و سفرهای پهن شد از طعامی لذیذ و گوارا به نام بخشش و چقدر این سفر لذتبخشتر شد با چنین طعامی که قوت راه من شد.
گلریزان، طعمی شیرین از بخشش را برایم بههمراه آورد و به سفرم اوج داد برای زودتر رسیدن به شناخت درون خودم؛ آری هر چقدر که من شناختم نسبت به خودم و جهان هستی بیشتر شد، راحتتر و بلکه بیشتر بخشیدم و لژیون سردار بال پرواز برای بخشیدن بود.
خداوند مهربان را شاکر و سپاسگزار وجود با برکت آقای مهندس هستم که ما را دعوت به سفره گلریزان کردند و چقدر خوشحال هستم که این دعوت را لبیک گفتم و عضو خانواده لژیون سردار شدم تا بتوانم از بند اسارت و دلبستگیهایم جدا شوم و ذرهای خود را شبیه صفت بخشندگی قدرت مطلق کنم.
اگر کنگره و آموزشهای آن نبود، من به شناخت و آگاهی از خود و خالق خود نمیرسیدم و شاکر این راهِ زیبا هستم که من را از نار به نور رساند و من را پیروز میدان نبرد بین نیروهای مثبت و منفی گرداند تا بتوانم به راحتی بگذرم و از مالی که مالک آن نیستم ببخشم، بلکه امانتدار آن هستم.
امروز افتخارم این است که عضو کوچکی از کنگره ۶۰ و لژیون سردار هستم تا بتوانم در پس این حضورِ خود به خالق خود برسم. خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار.
نویسنده: راهنما تازه واردین همسفر مهناز
عکاس : همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فیروزه(لژیون پنجم)
ویرایش و ارسال: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر سکینه (لژیون چهارم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی نیمایوشیج
- تعداد بازدید از این مطلب :
75