سیزدهمین جلسه از دورهی ششم سری جلسات لژیون سردار، مسافران نمایندگی رودکی، به استادی راهنما مسافر حسن، نگهبانی مسافر محمدرضا، دبیری مسافر سعید و خزانه داری مسافر رضا با دستور «جلسه وادی نهم و تاثیر آن روی من» و «با موضوع بخشش» دوشنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۳۰ برگزار شد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حسن هستم یک مسافر. خوشحالم که امروز در خدمت شما هستم تا آموزش بگیرم از نگهبان، دبیر و خزانهدار لژیون سردار سپاسگزارم که این فرصت را در اختیار من گذاشتند.
گفتگو در مورد بخشش سخت است چون معنای بسیار سنگینی دارد. کار اصلی را نفرات اولی انجام دادند که ساختار کنگره را ایجاد کردند و زمینه بخشش را فراهم کردند و ما باید همه اینها را درک کنیم. کنگره ۶۰ همانند یک صافی عمل میکند و هر چیزی که از این صافی رد شود ساختارش عوض میشود. مانند ورزش که وقتی رد میشود تبدیل به «جهان بینی در ورزش» میشود. جهانبینی ورزش و ماهیت ورزش عوض شده است. مواد مخدر که از این صافی رد شده به «او-تی» تبدیل شده، انسان رد شده و تبدیل به «انسان احیا شده »میشود. بخشش هم به همین منوال است وقتی از صافی کنگره عبور میکند ریخت دیگری پیدا میکند. کنگره به هر چیز دیگری یک جهانبینی اضافه میکند تا بتوانیم از زوایای گوناگون به آن جریان، نگاه دیگری بیندازیم. ساده عبور کردن از بخشش خیانت بزرگیست به آن. در کنگره یاد میگیریم که بخشش به معنای کمک و یاری رساندن است. کنگره ۶۰ به ما میگوید که جهان بینی در هر چیزی چهار بخش دارد، دریافت،ادراک، احساس و برداشت. گاهی با چشم و گوشمان چیزی را دریافت میکنیم اما ادراک و یا برداشت از آن نداریم. حرکت تنها زمانی روی میدهد که ادراک انجام شده باشد و به محض اینکه حرکت انجام شد، برداشت نیز اتفاق میافتد. برای بخشیدن هم همین منوال باید باشد، یعنی پیش از آنکه بخواهم بخششی را انجام دهم میبایستی ابتدا بخشیدن را درک کرده باشم، زمانی که از بخشیدن درک درستی به دست آوردم، آن را انجام میدهم و درست در این هنگام است که میتوانم برداشت خوبی از موضوع بخشیدن داشته باشم و در ادامه همه اینها احساس نیز حاصل میشود.
رفتار با خانواده هم به همین گونه است. ابتدا آنها را میبینم، آنها را درک میکنم و زمانی که در راستای خانواده حرکتی انجام میدهم، یک حسی به من دست میدهد و همان حس خوب که من از انجام آن کار دریافت میکنم، نتیجهای است که دنبال آن هستم.
اشتباه من هم پیش از کنگره همان بود که وقتی مواد میکشیدم، تنها میخواستم آن حس خوب را تجربه کنم در حالی که نه میدیدم و نه میشنیدم و نه احساس و برداشتی از کشیدن مواد داشتم! میخواستم از روی مراحل پرش کنم و مستقیم سراغ احساس بروم. اما جهان بینی که کنگره به ما در مورد هر چیزی میآموزد این است که ابتدا آن موضوع را خوب ببینیم تا بتوانیم دریافت و برداشت خوبی از آن موضوع داشته باشیم سپس آن را انجام بدهیم و در پایان احساسی را که دنبالش هستیم را به دست آوریم.
بخشش در کنگره نیز به همین منوال است، هر کسی به اندازه مال و توان خود این بخشش را انجام میدهد تا آن حس خوب را تجربه نماید، همان حسی که هدفش یاری رساندن به دیگران است.
من نیز با وجود محدودیتی که داشتم به قدر توان خود کمکی به کنگره انجام دادهام و همواره در انجام این کار فشار زیادی به من آمده است اما در ادامه همین فشار آن حس خوب نیز پدیدار شده است و همواره به واسطه همین یاری رساندن لذت فراوانی به من دست داده است.
با توجه به وادی نهم، کمک کردن و یاری رساندن در ابتدا کمی سخت است اما همینطور که آرام آرام این کار را انجام میدهیم، در مورد بخشش نیز به نقطه تحمل میرسیم.
معمولاً انسانها زمانی که کار یا کمکی را انجام میدهند در ازای آن چیزی را میخواهند اما ما در لژیون سردار از انجام کمکمان چه چیزی میخواهیم؟؟! در قانون کائنات هر کاری را که انجام بدهیم بازخوردش به ما باز میگردد. اگر اکنون من در خدمت شما هستم به این دلیل است که هزاران اتفاق نیفتاده و یا هزاران اتفاق دیگر دست به دست هم داده تا من امروز سالم و سلامت نزد شما باشم. ممکن است کمک ما در لژیون سردار و یا به سایر انسانها بازخوردش آن باشد که هزاران اتفاق خطرناک از ما دور شود. لژیون سردار میانبری است که همه ما به آن حال و حس خوب برسیم و برای این کار ابتدا نیاز است که به آن ایمان کامل داشته باشیم.
کنگره ۶۰ نیز در طول سالیان سال خودش را به ما ثابت کرده است و اگر بخواهیم کمکی را به کنگره برسانیم، این کار را با ایمان کامل نجام میدهیم.
سپاسگزارم به حرفهای بنده گوش گردید.

عکس؛ مسافر مجید
فرستادن مطلب؛ مسافر بابک
نوشتن، بارگذاری؛ مسافر حسن
- تعداد بازدید از این مطلب :
67