دهمین جلسه از دوره نوزدهم سری کارگاههای آموزشی_ خصوصی ویژهی خانمهای مسافر نمایندگی میخک مشهد، با استادیِ راهنما مسافر مریم، نگهبانیِ مسافر فاطمه و دبیریِ مسافر زهرا، با دستور جلسهی «وادی نهم و تأثیر آن روی من»، روز شنبه ۱۰ آبانماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۳:۳۰ آغاز به کار نمود.
	سخنان استاد:
	سلام دوستان، مریم هستم یک مسافر.
	خداوند را شاکرم که لیاقت حضور در این جایگاه را به من عطا نمود تا در کنار شما عزیزان از تجربیاتتان بهره ببرم، آموزش بگیرم و خدمت کنم. دستور جلسهی امروز «وادی نهم و تأثیر آن روی من» است و در ادامه، تولد یکسال رهایی خانم پانیذ را داریم که امیدوارم در کنار هم جشن باشکوهی برگزار کنیم.
	وادی نهم دربارهی مسئلهی اعتیاد و آسیبهایی است که از طریق مصرف مواد به جسم، روان و جهانبینی خود وارد کردهایم؛ و به ما میآموزد که چگونه میتوانیم این تخریبها را بازسازی و اصلاح نماییم. ما از روز نخست، مصرفکننده نبودیم. خودِ من، روزهای اول با دو پُک دود گرفتن، در آسمانها سیر میکردم، اما در اواخر دوران مصرف، متادون میخوردم، شیره میکشیدم و گاهی قرص اعصاب هم مصرف میکردم؛ ولی دیگر هیچکدام افاقه نمیکرد، چون نقطهی تحمل من بسیار بالا رفته بود و با این کار که از روی نادانی و ناآگاهی بود، تخریبهای زیادی به سیستمهای داخلی بدن، خواب، روان و افکار خود وارد کرده بودم.
	در بدو ورود به کنگره از وادی اول آغاز میکنیم، یعنی تفکر که همان جهانبینی ماست، و ادامه میدهیم تا به وادی نهم برسیم. جناب مهندس در لایو روز چهارشنبه فرمودند: «کسی میتواند وادی نهم را درک کند و دربارهی آن سخن بگوید که وادی هشتم را گذرانده باشد.» تا زمانی که اجرای پیمان را نداشته باشیم، نمیتوانیم وارد وادی نهم شویم.
	چرا؟ چون بخشی از وادی هشتم، اجرای پیمانی است که با خدای خود میبندیم و آن هم دوری از ضد ارزشهاست. مصرف مواد مخدر، خود بالاترین ضد ارزش است؛ زیرا در کنار آن، ضد ارزشهایی مانند دروغ، قضاوت، کینه و حسادت نیز پدید میآید.
	پیام وادی نهم این است که من زمانی میتوانم مسائل و مشکلاتم را حل کنم که آگاهی و دانش داشته باشم. در زمان مصرف، حال یک مصرفکننده متغیر است؛ گاهی سرخوش و گاهی خمار، یعنی هیچگاه در تعادل نیست. در کنگره میآموزیم که اعتیاد، «جایگزینی مزمن» است؛ یعنی ما مواد مخدر بیرونی را جایگزین مخدرهای درونی و طبیعی بدن میکنیم و آن سیستمها خودبهخود در بدن تعطیل میشوند. در کنگره، با روش DST ذرهذره و پلهپله مواد مخدر بیرونی را قطع کرده و به بدن فرصت بازسازی میدهیم تا به تعادل برسد.
	در این مسیر، راهنمایان با توجه به میزان مصرف فرد مصرفکننده، پروتکلها را اجرا میکنند تا فرد به نقطهی تحمل مشخص برسد و درمان شود. در اینجا افرادی با دوزهای مصرفی بالا شروع به درمان کردهاند و اکنون در پلههای آخر هستند، بدون هیچ درد و خماری؛ زیرا نقطهی تحمل بدن با این روش بالا میرود.
	من در گذشته همهچیز را بههم میزدم و سریع عصبانی میشدم، چون در تعادل نبودم؛ اما در اینجا آموختم که مشکلات لعنت نیستند، بلکه رحمتی از جانب خداوند برای رشد و آگاهی ما هستند. ضد ارزشها نیازی به آگاهی ندارند، اما حرکت بهسوی ارزشها نیاز به زمان و تمرین دارد. امیدوارم شما سفر اولیها و سفر دومیهای عزیز، در آرامش، صلح و تعادل زندگی کنید و حال دلتان همیشه خوب باشد.
	سخنان استاد در مورد یکسال رهایی مسافر پانیذ:
	خانم پانیذ، رهجویی مؤدب، پرتلاش و فرمانبردار هستند. بیش از دو سال است که در کنگره حضور دارند و من از ایشان رضایت کامل دارم. تولدها نشانهای هستند تا بدانیم با خواست و تلاش خود میتوانیم به هر جایگاهی برسیم. خانم پانیذ در نوشتن سیدیها بسیار منظم بودند و مشارکتهای عالی و زیبایی هم در کارگاه و هم در لژیون انجام میدهند.
	ایشان در امتحانات قبول شدند و در حال حاضر راهنمای تازهواردین با شال سبز هستند. امیدوارم در آینده شال نارنجی را کسب کنند، لژیونی پربار داشته باشند و شاهد جشن آزادزنی ایشان باشیم. این جشن را به جناب مهندس، اعضای کنگره ۶۰ و نمایندگی میخک تبریک میگویم.
	
	اعلام سفر:
	نام راهنما: مسافر مریم_ آخرین آنتیاکس مصرفی: تریاک کشیدنی_ مدت سفر: ۱۲ ماه_ روش درمان: DST_ داروی درمان: OT_ مدت رهایی: یکسال و ۳ ماه_ ورزش در کنگره: بدمینتون و بسکتبال
	خواستهها:
	خواستهی اول: رسیدن به حال خوش و آرامش برای همهی مسافران. خواستهی دوم: امیدوارم زمامدارانِ آیندگان از اعضای همین مجموعه باشند.
	صحبتهای مسافر پانیذ:
	به نام نگارگر خاک و افلاک، سلام دوستان، پانیذ هستم یک مسافر.
	تولد من خیلی ناگهانی به من اعلام شد. من از آن دسته افرادی هستم که از جشن تولد فراریاند، چون همیشه کمالگرا بودهام. اما امروز با خودم گفتم: نیازی نیست همهچیز کامل باشد. رهایی من در تیرماه بود و تولد زمینیام در آبانماه، و اکنون جشن یکسال رهاییام در آبان است. دیروز، نهم آبان، اعلام کردند که برای جشن فردا آماده شوم و جالب است که دستور جلسه وادی نهم است؛ تنها وادیای که من در کتاب عشق و چهارده وادی در صفحهی اول آن یادداشتی نوشته بودم.
	نوشته بودم: «امروز نهم فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۱۳، هر سه بخش وادی نهم را گوش کردم. الهی شکرت بهخاطر پیامت. پذیرش رنج خوب است، اما عبور کردن و بهموقع عبور کردن، اصل ماجراست.» روزی که برای رهایی خدمت جناب مهندس رسیدم، همین وادی را گفتم امضا کنند و امروز در جشن تولدم، وادی نهم دستور جلسه است. در مرزبانی به من گفتند: حتماً حکمتی در آن است.
	من همیشه از خودم انتظار زیادی دارم و میخواهم کامل باشم، اما امروز یاد گرفتم لازم نیست کامل باشم، بلکه باید در مسیر رشد باشم، مثل ماه آبان! آبان ماهی است که سه نماد دارد: عقرب، عقاب و ققنوس. اگر از ترسهایم عبور کنم، از عقرب بودن به مرحلهی عقاب میرسم؛ نگاهی دقیقتر، بالاتر و آگاهتر. و اگر از خاکستر خود برخیزم، ققنوس خواهم شد. در ۱۱ سالگی از مرحلهی نیش زدن عبور کردم و حالا در مسیر عقاب بودنم، در مرحلهی نفس لوّامه. امیدوارم عقاب خوبی باشم.
	از راهنمای عزیزم، خانم مریم، که برایم مانند مادر دومی بودند، صمیمانه سپاسگزارم. یکی از زیباترین کارهای ایشان، معرفی من برای لژیون نوجوانان بود؛ خدمتی که از صمیم قلب قدردان آن هستم. به خانم پریسا، راهنمای لژیون نوجوانان، تبریک عرض میکنم و امیدوارم در این مسیر، درخشانتر از من عمل کنند. از جناب مهندس برای فراهم نمودن این بستر زیبا جهت رشد و درمان سپاسگزارم.
	تایپ: مسافر سمانه – لژیون یکم – نمایندگی میخک مشهد
	ویرایش: مسافر زهرا – لژیون دوم – نمایندگی میخک مشهد
	بازبینی و ارسال: همسفر سولماز
                                
                                    
                                    
                                        - تعداد بازدید از این مطلب :
                                        29