English Version
This Site Is Available In English

همه ما اعضای یک پیکریم

همه ما اعضای یک پیکریم

بسم الله الرحمن الرحیم،

اولین جلسه از دور سوم از سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی رزن با دستور جلسه :((وادی هشتم و تاثیر آن روی من؟))با استادی راهنمای محترم جعفر و نگهبانی مرزبان محترم مسافر عبداله و دبیری مسافر محرم در روز پنج‌شنبه مورخ ۲۴ مهر ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود؛

شکوفها همیشه در بهار و ریشه ها در پاییز محکم می شوند.
سخت ترین زمان را تحمل نمایید.
حکمت وزیدن باد رقصاندن شاخه ها نیست.
امتحان ریشه هاست.
سلام دوستان جعفر هستم یک مسافر.
خب منم شاکر خداوند هستم که این توفیق حاصل شد در خدمت هم خیش های خودم باشم.
ما همه اعضای یک پیکریم به نوعی دست و پای همدیگه ایم هیچ فرقی نمی کنیم.
تو منی منم توام و از این بابت خدا رو شکر می کنم که در خدمتتون هستم. خدا قوت میگم به خدمتگزاران نمایندگی رزن ایجنت محترم قسمت مسافران راهنمایان محترم آقا مجید عباس اقا حسین آقا نگهبان جلسه آقا عبدالله مرزبان های عزیز و گرامی همچنین قسمت خانواده ایجنت محترم و مرزبان های محترمشون امیدوارم که انشالله در کنار هم بودن رو خوب تجربه کنیم و بتونیم با آموزش هایی که در کنگره می گیریم روی همدیگه و روی خودمون یه اثری رو بذاریم. رحمت خداوند شامل حال همه ماها شده به واسطه بودن آقای مهندس و خانواده آقای مهندس انشالله که بتونیم با تمام وجود اینو حسش کنیم و این حس کردن اتفاق نمی افته مگر اینکه در درون خودمون بهش فکر کنیم و اون تزکیه و پالایش اتفاق بیفته.
خیلی خوشحالم که در خدمتتون هستم.
نمایندگی خوبی دارید.
نگران نباشید شعبه روز به روز  وسعت پیدا می کنه. به برکت بودن شماها‌، مسیر درستیه و اومدن شماها باعث میشه که این شعاع اضافه کنید
خدا قوت میگم خدمت همه شما عزیزان امیدوارم که جلسه خوبی رو در کنار هم داشته باشیم و بتونیم از مشارکت کردن دیگران بهره کافی رو ببریم و آخر جلسه حال همهمون بهتر از اول جلسه شده باشه و خوب شده باشه.
خب در مورد وادی هشتم با حرکت راه نمایان میشه.
من از تجربه خودم بخوام بگم و تاثیر این وادی بر روی من، من وقتی که حرکتم تو کنگره آغاز شد به معنای واقعی اون مفهوم عمق تاریکی زمان اعتیاد رو واقعا حس کردم.
چرا؟ چون وقتی که یه حرکت و یه تفکر پشت یه حرکتی باشه میای به گذشته خودت هم فکر می کنی. خب ما از وادی اول که وادی تفکره حتی به وادی چهاردهم هم که برسی که وادی عشقه باز همونجا باید تفکر کرد. یعنی در هر وادی مبنا تفکر کردنه.
وادی هشتم یک حرکت درونی و یک حرکت بیرونیه.

من امروز اینجا به عنوان حالا استاد نه به عنوان یه فردی که اومده مشارکت کنه دستور جلسه هفته قبلم نظم انضباط و احترام بود. میام به اون نظم و اون محاسباتی که انجام میدم کی راه بیفتم کی به موقع برسم یعنی این جایگاه و لژیون و اون نظم و انضباط و احترام میذارم در درون خودم میارم. وقتی که میام اون اتفاق می افته یه شو شود شده. یعنی تفکر می کنی عامل به عمل میشی اون کارو انجام میدی یه نتیجه اتفاق می افته اون نتیجه همون در آخر همون فاز اول اجرا شدنه.
شما هم باید اینو سرلوحه کار خودتون قرار بدید نظم و به موقع اومدن تو جلسه درسته ساعت و نظم تو کنگره اتفاق افتاده ترافیک هم نداریم.
اما اینکه قبل از یکی دو ساعت قبل از شروع جلسه اون لژیون و اون از نظام تفکری راهنما نظام بگیری و اونو در درون خودت بیاری خیلی راحت تر می پذیری و با عشق و با لذت تر با لذت بیشتری وارد شعبه و لژیون میشی. خب وقتی که می خوای یه حرکت بکنی باز اونم در درون خودت باید اون تفکر رو بکنی که در بیرون بتونی اونو انجامش بدی. پس وادی هشتم وادی هستش که باید با تمنای دل باشه حرکتی که می خوای انجام بدی.


وقتی یه حرکت خوبی رو شروع می کنی در مسیر درست اون گذشته خودتو می بینی و ما یاد گرفتیم تو کنگره اصلا به اون جایگاه فکر نمی کنیم به رهایی من فکر نمی کنم به حال خوب فکر نمی کنم چون اگه بخوای شما خیلی دنبال اون روزی که قراره بیاد بری از بودن الان غافل میشی از اینکه در حال اینجا داری آموزش می گیری این به فراموشی سپرده میشه. اگه تو وادی میاد که شما باید یه جبران خسارت از خودت بکنی یه جبران خسارت از خانواده و یه جبران خسارت از  جامعه. این ترتیب یه تفکره بچه ها یک بازیه یه بازی قشنگه یعنی من همش خودمم.
باید به خودت بیای.
اگه شما در درون باید خودتو ببینی بیرون اون چیزی رو جلوه میده که شما در درونش هستید که درون بهش فکر کردید.
اگه من تو سفر اول متکی باید به لژیون و راهنما باشم ولی تو سفر دوم حرکت من دیگه حرکت رها کردن رها شدن دیگران و بخشیدن است. تو سفر اول راهنمای همه من و شما راهنمامونه ولی تو سفر دوم راهنمایی همه ما همسفرا و مسافرا آقای مهندسه. تو سفر اول حرکت اون رها شدنه اما تو سفر دوم بخشیدن باعث رها موندن و به رهایی دیگران کمک کردنه.
اگه من یه خواسته ای دارم که تو خود وادی اومده این خواسته من باید با تمام وجودم باشه.
آیا دنبال یه هدفی هستم؟ آیا می خوام درس بخونم؟ آیا می خوام به درمان فکر کنم؟ آیا می خوام فرمانبردار خوبی باشم؟ این فرمانبرداری ها باعث میشه شما حرکت خوبی رو داشته باشید.
ما حرکت تو مسیر ارزشی داریم تو مسیر ضد ارزشی داریم.
پس اول من باید به خودم بیام خودم و زیبایی های خودم یا زشتی های خودم ببینم اینکه برای من نمایان شد از اون نگاه و از دریچه اون نگاه و زاویه و اون دیدگاه میام بیرون و می بینم.
یعنی همه چیز در درون من و شماست. در درون باید به اون حال خوب فکر کنی در درون باید به اون اومدن و مرتب بودن فکر کنی. پس اگه خواسته داری به جهت برآورده شدن خواسته ات باید هر چقدر که می تونی کوشش کنی و صد خودتو بذاری.
ما تو کنگره ۲۰ قبولی ۱۹ قبول نمیشه.
صحبت بچه ها درمان اعتیاد یه حرکت هم درونیه و هم بیرونیه.
صحبت یک ساختاره صحبت یک مولکولی و سلولی اتفاق داره می افته.
اعتیاد همه اینا همه رو از اون تعادل طبیعی خودش خارج کرد.
پس اگه خواسته من دارم و به اون جهت دارم تلاش می کنم تو خود وادی هم اومده که به شما این هشدار داده شده که گول شیطان هم نخوری. پس نیروهای بازدارنده هم بیکار ننشستن اینکه من بخوام رها میشم اینکه تصمیم درستی رو بگیرم حرکت درستی رو دارم انجام میدم ببین داره خیلی به راحتی نه خیلی هم زور بزنه داره منو به راحتی از این مسیری که می خوام بیام و حرکت کنم منو اصلا به بیراهه های دیگه ببره.
مسیر کنگره رو میای ولی انگار در سکونی در حرکت نیستی. در سکون هیچ زایشی نیست.
شما باید اینقدر حرکتت مداوم باشه اینقدر استمرار داشته باشی اینقدر با صداقت و فرمانبردار باشی تا اینکه بتونی به اون خواسته مورد نظر خودت برسی و خودتو ببینی.
من یه برداشت دیگه از این وادی تو سفر اول دارم خیلی بهم ریخته بودم.
یه موقع یکی میگه آقا جعفر شما نظامی بودی منظم بودی نه من در بی نظمی فرو رفتم.
اصلا شب و روز من اصلا جابجا شده بود.
این یه واقعیته وقتی که تعادل نباشه شما تو هر شرایطی که باشی تو بی تعادلی هستی. اما تجربه ای که من از این حرکت تو این وادی دارم و می دیدم که داره در من یه حسایی و یه احساسی به وجود میاد می دیدم که من همسفرم الان همون همسفره دخترم همون دختره اما این تغییرات و این تغییر صفت و این دیدگاه که تغییر می کنه باعث میشه شما اصلا بدترین رو خوب ترین ببینی. تجربه من این بود وقتی حرکتمو آغاز کردم فرمانبردار خوبی بودم خیلی به درمانم اهمیت می دادم واقعا صد خودم میذاشتم من چهار شعبه بودم.
درمان اعتیاد در کنگره از ساعت ۵ اتفاق نمی افته از ساعت ۴ یا قبل از ۵ تو کنگره اتفاق می افته.
من فکر می کنم اگه من و یا یه رهجویی داره منظم و مرتب حرکت می کنه به همون میزان هم داره زندگی مسائل و و مشکلاتش داره منظم و میزون میشه. حال خودش داره خوب میشه حال خانوادش حال کارش حال زندگیش همه داره خوب میشه.
و در نتیجه اگه به سفر دوم برسی و بخشش و یاد گرفته باشی حرکت خوبی رو داشته باشی بتونی مسئله درمان خودتو کامل تر بکنی اگه باز تو این شرایط هستی ولی تو دردی تو رنجی از لحاظ تفکری اقتصادی معیشتی باز من فکر می کنم یا پیام کنگره رو من خودم میگم نگرفتم یا یه جای کارم می لنگه. پس ما اگه داریم آبادی و آبادی حرکت می کنیم وادی ها رو داریم پشت سر هم میذاریم داریم یه سری اطلاعات و یک سری دانسته ها به ندانسته های خودمون و به نداشته های خودمون اضافه می کنیم و می تونیم یه حرکت درستی رو تو مسیر درست قدم برداریم و بتونیم به اون چیزی که حال حال خوبه صلح آرامشه با راحت با این وادی ها می تونیم از این مسائل و از این سختی ها به راحتی عبور کنیم و همه اینا هم یه روز زحمت خداوند می دونیم. چون توان تشخیص نداری چون توان اون حل موضوع رو نداری این اتفاق برات لاینحل بوده و راه به جایی نداشتی اما مسیر پیدا شده دیگه به مسیر و به اینکه یه جایی اگه باشه اصلا نباید فکر کنی. به حرکتت و تفکرت و رو برنامه بودن خودت اگه فکر کنی قطعا چیزایی رو می بینی چیزایی برای شما نمایان میشه که با اون دید واقعی خودت و اون گردش دید و زاویه برات اتفاق می افته.
امیدوارم که در مسیر حرکتی با استفاده از کاربردی کردن آموزش های کنگره و اونچه آقای مهندس و از آقای مهندس و از تفکر راهنماهامون و جایگاه ها نظامی بتونیم بگیریم آروم آروم همه چیز این خود دیدن و در ادامه دیگران دیدن برای همه ماها نمایان باشه. از اینکه به صحبت های من گوش کردید از شما همسفرهای محترم و مسافرهای عزیز بسیار سپاسگزارم. مرسی که گوش کردید.

مرزبان کشیک مسافر علیرضا

تایپ مسافر سعداله

عکاس مسافر ابوالفضل

بارگزار مسافر مجید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .