English Version
This Site Is Available In English

جمعه‌های شیرین کنگره

جمعه‌های شیرین کنگره

همسفر طیبه (ورزشبان دارت)

در ابتدا شناختی از کنگره۶۰ نداشتم و وقتی خداوند مسیر را برای من باز کرد؛ صرفاً به رهایی مسافرم فکر می‌کردم؛ چون شاغل نیز بودم و احساس خستگی همراه همیشه من بود. همیشه منتظر روزهای پنج‌شنبه و جمعه بودم تا صبح‌ آن را بیشتر بخوابم و به کارهای عقب‌افتاده خود برسم؛ اما این دو روز مثل باد می‌گذشت و من نه خواب خوبی داشتم و نه کاری انجام داده بودم.

بعد از گذشت هشت ماه با تشویق راهنمای خوبم همسفر رضیه برای بار اول به پارک طالقانی رفتم. لحظه ورود به پارک، مشاهده نظم و هماهنگی ورزش صبحگاهی مسافران، حس خوبی به من داد. در قسمت همسفران، ورزش دارت مرا مجذوب کرد؛ چراکه با نظم به صف ایستاده بودند. حقیقتاً در راه برگشت به منزل، ذهن من آرام شده بود و به خود قول دادم که هر جمعه پارک بروم و یک روز در هفته را به خود اختصاص دهم تا در کنار ورزش از دوستان بیشتر بیاموزم.

این هفته میزبان مهمان عزیزی بودم، فردی که بسیار باهوش و داناست. همراه او دو فرزندش (۱۱ و ۵ ساله) به پارک آمدند. برای من جالب بود که او همیشه از رفتن به پارک می‌پرسید و در پارک طالقانی محبت، عشق و همدلی اعضاء کنگره را لمس کرد و معتقد بود که یکی از بهترین روزهای عمرش را تجربه کرده است.

در انتها از خدا و آقای مهندس ممنون وسپاسگزارم که با آموزش‌های ناب جهان‌بینی را به ما آموزش دادند.


همسفر احترام (ورزشبان بسکتبال)

خدا را هزاران بار شاکرم که در حلقه‌ای از حیات قرار دارم و از دانشمندی چون آقای مهندس می‌آموزم.

من زمانی که وارد کنگره شدم طبق فرمایش آقای مهندس مرتب سی‌دی می‌نوشتم و در جلسات حضور داشتم؛ اما همچنان حس و حال خوبی نداشتم که با هدایت راهنمای خوبم، ورزشبان پارک طالقانی شدم. پیش از قبول ورزشبانی، به‌طور مرتب به پارک نمی‌آمدم و اصلاً ورزش انجام نمی‌دادم؛ اما با پذیرش این خدمت، همواره روزهای جمعه در پارک حضور دارم و ضمن دریافت انرژی از آقای مهندس و انجام حرکات ورزشی، انرژی لازم را برای یک هفته کسب می‌کنم. همان‌طور که آقای مهندس فرمودند: «برای رسیدن به تعادل، باید اضلاع مثلث درمان (جسم، روان و جهان‌بینی) با هم رشد کنند» و این مهم اتفاق نمی‌افتد مگر با ورزش.

حقیقتاً هر خدمتی در کنگره سرشار از آموزش است. زمانی‌که مشاهده می‌کنی افراد زیادی در حال خدمت به انسان‌هایی هستند که همیشه در تاریکی بودند و هیچ نسبت نسبی و سببی با هم ندارند؛ واقعاً لذت‌بخش است. بابت این حس خوب و آموزش‌های ناب آقای مهندس، روزی هزاران بار سپاسگزار خداوند هستم.


همسفر زهرا (ورزشبان شطرنج)

روزهایی بود که برای جمعه ثانیه‌شماری می‌کردم. جمعه‌هایی که به همراه مسافرم و فرزندانم به میهمانی یا پیک‌نیک می‌رفتیم؛ اما طولی نکشید که روزهای خوب زندگی به لحظات تاریکی، سرد و عذاب‌آور تبدیل شد و دیگر تمام هفته یکنواخت شده بود و شب و روزهای دلگیر، دیر خوابیدن‌ها و بیدار شدن تا نزدیک ظهر ادامه داشت.

خدا را هزاران بار شکر که مسیر کنگره برای مسافرم باز شد و با آمدن به کنگره و سفر کردن و حضور در پارک طالقانی، حس و حال من نیز تغییر کرد و دیگر آن بی‌نظمی‌ها تمام شد. اکنون برای کل هفته برنامه‌ریزی دارم و برای جمعه‌ها ثانیه‌شماری می‌کنم تا به موقع به لژیون جونز برسم و خدمت در قسمت شطرنج پارک واقعاً لذت‌بخش و فرصت آموزش را نیز فراهم کرده است. خدا را شاکرم که مسیر زندگی‌ام تغییر کرد؛ از یک فرد افسرده و بیمار به ورزشبانی شطرنج و عضو لژیون جونز تبدیل شدم. حضور در پارک، خدمت و ورزش کردن، حال مرا به طرز چشمگیری بهبود بخشیده است.

هر هفته که به پارک می‌روم، وقتی مسافران را می‌بینم خدا به خاطر این همه لطف و مهربانی شکر می‌کنم. مسافرانی که تا مدتی قبل درگیر مواد بودند، اکنون با انرژی و حال خوب، مشغول ورزش و فعالیت هستند. از آقای مهندس بابت تفکر عظیم سحرخیزی، تعادل وزن، ورزش و سلامتی و بستری که فراهم کردند، بی‌نهایت سپاسگزارم. همیشه با دیدن آقای مهندس و خانم شانی، انرژی می‌گیرم. خدا قوت به هر دو بزرگوار که با وجود مشغله‌های زیادی که دارند؛ اما با حضور و آموزش به ما همسفران، حال خوب و انرژی می‌دهند. بابت همه این نعمت‌ها از خدای خوبم سپاسگزارم.

در انتها از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان بی‌نهایت سپاسگزارم و از راهنمای خوبم همسفر مرضیه و خدمت‌گزاران سایت متشکرم.

عکاس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
ویرایش: همسفر مرجان رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول) دبیر اول سایت
تنظیم و ارسال: همسفر نجمه رهجوی راهنما همسفر صنم (لژیون نهم) نگهبان سایت
همسفران شعبه حسنانی تهران

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .