جلسه دهم از دوره دوم لژیون سردار مسافران نمایندگی ملاصدرا با استادی راهنمای محترم ویلیام مسافر علیرضا ، نگهبانی پهلوان محترم مسافر حسنعلی و دبیری پهلوان محترم مسافر احمدرضا با دستور جلسه " وادی نهم( وقتی نیرویی از کم شروع شود و به درجه بالا و بالاتری برسد نقطه تحمل پیدا میشود.) و تاثیر آن روی من "در روز یکشنبه یازدهم آبانماه ۱۴۰۴ساعت۱۵:۳۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، علیرضا هستم یک مسافر
از اینکه مجدداً فرصت دادهشد تا در خدمت شما عزیزان باشم، از خداوند بزرگ سپاسگزار هستم. بسیار خوشحالم که امروز در این نمایندگی هستم و مجدداً دوستان قدیم را زیارت مینمایم.
به دستور جلسه گلریزان نزدیک هستیم و دستور جلسه امروز هم وادی نهم است ولی در اصل باید در مورد گلریزان هفته آینده توضیحاتی را ارائه نمایم. وادی نهم میگوید وقتی نیرویی از کم شروع شود و به درجه بالا و بالاتری برسد نقطه تحمل پدید میآید. بهظاهر برای ما سنگین است؛ چون کمتر کسی فکر میکرد که در رابطه با موضوعاتی صحبت بشود که در بیرون هیچ ربطی به درمان اعتیاد نداشته باشد. نقطه تحمل ما برای برای مواد با یک پک شروع شد و بعد رسید به مسئله اعتیاد، پس با نقطه تحمل آشنا بودیم ولی آداب را بلد نبودیم. الان که آمدهایم تا خوب بشویم باز هم نیاز به نقطه تحمل داریم. باید کارهایمان را تکرار کنیم و پارامتر زمان را هم در نظر داشته باشیم؛ مثلاً با همین متد دیاستی به سمت نور بازگشتیم، از اعتیاد جدا شدیم و درادامه از مسیر درمان لذت بردیم. چه بسیاری از افرادی که هنوز اسیر اعتیاد هستند و به کمک من و شما نیاز دارند و باید ما برای محقق شدن این مهم علاوه بر اینکه زکات مالمان را با مالمان میدهیم زکات علم را نیز با علم پرداخت کنیم.
اگر خوب دقت کنیم همه ما چه از نظر مالی و چه از نظر معنوی پیشرفت کردهایم. خود من زمانی که به کنگره وارد شدم از نظر مالی وضعیت خوبی نداشتم و برای شرکت در لژیون سردار با ۵۰ هزار تومان شروع کردم تا بتوانم نقطه تحمل را بالا ببرم.

بخشیدن جیب بزرگ نمیخواهد، دل بزرگ میخواهد و این نیاز به نقطه تحمل دارد.
ما برای رسیدن به حال خوش مواد را بخشیدیم تا به سیستم درونی پرکار دست پیدا کنیم و همیشه زلال باشیم.
دلیل اینکه خدمتگزاران در کنگره میمانند این است که بخشندگی را یاد گرفتهاند و همیشه دوست دارند به دیگران خدمت بنمایند. وای به حال من اگر به خوبی و آرامش رسیدم ولی چشمم را بستم. زمانی که ایجنت نمایندگی ملاصدرا شدم، وقتی پرسیده شد که چه خواستهای دارم، درجواب گفتم که از خدا میخواهم که این شهر و نمایندگی از خودش ساختمان و جایگاهی داشته باشد و چه خوب بود که هم خداوند ساختمان نمایندگی را ارائه کرد و هم برای خودم و به خاطر شغلم دو سوله برای کارهایم اهدا نمود؛ چراکه من میخواستم خدمت کنم و برای من ابزار خدمت مهیا گردید و این یعنی قبل از اینکه من چیزی بدهم آن را دریافت میکردم. اگر امروز من در این سالن سهم داشته باشم برای حفظ و نگهداریش سعی و تلاش بیشتری دارم.
بههرحال گذشتن از مال خیلیخیلی سخت است، ولی با بالا بردن نقطه تحمل میتوانیم به این جایگاه برسیم. درواقع صدقه جاریه یعنی در گلریزان و لژیون سردار شرکت داشته باشیم.
" از اینکه به صحبتهای من گوش کردید، سپاسگزارم."
تایپ: راهنما تازهواردین مسافر کریم
ویرایش متن: مسافر محمود(نگهبان سایت)
عکس: مسافر عباس(لژیون چهارم)
ارسال: سایت نمایندگی ملاصدرا
- تعداد بازدید از این مطلب :
84