«در پهنه پرفراز و نشیب سفر انسان به سوی خویشتن، جایی که عزم، استقامت و عشق، سه رکن اساسی هدایتاند افرادی چون شما چراغ راه میشوند. مقام «پهلوان» در فرهنگ کنگره۶۰ نه صرفاً یک عنوان بلکه میوه شیرین سالها ایستادگی در برابر تاریکی و انتخاب روشنایی است. امروز هدف از این گفتوگو فراتر از شنیدن صرف یک روایت است؛ ما مشتاقیم تا با کاوش در عمق این تحول رموز ساختار شکنی بر اعتیاد و پایهریزی دوباره هستی را از زبان کسی بیاموزیم که خود این اصول را به اثبات رسانده است. آنچه در پیش است نه فقط یک صحبت بلکه نقشه راهی است که بر پایه تجربه نگاشته شده است». همزمان با حضور پهلوان همسفر فاطمه در شعبه وحید فرصت را مغتنم شمرده و گفتوگویی بس شیرین و به یاد ماندنی با ایشان ترتیب دادیم که تقدیم نگاه شما همراهان همیشگی میگردد.
همسفر فاطمه و مسافرشان با ۲۷ سال تخریب وارد کنگره شدهاند؛ آخرین آنتیایکس مصرفی مسافرشان شیشه، هروئین و الکل بوده، به مدت ۱۰ ماه و ۱۰ روز سفر کردهاند؛ به راهنمایی همسفر شیما و مسافر علیرضا، رشته ورزشی مسافرشان شنا بوده و ورزش همسفر بدمینتون؛ در حال حاضر هم مدت ۵ سال و ۸ ماه است که آزاد و رها هستند. در ضمن مسافر دوم ایشان با ۱۰ سال تخریب گل و کمیکال وارد کنگره شدهاند و به مدت ۱۱ ماه سفر کردهاند؛ به راهنمایی مسافر احمد و در حال حاضر ایشان هم مدت ۱ سال و ۳ ماه است که آزاد و رها هستند.
لطفاً از نقطه آغاز حضورتان در کنگره۶۰ بفرمایید؛ چه عاملی باعث شد تصمیم بگیرید وارد این مسیر شوید؟
من هم مثل همه کسانی که مصرفکننده دارند تمام سعی و تلاشم را کردم، به هر NGO سر زدم و هرکاری که از دستم برمیآمد انجام دادم؛ ولی بیفایده بود تا اینکه بالاخره خدا را شکر مسیر کنگره برایم مشخص شد و بهواسطه یکی از اقوام با کنگره آشنا شدم.
اولین جرقه امید یا نشانهای که به شما نشان داد «این مسیر درست است» در چه موقعیتی بود؟
عشق و محبت خالصانه افرادی که خدمت میکردند و جمله «یکی برای همه و همه برای یکی» من را در کنگره ماندگار کرد.
کنگره۶۰ چه تفاوتی در نگرش، سبک زندگی و ارتباط شما با خودتان و دیگران ایجاد کرد؟
کنگره جان دوبارهای به من داد و من احساس میکنم در کنگره دوباره متولد شدم. دیدگاه من در زندگی به کلی تغییر کرد و با شادیها شاد و از غمها دیگر نمیترسم و همواره از آنها درس میگیرم.
از نگاه شما فلسفه واقعی «تغییر» در کنگره چیست؟
تغییر کلمه سادهای است؛ اما درون آن پر از ترس و امید است. تغییر درد دارد و شجاعت میخواهد؛ چون جدایی از وابستگیها سخت است؛ اما در همان درد و سختی زندگی تازهای نهفته است که با تغییر فرصتی دوباره برای دوباره ساختن و دوباره دیدن و دوباره بودن بهوجود میآید و من این شجاعت برای تغییر را در کنگره یافتم.
چه ویژگیهایی در خودتان شکل گرفت که امروز شما را بهعنوان پهلوان معرفی کردهاند؟
خودشناسی و پیدا کردن نقاط ضعف و قدرت که در من وجود داشت و هدفمند کردن خواستههایم که بزرگترین آنها خدمت در کنگره بود.
در مسیر آموزش و تزکیه از کدام آموزه یا جمله بیشتر الهام گرفتید؟
آموزش و تزکیه؛ یعنی رشد همزمان دانش درونی انسان و پاکی قلب و اندیشه. در کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر آمده: «وقتی انسان تزکیه را از خود شروع کند ایمانش چند برابر میشود.» جزوههای جهانبینی استاد امین مرا با خودم آشنا کرد تا تاریکیهای درونی خودم را پیدا کنم. تزکیه و آموزش یک مسیر تدریجی است نه یک اتفاق لحظهای و من این را در سالهایی که در کنگره بودم آموختم.
شما عنوان «پهلوان» را کسب کردهاید؛ پهلوانی از دیدگاه شخص شما یعنی چه؟
مجاهدت با نفس و تربیت نفس. باز هم از کتاب ۶۰ درجه کمک میگیرم که «نفس را باید با شناخت و آگاهی تربیت کرد.»
از تجربه خدمتهایتان در کنگره برایمان بگویید؛ خدمت چه تأثیری بر درک شما از زندگی گذاشته است؟
خدمت کردن در کنگره شیرینترین کار برای من در زندگی بعد از آمدن به کنگره بوده و هست. از چیدن صندلی تا نگهبان لژیون سردار و یا خدمت در جایگاه راهنمایی تازهواردین و یا راهنمایی همه و همه برای من لذتبخش بودند؛ ولی خدمت در جایگاه راهنمایی برایم پر از درس، عشق و تجربه بوده است.

در لحظه دریافت عنوان پهلوانی چه احساسی داشتید و در ذهنتان چه گذشت؟
مثل پرندهای که از قفس آزاد شده باشد یا مثل فردی که در باغ پر از گلهای قشنگ رها شده باشد. بعضی حسها را نمیتوان توصیف کرد، مثل لحظه بوییدن و استنشاق عطر گل.
بعضیها پهلوانی را قدرت میدانند؛ بعضی دیگر فروتنی. در نگاه شما این دو چگونه در کنار هم معنا پیدا میکنند؟
این دو کلمه به ظاهر متفاوت ولی تکمیلکننده هم هستند. قدرت بدون فروتنی تکبر است و چنین قدرتی چون دلها را از خود دور میکند پایدار نیست و فروتنی بدون قدرت از روی ناتوانی و ضعف است؛ ولی قدرت و فروتنی کنار هم شکوه واقعی است. فروتنی انسان قدرتمند نشانه این است که بر نفس خویش مسلط است.
نقش همسفر یا خانواده در پیمودن این مسیر چه اندازه پررنگ بوده است؟
بسیار تا بسیار پر رنگ بوده؛ چرا که حمایتهای مسافران من (همسر و پسرم) من را در این راه ثابتقدمتر و استوارتر کرد و از هر دو عزیز کمال تشکر را دارم.
بزرگترین آموزهای که از مسیر رهایی و پهلوانی دریافتید در یک جمله چیست؟
اینکه بدانم هر چه هست از لطف خداوند است و بعد تلاش و سعی خودم.
در پایان به عنوان حسن ختام اگر مطلبی هست بفرمایید.
بسیار خداوند را شاکر هستم و از شما خدمتگزاران سایت سپاسگزارم، امیدوارم هر فردی که خواسته خدمت در این جایگاه را دارد خداوند به او رخصت دهد.
«در پایان این گفتوگو سازنده، این کلمات تنها ذرهای از عمق سپاسگزاری ما را نشان میدهد. از اینکه وقت گرانبهای خود را در اختیار ما قرار دادید و از سرچشمه تجربه خود، اندیشههایی عمیق و سازنده را به اشتراک گذاشتید، صمیمانه متشکریم. سخنان شما قطعاً چراغ هدایتی خواهد بود برای تمام کسانی که در مسیر رهایی قدم برمیدارند. بهروزی و تداوم استقامت برای شما آرزومندیم».
مصاحبهکننده، طراح سؤال و ارسال: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی وحید
- تعداد بازدید از این مطلب :
1713