جلسه اول از دوره نهم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره 60 ویژه مسافران نمایندگی پرند، با استادی مسافر مسلم، نگهبانی مسافر جواد و دبیری مسافر کیوومرث با دستور جلسه "جهان بینی در ورزش" روز دوشنبه 27 مهر 1404 ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مسلم هستم، یک مسافر خداوند را سپاسگذارم بابت امروز که در این جایگاه هستم از راهنمای بزرگوارم، صمیمانه تشکر میکنم که با اعتمادشان، این فرصت را در اختیارم گذاشتند تا در اینجا بشینم آموزش بگیرم و خدمت کنم. همچنین از ایجنت و گروه پر مهر شعبه متشکرم که اعتماد کردند و امکان حضور و آموزشم را در این جایگاه فراهم کردند دستور جلسه، «جهانبینی در ورزش» است. در حقیقت، کنگره ۶۰ برای درمان قطعی اعتیاد است و یک مثلث اساسی دارد که از لایههای جسم، روان و جهانبینی تشکیل شده است. جسم من، به عنوان یک مسافر، هنگام ورود به کنگره، با کمک دارو و شربت اوتی به سمت تعادل حرکت میکند. در کنار آن، نوشتن سیدی، حضور منظم در جلسات و لژیون، جهانبینی مرا پرورش داده و به تعادل میرساند در ادامه، این تعادل به روان من نیز تسری پیدا میکند. در کنگره، علاوه بر پیش بردن این ستونها و آموزش دیدن، به نظر میرسد این جهانبینی است که بیش از هر چیزی به ما کمک میکند. این مفهوم در تمام جنبههای زندگی حاضر است و ما را به یک تعادل نسبی میرساند
جهانبینی در ورزش چیست؟ من مسلم، قبل از کنگره و در دوران مصرف ورزش میکردم اما در آن فعالیت، هیچ جهانبینی و آموزش صحیحی وجود نداشت. اگر مربی حرف ناخوشایندی میزد، روحیهام به هم میریخت و نمیتوانستم خودم را حتی در محیط کار وقتی با همکارانم تعامل دارم، میبینم که این جهانبینی آموختهشده چقدر به من کمک میکند. قبلاً چنین نبود و سوء تفاهمها و ناراحتیهای زیادی پیش میآمد. این جهانبینی باعث شده تا به تعادلی برسم که بتوانم آن را در هر جایگاهی، چه در زندگی شخصی، چه در کار و چه در ورزش، به کار ببرم
این تأثیر را به وضوح در رویدادهای ورزشی کنگره، مانند مسابقات جام سردار و جام عقابها، میبینیم که با حضور دهها تیم از سراسر کشور برگزار میشود، اما اثری از درگیری و نزاع دیده نمیشود دلیل این آرامش، همان جهانبینی مشترک است.
در ادامه، من به شخصه روی خودم دارم میبینم که ۳۶۰ درجه تغییر کردهام. اطرافیانم هم که چه بسا بهتر از خودم این تغییر را میبینند. اما خودم روی خودم متوجه شدم و این دگرگونی را دیدم و باز هم با خودم میگویم: «بگذار خانواده هم باشند، بگذار بچه هم باشد. این مسیر برای آیندگان خوب است. ما همینجا داریم خدمت میکنیم تا آیندگان هم باشند و از برکتش بهرهمند شوند من هم با خودم همین را گفتم : «پس تا جایی که هستم و توانش را دارم، در کنگره میمانم و خدمت میکنم. حداقل میخواهم بچههای من هم به این آموزشهای ناب کنگره دسترسی پیدا کنند از همگی سپاسگزارم که به صحبتهای من گوش دادید.

نشان یک ماه رهایی مسافر نیما

تایپ: همسفر فرامرز لژیون سوم
بارگذاری و ویراستاری: مسافر نیما لژیون چهارم
مرزبان خبری: مسافر مجید
- تعداد بازدید از این مطلب :
99