یازدهمین جلسه از دور بیست و ششم کارگاههای آموزشی عمومی، شعبه تخت جمشید شیراز، با استادی مسافر محمدرضا ، نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر احمد با دستور جلسه «وادی هشتم: با حرکت راه نمایان می شود» پنج شنبه ۲۴ مهر ماه۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

سلام دوستان، محمدرضا هستم، یک مسافر. خیلی خوشحالم و خداوند را سپاسگزارم که یک روز دیگر اجازه خدمت در کنگره و مخصوصاً در شعبه خوب تخت جمشید شیراز را به من داد. از ایجنت محترم و گروه مرزبانی کمال تشکر را دارم که فرصت خدمت را در اختیارم گذاشتند.
در مورد دستور جلسه وادی هشتم و تأثیر آن روی من با عنوان «حرکت، راه نمایان میشود» باید بگویم که در هفت وادی قبل بیشتر درباره تفکر صحبت شده بود؛ اینکه چگونه تفکر کنیم و راه صحیح تفکر را بیاموزیم. من خودم تا قبل از آمدن به کنگره نمیدانستم تفکر دقیقاً چیست و فرق آن با فکر چگونه است. به ویژه در وادی پنجم که به موضوعاتی مثل قناعت، پسانداز، قساوت، جهل و غیبت میپردازد، و حالا به وادی هشتم میرسیم که میگوید تفکر باید همراه با حرکت باشد.
این وادی کاملاً با زندگی من مطابقت دارد. حالا که وارد کنگره شدهام، نمیتوانم فقط بنشینم و فکر کنم، شربت اوتی بخورم و بدون حرکت بمانم. باید حرکت کنم، باید تلاش کنم تا به رهایی برسم. باید به موقع در جلسات حضور داشته باشم، به صحبتهای راهنمایم گوش دهم، خدمت کنم، سیدیهایم را مرتب بنویسم و بهانه نیاورم که «شد، شد» یا «اگر نشد، نشد». طبیعی است که در سفر اول مشکلاتی پیش بیاید، مثل اجاره خانه و مسائل دیگر.
اگر در سفر اول به مشکل برخورد نکردی، باید به سفر خود شک کنی؛ مخصوصاً در شرایط و اوضاع اقتصادی کنونی که همه با مشکلاتی روبهرو هستند. نباید فکر کنی که شاید راهنمایی که امروز اینجا نشسته، هیچ مشکلی ندارد؛ بلکه او حرکت سفر اولش را به پایان رسانده و حرکت رسیدن به خودش را آغاز کرده، به همین دلیل راهنما شده است. او زحمت کشیده، تلاش کرده و درس خوانده تا به این جایگاه برسد.
کسانی که تجربه دارند میدانند که راهنمایان از بهترین انسانهای کره زمیناند. آنها حرکت خود را به سمت خودشناسی آغاز کردهاند، حرکتی که با فرمان راهنما شروع شده است. اگر کسی بیرون از کنگره به خدمتگزاران نگاه کند، از دیدن دیدهبانان محترمی که از شهری به شهر دیگر میروند بدون هیچ مزد و پاداشی، شاید بخندد.
یا راهنماهایی که هفتهای چهار تا پنج ساعت وقت میگذارند و خدمت میکنند، چقدر مزد میگیرند؟ آنها هنوز به آن هفت وادی و حکم عقل نرسیدهاند. در پیامها داریم که «در سکون هیچ زایشی نیست.» بادبادکی هست و بادش هم هست و آن شخص بادبادکباز هم هست. آیا تو فردی ماهری هستی که بتوانی در مسیر کنگره بادبادک خود را به پرواز درآوری؟
همهچیز بستگی به خود من دارد؛ چگونه بخواهم حرکت کنم. اعتقاد شخصی من این است که کسانی که در کنگره میمانند و خدمت میکنند، مطمئن باشند که در بعد قبلی یا بعد دیگر حتماً کار خوبی انجام دادهاند و قسمتشان بوده است. کسانی که به عنوان سفر اولی میآیند، خودشان میدانند که اینجا محل رهایی آنهاست و هیچ دینی به کنگره ندارند.
آیا واقعاً من دینی به کنگره ندارم؟ یا دین به خلق خدا ندارم؟ خیلیها منتظر بودند که محمدرضا راهنما شود و در لژیون من رها شوند، منتظر بودند فرمان صادر شود که دنور یا پهلوان شوند و شعبه تاسیس کنند. من باید جایی حرکت کنم و الگویی برای خودم باشم. شعار کنگره این است که «دیگران کاشتند تا ما بخوریم و ما بکاریم تا آیندگان بخورند.» اگر امروز من و شما روی این صندلی نشستیم، مدیون کسانی هستیم که سه فالوآپ خود را انجام دادهاند.
اگر کنگره با این سرعت پیش میرود، فقط مدیون کسانی است که سه فالوآپ خود را انجام دادهاند. اگر دانشگاهی هم تاسیس میشود، همینطور است. بارها من مرزبان آکادمی بودم؛ از ستاد مبارزه با مواد مخدر آمدند و گفتند «ما از کجا بدانیم این تعداد رها شدهاند؟» شاید از ۳۰۰ نفر فقط دو نفر فالوآپ انجام نداده بودند. پس این افراد هم حرکت خود را انجام دادهاند. حالا من هم باید حرکت کنم و ببینم این حرکت چه تأثیری روی من دارد.
جامعه باید ببیند که من هم تغییر کردهام و بپرسد چه اتفاقی افتاده و چرا به این تغییر رسیدی؟ من اصالتاً شیرازی هستم و از صمیم قلب دوست دارم ده شعبه در شیراز تأسیس شود. باید جایی الگو بگیریم و حرکت خودمان را شروع کنیم. شهرهای کوچکی مثل قم سه یا چهار شعبه دارند و این فقط به حرکت من و شما بستگی دارد. شیراز هم که تعداد زیادی مصرفکننده دارد.
وظیفه من است که پیام کنگره را به آنها برسانم. امروز با افتخار پیام کنگره را منتقل میکنم و میبینم که درستترین کار چیست و آن را انجام میدهم. امیدوارم روزی برسد که در شهر شیراز حتی یک مصرفکننده هم نباشد.
یکی از مسائل اصلی کنگره امروز، درمان اعتیاد است. تمام نشریات کنگره و کتابها به نظرم کارخانه انسانسازیاند. من باید به سوی نور و روشنایی حرکت کنم.
تایپ و ویراستاری:مسافر حمید رضا
عکس:مرزبان خبری مسافر خدابخش
تنظیم و ارسال:مسافر محمد جواد
- تعداد بازدید از این مطلب :
668