English Version
This Site Is Available In English

وادی نهم، وادی صبر است. اگر من صبر را یاد بگیرم، خیلی موفق خواهم شد

وادی نهم، وادی صبر است. اگر من صبر را یاد بگیرم، خیلی موفق خواهم شد

دهمین جلسه از دوره یازدهم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی رضا مشهد، به استادی  پهلوان محترم مسافر سعید، نگهبانی مسافر قربان و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه « وادی  نهم و تأثیر آن بر روی من»  سه شنبه 13 آبان ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:


سلام دوستان، سعید هستم مسافر.
سپاسگزار خداوند هستم که امروز توفیق داد در این جایگاه در نمایندگی رضا باشم. ممنون و متشکرم از تمام عزیزان، از راهنمای عزیز آقا رسول، نگهبان، ایجنت و همه‌ی عزیزانی که خدمت می‌کنند تا من آموزش بگیرم و به حال خوب برسم. ان‌شاءالله جلسه‌ی خوبی در کنار هم داشته باشیم.

دستور جلسه:


وادی نهم و تأثیر آن روی من

بعضی وقت‌ها برای من سؤال پیش می‌آید که منِ سعید به کنگره آمدم تا حالم خوب شود؛ اگر بخواهم فقط حال خوب پیدا کنم، آیا همین شربت کافی است؟
اما درمان اعتیاد در کنگره ۶۰ فقط با یک شربت انجام نمی‌شود. اگر شربت به‌تنهایی اعتیاد را درمان می‌کرد، دیگر نیازی به آمدن ما، نشستن روی صندلی، تشکیل جلسه، داشتن استاد و نگهبان و مرزبان و راهنما نبود. تنها کافی بود یک نامه‌ی ۲۰ هفته‌ای به من بدهند، بنویسند چه زمانی و چقدر شربت بخورم تا به درمان برسم.
اما انسان به این صورت نیست. درمان اعتیاد در کنگره ۶۰ سه ضلع دارد: جسم، روان و جهان‌بینی. اگر بخواهم به حال خوب برسم، باید این وادی‌ها را یاد بگیرم، چون وادی‌ها قوانین الهی هستند که در هر لحظه از زندگی ما کاربرد دارند.

وادی نهم وادی‌ای است که هر روز باید برای منِ سعید عملی بشود. تمام کسانی که روی این صندلی‌های کنگره می‌نشینند و به درمان نمی‌رسند، علتش این است که وادی نهم را یاد نگرفته‌اند. تمام مشکلاتی که بیرون از کنگره برای من پیش می‌آید، به خاطر این است که وادی نهم را یاد نگرفته‌ام.

در وادی نهم گفته می‌شود:
شما نباید یک‌دفعه به‌هم بریزید، نباید یک‌دفعه عصبانی شوید، نباید خشمگین شوید. اگر تو سریع عصبانی و خشمگین شوی، ممکن است اتفاقی را رقم بزنی که برای جبران آن زمان زیادی لازم باشد.
ما کم‌کم مصرف‌کننده شدیم، کم‌کم دوران طلایی را گذراندیم و بعد از سال‌ها تخریب وارد کنگره شدیم. انسان اگر بخواهد تغییر کند، زمان لازم دارد. تغییر برای انسان نیاز به آموزش و دانایی دارد.

وادی نهم به من می‌گوید:
اگر می‌خواهی حالت خوب شود، باید ذره‌ذره یک‌سری کارها را انجام بدهی. باید یاد بگیری ذره‌ذره از ضد‌ارزش‌ها دوری کنی. اگر نقطه تحمل انسان ذره‌ذره بالا برود، می‌تواند از تمام ضد‌ارزش‌ها فاصله بگیرد. آن‌جایی که خشمگین می‌شوم و می‌خواهم جواب بدهم، آن‌جایی که ناراحت می‌شوم و می‌خواهم زیر میز بزنم، در همان لحظه باید صبر کنم و فکرشده پاسخ دهم.

وادی نهم، وادی صبر است.
اگر من صبر را یاد بگیرم، خیلی موفق خواهم شد.
مهندس می‌گوید: انسانی که با یک قوره سردی‌اش می‌شود و با یک مویز گرمی‌اش، وادی نهم را درک نکرده است.

نکته‌ای که من از وادی نهم یاد گرفتم این است که اصلاً خشمگین نشوم و در زمان عصبانیت هیچ عکس‌العملی نشان ندهم.

در وادی نهم آمده است:
«پیام برای کسانی که به دنیای تازه قدم نهاده‌اند و به خویش خویشتن توجه می‌نمایند؛ بر شما واجب است که از سخن به نقطه عمل حرکت نمایید و بر زمین و سماء توجه داشته باشید و با اندیشه‌ی ژرف خود به رحمت ماوراء ایمان راسخ داشته باشید و بدانید که پاداش شما دست همیاری شما را خواهد داد. آنگاه بذر نیکو بکارید، زیرا تخم و دانه‌ی با‌ارزش، هم قوت کافی و هم سایبان‌های شما را برافراشته خواهد کرد.»

پیامی که من از این وادی گرفتم این است که در زندگی، هر چیزی را که بخواهی به‌دست بیاوری، باید بذرش را بکاری.
دشمنی را هم باید بکاری، کینه را هم باید بکاری، محبت را هم باید بکاری، حتی حال خوب را هم باید بکاری. بدترین مشکلات هم شانسی نیست، عین عدالته. وادی نهم می‌گوید: «شما هرچقدر می‌خواهی، هر کاری می‌خواهی بکنی، باید بکاری.»

من آمدم به کنگره ۶۰ و به درمان اعتیاد رسیدم، حالم خوب شده و متوجه شدم کنگره ۶۰ انجیو‌ای است که درمان اعتیاد را انجام می‌دهد؛ کاری کرده که هیچ جای دنیا انجام نشده است.

این هفته، هفته‌ی گلریزان است. وظیفه‌ی من چیست. آیا وظیفه‌ی من این است که فقط روی این صندلی بنشینم، از این بستر استفاده کنم، راهنما باشد، مرزبان باشد، ایجنت باشد و من هیچ کاری نکنم. من همان مصرف‌کننده‌ای باشم که فقط بیاید و برود؟ نه.

اگر امروز می‌گویند فلانی حالش خوب است، وضعش خوب است، این نتیجه‌ی کاشتِ اوست که حالا درو می‌کند. بعضی‌ها می‌گویند شانسی است؛ اصلاً شانسی نیست. اگر کسی در بالای شهر خانه دارد و ثروتمند است، آن هم نتیجه‌ی کاشت خودش است. خداوند ما را از قبل دوست داشته و همه چیز در این دنیا کاشتنی است.

یادی کنم از روزهایی که در نمایندگی بلوار شفا سفر می‌کردم. یادم هست به سید می‌گفتم: «یک چای می‌خواهند بدهند، پول چای را هم می‌خواهند بگیرند» گذشت تا متوجه شدم کنگره ۶۰ هیچ ارگانی ندارد که به آن کمک کند؛ نه ستاد مبارزه با مواد مخدر، نه وزارت کشور، نه خیرین. همه‌ی این بستر با کمک‌های داوطلبانه‌ی خود اعضا فراهم شده است.

متوجه شدم که راهنما، ایجنت و مرزبان هیچ‌کدام پولی نمی‌گیرند. همه بر مبنای عشق، محبت و معرفت خدمت می‌کنند. وادی نهم خیلی قشنگ اشاره می‌کند: «صفت نیکو و جوانمردی، امروزه بسیار کم‌یاب شده است.»

الان در کنگره ۶۰ این صفت وجود دارد. کسانی که به سفر دوم رسیده‌اند، با عشق به منِ سعید خدمت می‌کنند. من هم دیدم کمک‌های داوطلبانه‌ی اعضا باعث شده که من بتوانم نقش خودم را ایفا کنم.

از همان قانون یازدهم کم‌کم شروع کردم؛ اول پنج‌هزار تومان دادم، بعد ده‌هزار تومان، بعد صد‌هزار تومان، و در نهایت عضو لژیون سردار شدم. این همان قسمت «جوانمردی» است. 

الان سال هزار و چهارصد و چهار است. آن زمان در سال نود و دو، بیست تومان به کنگره دادم. هزینه‌ی درمان من را که کسی قرار نیست بدهد. همین بخشش، وسیله‌ای شد که به کنگره وصل شوم.

خیلی جالب است؛ کم‌کم آمدم، عضو لژیون سردار شدم، دنور شدم، و همین‌طور آرام‌آرام پیش رفتم تا جایی که گفتند می‌توانی در جایگاه پهلوانی خدمت کنی.

این شالی که دور گردنم است، شال خدمت است؛ هیچ چیز دیگری نیست. پهلوان کسی است که باید بخشیدن را یاد گرفته باشد، باید یاد گرفته باشد ببخشد، بدون هیچ چشم‌داشتی، بدون هیچ توقعی، حتی بدون اینکه به او احترام بگذارند.

در کنگره ۶۰ به من جایگاه خدمتی دادند تا بیایم، خدمت کنم و تمرین کنم که انسان خوبی بشوم. نگهبان اول جلسه همیشه خیلی قشنگ می‌گوید: «آیا مسافرین دیگری در جلسه حضور دارند؟» و همه دست‌ها را بالا می‌گیرند.

ما در کل زندگی، مسافریم؛ فقط در کنگره ۶۰ نیستیم. بعضی وقت‌ها می‌گویند حقیقت و واقعیت؛ حقیقت این است که ما همیشه در سفر هستیم، چه در کنگره و چه بیرون از آن.

مال، ثروت و دارایی ما همه به صورت امانت در دستان ماست؛ چهل ساله، پنجاه ساله، صد ساله. تا هفته‌ی پیش می‌گفتم: «یک پنجم از مال ما، مال ما نیست.» اما شنبه که در جایی استاد جلسه بودم، یک چیز قشنگ یاد گرفتم. گفت: «آن یک‌پنجم که می‌بخشی، مال توست؛ بقیه‌اش مال تو نیست!»

این همان چیزی است که آقای مهندس می‌گوید: آنچه خرج می‌کنی و می‌بخشی، همان مال واقعی توست. بقیه فقط امانتی است در دست تو، در دست منِ سعید.

من به کنگره آمده‌ام تا یاد بگیرم چگونه از مالم و زمانم به بهترین شکل استفاده کنم. در وادی نهم هم بخش جالبی هست به نام جوانمردی؛ همان قسمت بخشش. می‌گوید چه کسانی هستند که بیایند و آن جوانمردی را نشان دهند؟

هفته‌ی آینده گلریزان است. کار کنگره ۶۰، درمان اعتیاد است. آیا من می‌توانم حداقل نقش خودم را ایفا کنم و هزینه‌ی درمان خودم را ببخشم یا نه؟ بیایم و بگویم کنگره ۶۰ رایگان است؟ در حالی که هزینه‌ی یک سفر اولی را، یک سفر دومی پرداخت کرده است.

اگر امروز این صندلی وجود دارد، نتیجه‌ی کاشت دیگران است و ما داریم برداشت می‌کنیم. باز هم همان حرف خودم را می‌گویم: باید بکاری. امروز باید محبت را بکاری؛ تو می‌توانی حتی کینه را هم بکاری، اما اگر عشق را بکاری، همان را برداشت خواهی کرد. اگر نکاری، هیچ برداشتی در کار نیست.

در کل، خیلی خوشحالم که امروز عضوی از کنگره ۶۰ هستم. رحمتی که برای ما اتفاق افتاده و بستری که فراهم شده، هنوز باورش برایم سخت است.

باید بگویم درمان اعتیاد در هیچ جای دنیا به این شکل وجود ندارد. من هر وقت در خدمت کردن سرد می‌شوم، می‌بینم خداوند کسی را سر راهم قرار می‌دهد. مثلاً سر کارم، فردی را دیدم که حالش خیلی خراب بود؛ هم متادون مصرف می‌کرد، هم تستوسترون می‌زد. خودش می‌گفت درمان نیست. می‌گفت به «ان‌ای» رفتم، ترک کردم، اما هیچ فایده‌ای نداشت و باور نمی‌کرد درمانی وجود دارد.

بعضی‌ها هنوز اجازه‌ی ورودشان به کنگره صادر نشده است. اما امروز خداوند به منِ سعید اجازه داده که بیایم به کنگره ۶۰ و به حال خوب برسم.

اگر امروز به حال خوب می‌رسیم، باید بهای حال خوبمان را بدهیم تا بهتر شویم. ولی اگر بهای حال خوب را ندهیم و ناسپاسی کنیم، همان حال خوب هم از ما گرفته می‌شود.

ممنونم که با سکوت زیبایتان به صحبت‌های من گوش دادید. 

در ادامه لوح تقدیر لژیون سردار توسط نگهبان لژیون سردار مسافر حسن به اعضاء داده شد. 

تایب : مسافر محمد لژیون پانزدهم
ویرایش: مسافر احمد لژیون سوم
عکاس:  مسافر محمد لژیون پنجم
ارسال خبر: مسافر عبدالرضا لژیون یازدهم
تایید خبر: مسافر جلال لژیون پنجم
مرزبان خبری: مسافر مصطفی

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .