جلسه سیزدهم از دوره دوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی بوئینزهرا به استادی راهنما همسفر فاطمه، نگهبانی همسفر اعظم و دبیری همسفر اعظم با دستور جلسه «وادی نهم (وقتی نیروی از کم شروع بشود و به درجه بالا و بالاتری برسد نقطه تحمل پیدا میشود.) و تاثیر آن روی من» روز یکشنبه 11 آبانماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
خدا را سپاسگزارم بابت این لحظه و بابت فرصتی که به من داده شد تا یکبار دیگر در این جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم. از نگهبان و دبیر جلسه تشکر میکنم که به من اجازه خدمت دادند؛ از ایجنت همسفر الهه و مرزبانها هم سپاسگزارم که اجازه دادند اولین مشارکتم را داشته باشم. جا دارد از راهنمایم همسفر فرنگیس قدردانی و تشکر کنم؛ چون هر آموزشی که میگیرم، مدیون آموزشهای ناب ایشان هستم.
دستور جلسه امروز وقتی نیرویی از کم شروع شود و به درجه بالا و بالاتری برسد، نقطه تحمل ایجاد میشود. ابتدای وادی به ما پیام میدهد کسانی که به دنیای تازه آمدهاند و به خویش خویشتن توجه میفرمایند. برای اینکه به درک عمیقتری از این وادی برسیم، باید یک فلاشبک بزنیم به زندگی قبل از کنگره و لحظهٔ ورود به کنگره و ادامهٔ مسیرمان در آن، این پیام برای ماست؛ ما افرادی بودیم که به دنیای تازه قدم گذاشتیم و این دنیای تازه کنگره بود. خدا را شکر که نصیبمان شد و از آن بهره میبریم. در ادامه به خویش خویشتن توجه میکنیم. این خویش خویشتن یعنی پیدا کردن خودمان، صلح با خودمان، رفتن به درون خودمان.
وقتی به زندگی قبل از کنگره نگاه میکنم دنیایی از تاریکی، خشم، نفرت و قضاوت بودم؛ پر از ضد ارزشها. وقتی وارد کنگره شدم و در مسیر آموزشها قرار گرفتم اولین چیزی که یاد گرفتم این بود که همانطور که در وادی اول میفرماید انسان تنها موجودی است که فهم، درک و شعورش از سایر مخلوقات بالاتر است؛ با اینحال مجموعهای کامل از رذائل و فضائل دارد.
خداوند نیز در قرآن شریف میفرماید: من همانطور که رحمان و رحیم هستم، جبار و بخشنده هم هستم؛ در عین داشتن فضیلتهای نیک، قهار و منتقم هم هستم، یعنی خداوند نیز در درون خود پر از اضداد است و اصل جهان هستی بر پایه اضداد است. ازآنجاییکه خداوند از روح خود در انسان دمیده، ما نیز واجد این ویژگیها هستیم: خوبی و بدی، تاریکی و روشنی.
ما انسانهای ناآگاه و نادان که پر از تاریکی بودیم وارد کنگره شدیم؛ جایی که آدرس خودمان را به خودمان دادند. به خودم گفتم: فاطمه جان بنشین و با خودت دودو تا چهارتا کن، چون تو همینی. اگر رذائل و فضائل را در نظر بگیریم، کفه رذائل و تاریکیها و کفه دیگر، فضائل و خوبیهاست. نگاه کردم و دیدم کفه رذائلهایم چهقدر سنگینتر است. تازه فهمیدم کجای کار هستم و نباید توپ را در زمین دیگران بیندازم؛ باید از خودم شروع کنم و کسی را مقصر ندانم.
وادیها را کار کردیم؛ ذرهذره جلو رفتیم تا وادی هشتم که میگوید: «با حرکت راه نمایان میشود». اگر حرکت نمیکردم دری در این دنیای خاکی به رویم گشوده نمیشد تا بتوانم خویش خویشتنم را پیدا کنم. به ما فرمانها را یاد دادند: غیبت نکنم، قضاوت نکنم، دروغ نگویم، رشوه نگیرم، مهربان باشم، بخشش و گذشت داشته باشم. اینجا میرسیم به نقطه تحمل؛ همان جا که میگوید نیرویی از کم شروع میشود. ما یک شبه وارد تاریکی و ضد ارزشها نشدیم؛ بهمرور زمان و سالها بر اثر ناآگاهی و نادانی که از پدران و مادران به ما رسیده بود چنین شدیم.
در اینجا به ما دانایی و آگاهی دادند. حالا باید چهکار کنیم؟ کمی صبوری کنیم، روی باورها کار کنیم تا به وادی نهم برسیم که میگوید ظرفیت ذرهذره بالا میرود. مثل ورزش کردن است: اگر تازه بخواهیم ورزش سنگین انجام دهیم، بدندرد میگیریم؛ چون بدن هنوز ظرفیتش را ندارد؛ بنابراین باید تکرار و تمرین کنیم تا آموزشها در ما کاربردی شوند؛ باید پارامتر زمان را در نظر بگیریم تا ذرهذره نقطه تحمل در ما ذخیره شود.
در جهان هستی همه چیز نقطه تحمل دارد؛ نباتات، جمادات و … مثلاً یک میز را در نظر بگیرید که نقطه تحملش ۱۰۰ کیلوست؛ اگر ۲۰۰ یا ۳۰۰ کیلوگرم بار روی آن بگذاریم، از نقطه تحملش عبور میکند، میشکند و فرومیریزد و به نقطه آشوب میرسد. آشوب نقطه مقابل تحمل است؛ وقتی از نقطه تحمل عبور میکنیم به آشوب میرسیم؛ همانطور که میز شکست، یعنی وارد نقطه آشوب شدیم؛ باید یاد بگیریم از نقطه آشوب عبور نکنیم.
مسافرهای ما در حال سفر هستند. این صحبت من مخصوص سفر اولیهاست: ساعت مصرف دارو نزدیک است، سیستم ایکس در حال بازسازی است و مسافر ثانیه شماری میکند تا زمان دارو برسد. او هنوز در تعادل نیست و ما اگر در این زمان با گفتار ناآگاهانه بندهٔخدا را به هم بریزیم، از نقطه تحمل عبور کرده و وارد آشوب میشود.
پس بهعنوان همسفر باید بدانم برای خودم به کنگره میآیم و آموزش میگیرم. مسیر من و مسافرم یکی است؛ اما هر کدام در لاین خودمان حرکت میکنیم؛ باید حواسمان جمع باشد، چون نیروهای بازدارنده و تخریبی همیشه یکقدم جلوتر از ما هستند و نمیگذارند با صبوری، بردباری و ایمان قاطع در این مسیر حرکت کنیم؛ باید تلاش و کوشش کنیم تا از نقطه تحمل دیگران عبور نکنیم.
میخواهم گریزی به گلریزان بزنم، جشنی بسیار باشکوه در پیش داریم. این را برای خودم تکرار میکنم: چراغ کنگره باید روشن بماند تا آیندگانی که در راه هستند بتوانند در این مکان درمان شوند. این چراغ را چه کسی روشن نگه میدارد؟ من فاطمه همانطور که پیشتر کسانی آمدند و چراغ را روشن کردند تا من هم به اینجا برسم. کنگره۶۰ ثروتمندترین NGO جهان است و نیازی به پول من ندارد؛ ولی من به این صندلی، این آموزشها و این آرامش نیاز دارم. برای هر نفر شاید بیش از صد میلیون هزینه میشود تا همسفر و مسافر در آرامش و امنیت آموزش بگیرند؛ پس من تا آخر عمر مدیون کنگره هستم.
در هر جایگاه خدمتی راهنما، رهجو، مرزبان یا ایجنت هستم من بدهکار کنگرهام. کنگره هیچگاه نمیگوید خودت را به دردسر بینداز یا ماشینت را بفروش تا دنور شوی. این بستگی به من دارد که چهقدر آموزش گرفته و آن را کاربردی کردهام، بهویژه در بخشش و حالا که روز گلریزان است، چرتکه نمیاندازم؛ چون در کنگره با هر دستی بدهی با همان دست میگیری. امیدوارم در نمایندگی بوئینزهرا و همه شعبات کنگره۶۰ گلریزان بسیار پرباری داشته باشیم.
.jpg)
مرزبان کشیک: همسفر سمیه
تایپیست: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون اول)
عکاس: همسفر منیره رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسفر مینا رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون اول) دبیر سایت
همسفران نمایندگی بوئین زهرا
- تعداد بازدید از این مطلب :
201