English Version
This Site Is Available In English

سال‌ها در تاریکی به‌ سر می‌بردم

سال‌ها در تاریکی به‌ سر می‌بردم

سال‌ها در تاریکی به سر می‌بردم، روزبه‌روز و لحظه‌به‌لحظه که می‌گذشت در تاریکی عمیق و ترسناک‌تری فرو می‌رفتم و برای ترک اعتیاد مسافرم به چند کلینک‌ و بیمارستان که از طریق دیگران معرفی می‌شد، رفتم و به درهای بسته می‌خوردم و ناموفق می‌شدم. عصبی شده بودم و دیگر توان فکر کردن را نداشتم و نقطه تحمل من دیگر تمام شده بود و به ته خط رسیده بودم، این‌ها همه از روی ناآگاهی من بود به مسافرم می‌گفتم: این چه زندگی که برای من و فرزندم درست کردی، چرا ما باید این‌طوری باشیم و چراهای زیادی که ذهنم را درگیر کرده بود، شب‌ها اصلاً خواب نداشتم، دائما به خودم و زندگی‌ام فکر می‌کردم تا این‌که از طریق یکی از آشنایان با کنگره۶۰ آشنا شدم.

زمانی که وارد کنگره شدم، استاد جلسه گفت: به تازه واردین خوش آمد می گویم. مسافرم خودش را معرفی کرد،  همه افراد دست زدند دلم لرزید و همان جا گفتم خدایاشکرت، خدایا شکرت که این مسیر را سر راه من قراردادی و زمانی که از آموزش‌های کنگره بهره‌مند شدم و فهمیدم که قبل از هر کاری اول باید فکر کنم و آن عصبانیت و حال بد خود را تبدیل به آرامش و حال خوب کنم. قبل از کنگره به هر مشکلی که برمی‌خوردم به دیگران می‌گفتم، چه‌کارکنم و خودم توانایی نداشتم که مشکلم را حل کنم، چون در تاریکی به سرمی‌بردم، ولی الان متوجه شدم با هر مشکل چه‌طور برخورد کنم؛ اگر من آموزش نگیرم، سی‌دی ننویسم و به حرف راهنما گوش نکنم و دائما به مسافرم بگویم به‌خاطر تو آمدم کنگره و گیرم روی مسافرم باشه از آن آگاهی و دانایی خارج می‌شوم و به سمت ضدارزشها می‌روم و به آرامش نمی‌رسم، پس بهتر است، آموزش‌ها را اجرایی کنم؛ تا به دانایی و حال خوش برسم و بتوانم به حل مشکلاتم پی‌ببرم از خدا می‌خواهم کسانی که در تاریکی هستند؛ با کنگره آشنا شوند، به سوی روشنایی حرکت کنند و به حال خوب برسند.


نویسنده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون هفتم)
رابط خبری: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون هفتم)
ارسال: همسفر پریناز رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون هفدهم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی حر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .