جلسه دهم از دوره یازدهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگرۀ ۶۰؛ نمایندگی زالپارس؛ با استادی راهنمای تازه واردین مسافر سعید، نگهبانی مسافر اکبر و دبیری مسافر محمود با دستور جلسه «جهانبینی در ورزش» پنجشنبه 1 آبان 1404 راس ساعت 17:00 آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر و سپاسگزارم از آموزشهای کنگره ۶۰، از آقای مهندس، راهنمای عزیزم آقا رضا و همه خدمتگزاران کنگره ۶۰.
تشکر میکنم از نگهبان جلسه، گروه مرزبانی و ایجنت محترم که این فرصت رو به من دادن تا خدمت کنم و آموزش بگیرم.
دستور جلسه این هفته «جهانبینی در ورزش» است.
نظر من، سعید، این است که کنگره ۶۰ مجموعهای از الزامات دارد؛ مثل سر وقت حاضر شدن در جلسات، فرمانبرداری از راهنما و نوشتن سیدیها. در کنار این موارد، تکمیلکنندههایی هم وجود دارند که یکی از مهمترین آنها ورزش است.

ورزش در کنگره ۶۰ تنها به معنای حضور در پارک نیست؛ بلکه جزئی از پروتکل درمان و مکمل داروی OT و D.S.T است. قرار نیست منِ سعید، که ۲۲ سال در تاریکی اعتیاد بودم، امروز قهرمان والیبال یا رشتهای دیگر شوم. همین که ساعت ۶ صبح در پارک حاضر میشوم، برای من نوعی قهرمانی است. قبلاً مواد در دستم بود و امروز توپ در دستم است؛ این برای من یعنی پیروزی.
کسی مثل من که سالها در کنار خانواده نبود، امروز با خانواده به پارک میرود و از زندگی سالم لذت میبرد؛ و همین خود، قهرمانی بزرگی است.

در کنگره ۶۰، ورزش انتخابی نیست؛ بلکه جزو الزامات است. هر مسافر یا همسفر پس از دو ماه باید یک رشته ورزشی را انتخاب کند. آقای مهندس در مصاحبه خود با دکتر ویلیام در کتاب چهارده مقاله میفرمایند:
«ورزش در کنگره ۶۰ یک مانور فرهنگی و سیاسی است.»
در پارک، وقتی ۵۰۰ نفر مسافر و همسفر در کنار هم جمع میشوند و اعلام حضور میکنند، خانوادههای دیگر هم میآیند تا ببینند که واقعاً کسانی که سالها مصرفکننده مواد بودهاند، امروز سالم، شاد و بانشاط در حال ورزشاند. بسیاری از مردم باور ندارند کسی که سالها شیشه، تریاک یا قرص مصرف میکرده، بتواند امروز بعد از ده یا یازده ماه، زندگیاش را به نحو احسن اداره کند.
وقتی صدای مرشد در پارک نواخته میشود و همهمهی همسفران و کودکان به گوش میرسد، واقعاً آن صدا، صدای رهایی است. همانطور که آقای مهندس در وادی سیزدهم میفرمایند:
«دریا و دشت و آسمان پوشیده از رقصندههای آسمانی است... و میگوید: خداوندا، تنها تو را میستایم و تنها تو را پرستش میکنم.»
برای این عمل عظیم باید هزاران بار گفت: شکر، شکر، شکر.

واقعاً کار بزرگی انجام شده است؛ در همه پارکهای کشور، اعضای کنگره ۶۰ در حال ورزش هستند.
فلسفه کنگره ۶۰، احترام است:
احترام به بزرگتر، احترام به پیشکسوت، و بالا بردن نقطه تحمل.
اگر کسی طعنهای زد و ما پاسخ ندادیم، همین خودش یک پیروزی بزرگ است.
ورزش در کنگره ۶۰ جایگاه بسیار مهمی دارد. درمان بدون حضور در پارک کامل نمیشود.
اکنون که به گلریزان نزدیک میشویم، میخواهم چند کلمهای درباره آن بگویم.
آقای مهندس در سیدی بادبادکباز میپرسند:
«اگر کنگره ۶۰ نبود، من الان کجا بودم؟ آیا اصلاً زنده بودم؟ آیا پرهیزمدار بودم؟»
منِ سعید نیز همین سؤال را از خودم میپرسم.
اگر کنگره ۶۰ نبود، اگر خدمتگزاران نبودند، اگر آقای سنچولی این مکان را در اختیار ما نمیگذاشتند، من و بسیاری از دوستانم امروز درمان نمیشدیم. واقعاً چه بر سر ما میآمد؟
در گلریزان هیچ اجباری نیست، اما تا انسان طعم بخشش را نچشد، لذت واقعی آن را درک نمیکند. بخششی که بدون چشمداشت و منت باشد، برکتش حتماً به زندگی بازمیگردد.
در پایان، پیامی از سیدی رَب:
«ما بسیار خرسندیم که در همه موارد کنترل را در دست دارید و بسیار حسابشده پیش میروید، و تا ستونها را محکم و استوار نکنید، بنای دیگری را آغاز نمیکنید.»
سپاسگزارم بابت سکوت و توجهتان

گروه سایت نمایندگی زالپارس
مرزبان خبری: مسافر حامد
تایپ و ویراستار: مسافر محسن لژیون تازه واردین
تنظیم برای سایت: مسافر رحمان لژیون سوم
عکاس: مسافر جلال لژیون ششم
- تعداد بازدید از این مطلب :
47