دهمین جلسه از دوره دوم کارگاههای آموزشی- خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی لاله کرج، با استادی راهنما مسافر اعظم، نگهبانی مسافر میترا و دبیری همسفر عاطفه، با دستور جلسه "وادی نهم و تاثیر آن روی من" روز شنبه 10 آبان 1404 راس ساعت 13:30 آغاز به کار نمود.
	سخنان استاد:
	سلام دوستان اعظم هستم یک مسافر
	خداوند را شاکرم که امروز در این جایگاه قرار دارم. از سرکار خانم مونا دیدبان محترم خانمهای مسافر تشکر و قدردانی میکنم که اجازه دادند در این جایگاه حضور داشته باشم و در خدمت شما عزیزان باشم. دستور جلسه این هفته وادی نهم است و در ادامه تولد یک سال رهایی خانم مریم را در کنار هم جشن میگیریم.
	عنوان وادی نهم این است؛ "وقتی نیرویی از کم شروع شود و به درجه بالا و بالاتری برسد، نقطه تحمل به وجود میآید". در ابتدای وادی پیام زیبایی آمده است؛ "پیام برای کسانی که به دنیای تازه قدم نهادهاند و به خویشتن خویش میاندیشند..." یعنی این وادی برای همه نیست، بلکه برای کسانی است که میخواهند دیدگاه و نگرش خود را تغییر دهند. جناب مهندس در جلسه لایو روز چهارشنبه اشاره کردند که این وادی مخصوص افرادی است که وادی هشتم را پشت سر گذاشته باشند.
	در وادی نهم، درباره «نقطه تحمل» صحبت میشود. در هستی، هر چیزی دارای نقطه تحمل خاصی است؛ از گیاهان و حیوانات گرفته تا جمادات و انسانها. وادی نهم نکات کلیدی فراوانی دارد. یکی از مهمترین نکات این است؛ زمانی که من وارد کنگره میشوم، به عنوان یک رهجو باید گوشبهفرمان راهنما باشم، قوانین و حرمتهای کنگره را رعایت کنم و این فرصت را یک موقعیت طلایی و مثبت بدانم. باید آموزشهایی را که دریافت میکنم، به مرحلهی عمل برسانم، یعنی از سخن به عمل حرکت کنم. در حقیقت، هدف ما از آمدن به کنگره، رسیدن به تعادل و حال خوش است.
	برای بالا بردن نقطه تحمل، باید روی دو نکته کلیدی تأکید کنیم: یکی تکرار و تمرین موضوع موردنظر، و دیگری در نظر گرفتن زمان. زمان در کنگره بسیار مهم است، زیرا من در یک روزه مصرفکننده نشدهام که بخواهم در ده یا بیست روز، با تبلیغات و روشهای نادرست مصرفم را کنار بگذارم. باید به تدریج و در طول زمان، پروسهی درمان را طی کنم.
	در ادامه وادی میگوید؛ انسان همیشه بر سر یک دوراهی قرار دارد؛ راه خیر و ارزشها در یک سو و راه شر و ضد ارزشها در سوی دیگر. خداوند به انسان اختیار عطا کرده و او را از سایر موجودات متمایز ساخته  است، به همین دلیل انسان را اشرف مخلوقات نامیدهاند. این من هستم که انتخاب میکنم کدام مسیر را برگزینم؛ راه خیر یا راه شر.
	خداوند دو پیامبر برای انسان قرار داد؛ یکی پیامبر درونی یعنی عقل و وجدان، و دیگری پیامبران بیرونی، که در زمان فعلی میتوان راهنمایان کنگره ۶۰ را نمونهی بارزی از آنها دانست، زیرا راه درست و نادرست را به ما نشان میدهند. باید بیاموزیم  و بدانیم که شیطان همیشه به زیباترین شکل ممکن وارد افکار و اندیشهی ما میشود تا گوهر جان ما را بگیرد و صفات نیک را از ما جدا کند.
	همانطور که در نوشتارها آمده است، ما باید از نفرت به عشق، از کفر به ایمان و از ترس به شجاعت حرکت کنیم. نباید نیروهای منفی را نادیده بگیریم، ولی میتوانیم از آنها به عنوان مکملی برای رشد خود یاد کنیم.
	جناب مهندس در خصوص سختیها و رنجهایی که در زندگی ما هستند میگویند؛ سختیها و رنجها لعنت خداوند نیستند، بلکه رحمت هستند؛ زیرا سبب بیداری انسان میشوند.
	باید خوشحال باشیم که در کنگره حضور داریم، جایی که بهحق میتوان آن را بخشی از بهشت دانست. امیدوارم همهی ما بتوانیم از نکات کلیدی و مطالب ارزشمند وادی نهم بهرهمند شویم.
	سخنان استاد در رابطه با تولد خانم مریم:
	اولین سال رهایی خانم مریم عزیز را تبریک میگویم. خاطرم هست لژیون من تازه تأسیس بود که ایشان از لژیون دیگری وارد لژیون من شدند (مهرماه سال ۱۴۰۲). در ابتدا باور نمیکردم مصرفکننده باشند، اما متوجه شدم با مصرف شیشه وارد کنگره شدند و تخریب زیادی داشتند. با این حال، از همان ابتدا دختری بسیار خوشقلب، مهربان و خوشرو بودند. به ایشان گفته بودم هر هفته یک سیدی بنویسند، اما همیشه دو سیدی مینوشتند. وقتی میپرسیدم چرا دو تا مینویسی، میگفت: دوست دارم، و با نوشتن سیدیها خوشحال میشوم!
	ایشان همیشه لبخند بر لب داشتند، بعدها فهمیدم که آن لبخند، نشانهی شکرگزاری ایشان است، شکرگزاری از اینکه در کنگره هستند و راه درست را پیدا کردهاند.
	در اینجا لازم میدانم از راهنمای اول ایشان خانم معصومه، و همچنین راهنمای فعلی ایشان خانم خاطره تشکر کنم. با تاسیس نمایندگی لاله کرج، خانم مریم به اینجا منتقل شدند. در ابتدا کمی ناراحت بودند، اما گفتم باید بروی و خودت را ثابت کنی. این زکات رهایی شماست که باید ادا شود. از صمیم قلب برایشان آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم به تمام خواستههای قلبیشان برسند.
	پیام تولد:
	امیدواریم شما با یافتن هر کلید بتوانید، با تفکر و اندیشه صحیح دربهای دیگر را باز نمایید .
	آنتی ایکس مصرفی: شیشه- روش درمان: DST-  داروی درمان: OT- رشته ورزشی: پینگپنگ- مدت سفر: 11 ماه- مدت رهایی: یک سال و 23 روز
	صحبتهای مسافر مریم:
	خدا را شاکرم که امروز در این جایگاه قرار دارم و توانستم به این مرحله برسم. من باور دارم هر کس هر خواستی داشته باشد، میتواند به آن برسد، فقط به خواست خودِ انسان بستگی دارد.
	راهنمای اول من خانم اعظم عزیز بودند و در سفر دوم، افتخار شاگردی خانم خاطرهی عزیز را دارم. من از روز اول که وارد کنگره شدم، خواستهای داشتم؛ اینکه درست سفر کنم و به رهایی برسم. از همان ابتدا تصمیم گرفتم فرمانبردار خوبی باشم و هرچه راهنمایم گفت، فقط چشم بگویم، حالا دارم از نتیجهاش لذت میبرم.
	به گفته جناب مهندس، ما به این دنیا آمدهایم که آموزش بگیریم، خدمت کنیم و به تکامل برسیم. البته نمیگویم که صد درصد آموزشها را گرفتهام؛ راهنما تمام آموزشها را میدهد، اما انسان برای رسیدن به تکامل باید پلههای زیادی را طی کند.
	یادم هست زمانی که خانم پروین مرزبان بودند، روز تولدشان بود و شال زردی بر دوش داشتند، خانم خاطره هم کنارشان ایستاده بودند. همانجا در دلم گفتم؛ ای کاش روزی برسد که تولد من باشد و من هم شال مرزبانی بر گردن داشته باشم. و امروز خدا را شکر میکنم، از روزی که پا به کنگره گذاشتم، هرچه خواستم، به مرور برایم محقق شد. سفر کردن در کنگره سخت نیست، فقط باید خواست قوی داشته باشید و فرمانبرداری کنید.
	اگر گاهی با خندههایم باعث اذیت کسی شدم، عذرخواهی میکنم. لبخند من از روی شادی است، چون میخواهم هر سفر اولی که به کنگره میآید و حال خوبی ندارد، بداند که میتوان به حال خوب رسید. زمانی که به کنگره آمدم، اصلا حال جسمی خوبی نداشتم. از خانوادهام تشکر میکنم که پابهپا مرا همراهی کردند. از همسرم تشکر میکنم که همیشه کنارم بودند و مرا حمایت کردند، در هر شرایطی فقط میگفتند کنگره را رها نکن و برو. در طول سفر اول، همیشه با من میآمدند، ساعتها در ماشین منتظر میماندند تا از جلسه برگردم. یادم هست یکبار گاز پیکنیکی و قابلمهی کوچکی در ماشین گذاشته بودند و برایم غذا درست کردند. از صمیم قلب از ایشان تشکر میکنم. بالاخره تمام این تلاشها نتیجه داد و امروز در این جایگاه هستم.
	باز هم از خانم اعظم عزیز و خانم خاطرهی مهربان سپاسگزارم. من هرچه آموختم، نتیجهی زحمات و آموزشهای این دو بزرگوار است. از سرکار خانم مونای عزیزم ایجنت شعبه خانمهای مسافر کمال تشکر را دارم، از مرزبانان شعبه لاله کرج، خانم کیانا و خانم مریم به خاطر تمام محبتها و زحماتشان تشکر میکنم، از تمام همسفرانم ممنونم، همه شما همه خانوادهی من هستید.
	صحبتهای همسفر دانیال:
	سلام دوستان دانیال هستم یک همسفر.
	اولین سال رهایی مریم عزیز را تبریک میگویم. من در این مدت رشد و کامل شدن مریم را با چشم خودم دیدم. امیدوارم همهی عزیزان قدر این مکان را بدانند و فقط به فکر رهایی و رفتن نباشند، بلکه در کنگره بمانند، خدمت کنند و دین خود را ادا نمایند.
	از آقای مهندس، خانم اعظم و خانم خاطره نهایت سپاس را دارم و امیدوارم مریم با پیشرفت و حرکتهای روزافزون، دینش را به کنگره ادا کند. و آرزو میکنم همه شما با یافتن کلید بتوانید با تفکر و اندیشه صحیح دربهای دیگر را باز نمایید .
	خواسته؛
	خواسته اولشان در دلم بیان شد
	خواسته دوم؛ میخواهم راهنما بشوم و به دردمندان خدمت کنم.
	تایپ: مسافر مریم، لژیون اول- نمایندگی لاله کرج
	ویرایش و ارسال: مسافر خاطره
                                
                                    
                                    
                                        - تعداد بازدید از این مطلب :
                                        95