مسافر ناصر و همسفر مریم توسط یکی از دوستان خود با کنگره آشنا شدند. یازده ماه و شش روز به روش DST و داروی OT با راهنمایی راهنمایان مسافر پژمان و همسفر محبوبه سفر کردند و اکنون به لطف خداوند و با دستان پرتوان آقای مهندس یازده ماه و سیزده روز است که آزاد رها هستند. در ادامه مسافر ناصر سفر نیکوتین داشتند که به لطف خداوند هفت ماه و سیزده روز است که از بند نیکوتین نیز آزاد و رها هستند. ورزش هر دو والیبال است.
در آموزشهای کنگره، جهانبینی یکی از سه ضلع مثلث درمان است. در ورزش کنگره فقدان آن چه خطری را متوجه تعادل فرد میکند؟
همسفر مریم:
مثلث درمان شامل جسم، روان و جهانبینی است. جسم ما همان کالبد فیزیکی یا شهر وجودی است و روان، خلقوخو، کردار و گفتار ما را میسازد. در مجموع جسم، روان و جهانبینی به ما شکل میدهد؛ یعنی در اصل، جهانبینی تفکرات و نگرشهایی است که به ما کمک میکند برای خود دردسر نسازیم، مشکلات خود را حل کنیم و از زندگی بهتری برخوردار باشیم. حال اگر جهانبینی صحیح نداشته باشیم، نگرش ما در ورزش دچار مشکل میشود و باعث میشود حسهای ما با هم تداخل پیدا کنند؛ یعنی وقتی ورزش میکنیم، هم حس نفرت و هم حس عشق داشته باشیم. در اینجا نیرویی در ما به وجود میآید که تعادل ذهنی ما را بر هم میزند و زمانی که تعادل ذهنی از بین برود، جسم ما از مغز فرمان نمیگیرد و این یک آسیب بزرگ در ورزش ایجاد میکند. باتوجهبه فرمایشات استاد امین هنگامی که رشته ورزشی انتخاب میکنیم و به مسابقات راه پیدا میکنیم، مدال گرفتن برای ما اولویت نیست. وقتی جهانبینی در تعادل باشد، نگاه ما به جایگاه و مدال باید اولویت دوم باشد و لذتبردن از مسیر طی شده برای رسیدن به مدال، اولویت اول ما میشود. به قول آقای امین، فتح قله مهم نیست؛ زیرا لذت آن یکلحظه است؛ اما کسی که در طول مسیر لذت میبرد، برنده واقعی است. همه اینها برمیگردد به اینکه ما چه دیدی به جایگاه و مدال داریم و حس ما چیست؛ این حسها نیز ناشی از جهانبینی است که به تعادل رساندهایم.
مسافر ناصر:
اگر ما اعضای کنگره۶۰، جهانبینی را در ورزش به کار نگیریم، ورزش میتواند حال ما را خراب کند. ما ورزش میکنیم که حالمان خوب شود، لذت ببریم و به تعادل بیشتر برسیم. ورزش با جهانبینی کامل میشود و انسانهایی که در جهان ورزش هستند اگر از نظر روان و جهانبینی در تعادل نباشند، ورزش نهتنها برای آنها سازنده نیست؛ بلکه مخرب نیز هست. قرار است که ما با ورزش در کنگره، تعادل پس از درمان خود را به دیگران نشان دهیم و ثابت کنیم که به درمان و تعادل رسیدهایم.
ورزش جمعههای کنگره چه تأثیری در جهانبینی و نگرش شما نسبت به زندگی داشته است؟
همسفر مریم:
خداوند بزرگ را شاکرم که مسیر کنگره برای من باز شد و توانستم هفتهای یک روز را به خود و سلامتی خود اختصاص بدهم. قبلاً جمعههای زیادی را در منزل استراحت میکردیم یا ساعات زیادی خواب بودیم؛ اما اصلاً انرژی نداشتیم و هیچ لذتی از هوای صبح جمعهها که در ورزش تجربه میکنیم، نمیبردیم. اکنون ما سپاسگزار کنگره هستیم که میتوانیم صبحهای جمعه، زمانی که خیلیها خواب هستند به پارک بیاییم و از کنار هم بودن و ورزشکردن که یکی از ابزارهای مهم تندرستی است، لذت ببریم. ابزارهای زیادی وجود دارند که میتوانند به سلامتی و تندرستی جسم ما که مرکب ما است کمک کنند؛ یکی از این ابزارها ورزش است و کنگره۶۰ این هدیه را برای ما به ارمغان آورده تا بتوانیم در هفته یک روز را به سلامتی بدن خود بپردازیم و مواد شبه افیونی در بدن ما تولید شود و آن روز و حتی طی هفته، از انرژی بالایی برخوردار باشیم. این حال خوب قابلمقایسه با جمعههایی نیست که در منزل استراحت میکردیم. قبلاً با اینکه در منزل هم خیلی میخوابیدیم و هم استراحت میکردیم، برای انجام کارهای روزمره انرژی و انگیزهای نداشتیم؛ درصورتیکه اکنون زمانی که از پارک به منزل برمیگردیم، کارهای منزل را هم با انرژی بالا انجام میدهیم. اینها همه از ورزشکردن و جهانبینی است که آموزش گرفتهایم.
باتوجهبه سخنان استاد امین، اگر در یک رشته ورزشی فعالیت میکنیم، فقط به این نگاه نکنیم که بهترین باشیم؛ بلکه به لذتبردن و توانایی در آن رشته نگاه کنیم. خالق هستی با عشق و محبت این جهان را بنا کرده است و این عشق، علاقه و محبت را در دل تکتک ما قرار داده است. پس ما این عشق و علاقه را در رشته ورزشی یاد بگیریم و به دیگران هم آموزش دهیم. در این مسیر با عشق و علاقه با دیگران رفتار کنیم تا بتوانیم یک روز عالی برای خود و اطرافیان بسازیم.
مسافر ناصر:
با آموزشهای کنگره، نگرش و افکار من نسبت به زندگی، خانواده، اطرافیان و طبیعت عوض شد. ورزش از نعمتهایی بود که در اثر مصرف مواد در زندگی من کاملاً محو شده بود و کنگره برای من آن را زنده کرد! آموزشهایی که در روز جمعه در پارک فرامیگیریم و همچنین فعالیت در رشته ورزشی هر دو مکمل درمان و هم چنین مکمل زندگی من هستند. یکی از ابزارهای خوب برای جسم و روان تعادل است و ورزش این تعادل را برقرار میکند.
به نظر شما نقش ورزش بهعنوان مکمل درمان به روش DST چیست و مکانیزم اثربخشی آن چگونه است؟
همسفر مریم:
روش DST توسط آقای مهندس ابداع شده است و آقای مهندس میفرمایند که ورزش در درمان اعتیاد الزامی نیست؛ بلکه قدرت درمان مسافر را نشان میدهد و ابزاری است که تندرستی مسافر را به دیگران نشان میدهد. آقای مهندس حتی در ورزش هم از مسافران میخواهند که به روش DST، از ورزش سبک مانند؛ پیادهروی و نرمشهای سبک شروع کنند و بهتدریج در رشتههای ورزشی سنگین که علاقه دارند شرکت کنند. ورزش کمک میکند که مثلث درمان که شامل جسم، روان و جهانبینی است؛ به تعادل برسد. اگر جسم در سلامتی نباشد، در روان و در نهایت روی جهانبینی اثر میگذارد. با ورزش مواد مختلف شبه افیونی در جسم شروع به ترشح میکند و باعث میشود شخص انرژی زیادی به دست بیاورد. آقای مهندس با ورزش میخواهند ما به سلامتی برسیم و ورزش برای ایشان آنقدر حائز اهمیت است که حتی فرمودند: «راهنمایی که ورزش نمیکند شال او را بگیرند»! همه اینها اهمیت ورزش در کنگره را به ما نشان میدهد.
مسافر ناصر:
شاید بتوانیم بگوییم باتوجهبه وادی هشتم، آنچه که حرکت ما را در درمان تکمیل میکند، تسویهحساب و جبران خسارت از خود است و بهترین راه برای جبران خسارت، همین ورزشکردن است. ورزش باعث میشود، سیستم ایکس از طریق با سیم و بیسیم ترمیم شود، نشاط و شادابی حاصل از ورزش اثرگذاری بیشتری بر سلامتی جسم و روان دارد و اعتمادبهنفس مسافر را افزایش میدهد.
چه حس و انگیزهای باعث میشود مسافران و همسفران از خواب شیرین صبح جمعه بگذرند و برای ورزش به پارک بیاید؟
همسفر مریم:
در ابتدا که به کنگره آمدم وقتی میخواستم به پارک بیایم؛ مسافرم صبح جمعه زودتر از من به پارک میآمد! زمانی که راهنما به من گفت: باید به پارک بیایی، اوایل بسیار برایم سخت بود؛ زیرا همیشه به خود میگفتم: یک جمعه میتوانم بخوابم و استراحت کنم؛ اما بعد که به پارک آمدم، جمعههایی که نمیتوانستم برای ورزش به پارک بیایم، بسیار کسل و بیحوصله و بی انرژی بودم و اصلاً روز خوشایندی برایم نبود؛ اما هنگامی که به پارک میآمدم و با امکانات اندکی که در پارک غدیر بود با بچهها ورزش میکردم بسیار لذت میبردم. زمانی که مسافران و همسفران در سرما و گرما در پارک ورزش میکردیم از یکدیگر انرژی میگرفتیم و روز بسیار خوبی برای خود میساختیم. این حال خوب برای من انگیزه شد که با نبود امکانات به پارک بیایم از دوستان خود آموزش بگیرم، از لحظات در کنار هم بودن لذت ببریم و حتی از رشته ورزشی که انتخاب کردم، آموزش بگیرم و اینها باعث شد ورزش در پارک را به خوابیدن و استراحت روز جمعه ترجیح بدهم.
مسافر ناصر:
برای من شخصاً حرف راهنمایم که ما را تشویق به حضور در پارک میکردند، اولین انگیزه برای حضورم در پارک شد و بعد از آن حس وصفنشدنی برایم در پارک ایجاد شد که بیصبرانه برای روزهای جمعه منتظر بودم و پذیرش خدمت مرزبانی مکمل آن شد. هر کدام از همسفران و مسافران که یکبار به پارک بیایند و آن انرژی و حس خوب را دریافت کنند، بدون شک هفته بعد بسیار زودتر از هفتههای قبل در پارک حاضر میشوند.
ورزشکردن در پارک در کنار همسفران و مسافران چه آموزشی برای ما دارد؟
همسفر مریم:
اولین آموزشی که میگیرم؛ زمانی که میبینم مسافری از خواب خود میگذرد تا به پارک بیاید، در مقایسه با روزهایی که مصرفکننده بود و هیچوقت این ساعت از روز را ندیده بود و نمیتوانست از عهده کاری بر بیاید؛ اما اکنون در یک رشته ورزشی فعالیت میکند، این تغییر برای من بسیار آموزش در بر دارد که بابت آن خداوند را شکرگزار باشم. حتی زمانی که میبینم همسفری آنقدر ناامید بود و آرزو داشت مسافرش کارهای شخصی خود را انجام دهد، اکنون خود و مسافر او طلوع آفتابی را میبینند که سالها آرزوی دیدن آن را داشتند و این حس زیبا را درک میکنند! زمانی که شادابی همسفران در رشته ورزشی که علاقه دارند و خدمتگزارانی که در پارک خدمت میکنند را میبینم همه اینها برای من آموزش است تا به من یادآوری کند ما از کجا به کجا رسیدیم. سپاسگزار خداوند و آقای مهندس باشیم که مسافران ما به درمان رسیدند تا ما هم از ضد ارزشها دور شویم و در مسیر ارزشها در حرکت باشیم. آموزش دومی که از ورزش در پارک نصیب ما میشود این است که بنیان خانوادهها محکمتر میشود! شاید در طول هفته خانوادهها نتوانند به تفریح بروند؛ اما به عشق ورزش در پارک، شبها زود میخوابند تا بتوانند صبح جمعه به پارک بیایند و روز عالی را برای خود بسازند. حتی آوردن بچهها به پارک شوروشوق جدیدی به پارک میدهد و زندگی را برای ما مستحکم میکند. آن گرما و صمیمیتی که در اثر مصرف مواد از بین رفته بود اینگونه بیشتر میشود و روابط بین زن و شوهر محکمتر میشود.
مسافر ناصر:
وقتی امروز خودم را با سه سال پیش خود مقایسه میکنم، بسیار سپاسگزار خداوند هستم، زمانی که همراه همسفرم و دخترم به پارک میآیم؛ قطعاً یکی از بهترین روزهای زندگی من است، هنگامی که بازیکردن دخترم و شادابی او و دیگر فرزندان خانوادهها را در پارک میبینم، تنها بر لبانم شکرگزاری را جاری میسازد که اگر من درمان نمیشدم و یا مسافران دیگر درمان نمیشدند، هیچوقت شاید بزرگشدن فرزند خود و بازیکردن و نشاط آنها و نشاط همسفران خود را نمیدیدیم.
در مسابقات کنگره یا میبریم یا میآموزیم؛ یعنی باختی در کار نیست! ورزشکار کنگره از چه دریچهای نگاه میکند که برنده یا بازنده شدن، هر دو برای او بار مثبت به همراه دارد؟
همسفر مریم:
دید و نگاه ما به ورزش بسیار مهم است که ما میخواهیم در ورزش بهترین باشیم یا برای سلامتی به ورزش میآییم تا لذت ببریم و انرژی بگیریم. اولویت ما از لحاظ حس و نگاه باید این باشد که بخواهیم از ورزش لذت ببریم. حال اگر در ورزش بیشتر فعالیت کردیم و مدال هم آوردیم، لذت آن مدال و آن فتح قله در یکلحظه است؛ اما آن مسیری که ما طی کردیم و سالها در رشته ورزشی فعالیت کردیم، ماندگاری لذت آن بسیار بیشتر از آن یکلحظه است. ما باید احساس خود را نسبت به ورزش در کنگره تغییر دهیم و پیروزی و برد ما آن است که برای سلامتی و تندرستی جسم خود قدمی برداشتهایم.
مسافر ناصر:
آقای مهندس فرمودند: حتی آن کسی هم که نفر آخر و یا گروه آخر در مسابقات شده، او نیز برنده است، چه بردی بالاتر از این که ما بر خواسته نامعقول نفس خود که مصرف مواد بود، پا گذاشتیم و بالاتر از آن با ورزشکردن به سمت ارزشها حرکت کردیم؟ به نظر من این خود بردی است که با هیچ مدال طلایی نمیشود آن را به دست آورد.
کلام آخر...
همسفر مریم:
خداوند را شاکر هستم که نگاه لطف و محبت خود را از من و خانوادهام دریغ نکرد و با ورودم به کنگره اجازه داد بار دیگر نعمت سالم زندگیکردن را پیدا کنم. از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان بسیار سپاسگزارم که بهترین الگو برای ما هستند و ما از آموزشهای ناب این دانشمند بزرگ استفاده میکنیم؛ آموزشهای نابی که شاید در هیچ مکانی نباشد. اکنون که در این جایگاه خدمتی قرار گرفتم و میدانم نیاز من در این بوده است، امیدوارم بتوانم آموزش لازم را از این جایگاه کسب کنم و بتوانم تمام تلاش خود را بکنم و تلاش من، خدمت صادقانهای باشد به همسفران عزیز که حال بسیار خوبی داشته باشند و در پارک انرژی بگیرند. از همه همسفران در پارک غدیر نائین، از ایجنت محترم و مرزبان محترم همسفر آزاده بسیار سپاسگزارم که همیشه در این راه از آنها آموزش گرفتم. خداقوت به ایجنت و مرزبانهای دوره قبل که بسیار از آنها آموزش گرفتم. بینهایت از این عزیزان سپاسگزارم و سپاسگزار همسفرانی هستم که با حضور خود باعث میشوند پارک همیشه پر انرژی باشد. از راهنمای عزیزم، خانم محبوبه تشکر میکنم که همیشه مشوق من در تمام مدت حضورم در کنگره بوده و هستند و همیشه از ایشان آموزش میگیرم. آرزوی بهترینها را برای قلب مهربان ایشان دارم.
مسافر ناصر:
سپاسگزار خداوند هستم که صراط مستقیم را به من نشان داد. از دوست عزیزم که من را با کنگره آشنا کرد، صمیمانه تشکر میکنم و امیدوارم این شادابی، نشاط و تمام آنچه که از درمان نصیب من شد، برکات آن در زندگی ایشان جاری و ساری باشد. از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان برای احیاء نمودن من و خانوادهام کمال تشکر را دارم. برایشان طول عمر و سلامتی خواستارم و امیدوارم شاگرد خوبی برای ایشان باشم. از راهنمای خود آقا پژمان تشکر میکنم و دستهایش را میبوسم که در این مسیر برف و یخبندان، از لیزخوردن و افتادن من در پرتگاه جلوگیری کرد. بهترینها را برای ایشان آرزومندم. از همه مسافران و همسفران میخواهم که در روزهای جمعه به پارک تشریف بیاورند و بهترین حسها را از حضور خود و دیگر عزیزان دریافت کنند.
مصاحبهکننده و طراح سؤال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر مینا (لژیون دوم)
عکاس: همسفر اکرم رهجوی همسفر محبوبه (لژیون یکم)
ارسال: راهنما همسفر افسون نگهبان سایت
همسفران نمایندگی نائین
- تعداد بازدید از این مطلب :
73