به نام خداوندی که حرکت را نشانهٔ حیات و ورزش را زینت جسم و جان قرار داد.
در نگاه آقای مهندس، ورزش فقط یک فعالیت بدنی نیست؛ بلکه حرکتی آگاهانه در مسیر تعادل جسم، روان و جهانبینی است. ایشان میفرمایند: «اگر جسم، روان و جهانبینی باهم هماهنگ باشند، انسان به آرامش و قدرت واقعی میرسد.» درواقع، ورزش در کنگره ۶۰ بخشی از درمان و تربیت انسان است؛ زیرا انسان تنها با دارو و آموزش به تعادل نمیرسد؛ بلکه باید در عمل هم تمرین کند. ورزش همان میدان عمل است، جایی که انسان یاد میگیرد دانستههای جهانبینی خود را در رفتار و کردار نشان دهد. در سیدی ورزش، آقای مهندس اشاره میکنند که ورزش، زبان مشترک انسانها است، زبانی بدون گفتار که پر از معنا و مفهوم است. در میدان ورزش، صداقت، نظم، حرمت، همکاری و گذشت بهصورت واقعی تجربه میشود.
ورزش تمرین عشق در عمل، قانون و احترام در زندگی را به ما میآموزد. وقتی وارد زمین ورزش میشوم، متوجه میشوم که هر حرکت من، هر تصمیم من، انعکاس افکار و باورهای درونیام است. اگر ذهنم آرام و منظم باشد، حرکاتم هم منظم و هماهنگ است؛ اما اگر ذهنم پر از آشفتگی، غرور یا خشم باشد، در بازی و عملکرد من خودش را نشان میدهد. آقای مهندس میفرمایند: هر ذره از جسم ما فرمانبردار جهانبینی ما است. یعنی اول باید، افکار و دیدگاه خود را اصلاح کنیم تا جسممان هم در مسیر درست حرکت کند. این یعنی ورزش از درون آغاز میشود، از تغییر نگاه، از نیت پاک، از هدف درست شروع میشود.
ورزش در کنگره فقط برای برنده شدن نیست؛ بلکه برای ساختن خویشتن است. در این مسیر رفتار دربرد و باخت را یاد میگیریم. اگر در مسابقه پیروز شدیم، مغرور نمیشویم و اگر شکست خوردیم، حال خود و دوستانمان را خراب نمیکنیم. این فرصتها برای رشد و ارتقاء ما است. در ورزش، مفاهیم عمیق عدالت، محبت و عقل بهصورت عملی اجرا میشود. وقتی داور سوت میزند؛ یعنی قانون جاری است و همه باید تابع آن باشند. این یادآور قانون عدالت در کل هستی است، قانونی که میگوید هر عملی نتیجهای دارد و هیچچیز بدون حساب نیست.
همانطور که آقای مهندس میفرمایند: «ورزش تمرینی است برای زندگی؛ اگر در ورزش یاد بگیریم درست ببازیم و درست ببریم، در زندگی همچنین خواهیم بود.» در زمین ورزش، تفاوتها رنگ میبازد. فرقی نمیکند چه کسی تازهوارد است یا قدیمی، چه کسی استاد است یا شاگرد، همه بالباس ورزشی، در کنار هم با یک هدف واحد حضور دارند و آن هدف مهم رسیدن به تعادل و آرامش است. در بازی، لحظاتی وجود دارد که خسته میشوم، یا حس رقابت در من بالا میرود، در آن لحظهها یاد حرف آقای مهندس میافتم که میگویند: «ورزش باید لذتبخش باشد، نه آزاردهنده.» یعنی اگر ورزش همراه با عشق و احترام نباشد، فقط حرکتی مکانیکی بدون روح است.
در کنگره، ورزش تبدیل به مکانی مقدس شده است، جایی که انسانها نه برای برتری، بلکه برای رشد و دوستی گرد هم میآیند. در کنار هم بودن، انرژی دادن به یکدیگر و شادی جمعی، همه بخشی از درمان و تکامل است. وقتی در ورزش شرکت میکنم، حس میکنم جسمم قویتر، ذهنم آرام تر و روحم سبکتر است. در آن لحظه میفهمم که ورزش تنها تمرین بدن نیست؛ بلکه تمرینی برای شناخت خود انسان است. ورزش به من یاد داده که اگر بخواهم در زندگی به نتیجه برسم؛ باید استمرار داشته باشم. همانطور که با تمرین روزانه بدنم قویتر میشود، با تمرین اندیشه و رفتار درست، جهانبینی هم رشد میکند.
به قول آقای مهندس: «در مسیر کنگره ۶۰، اگر سه ضلع جسم، روان و جهانبینی باهم رشد کنند، درمان کامل میشود.» ورزش یکی از ستونهای اصلی این رشد است؛ چون انسان را از رخوت و سستی بیرون میکشد و در مسیر نظم و تلاش قرار میدهد. در پایان، آنچه من از سیدی «ورزش» برداشت کردم، این است که: ورزش تمرین زندگی، صبر، عشق، عدالت و تمرین فروتنی است. اگر بخواهیم با طبیعت، جهان اطراف و با دیگران هماهنگ باشیم باید ورزش کنیم. قدرت واقعی این است که بر خویشتن نظارت داشته باشیم، نه اینکه دیگران را تغییر دهیم.
نویسنده: همسفر خدیجه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
منبع: سی دی ورزش
رابط خبری: همسفر خدیجه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
ویرایش: همسفر فرزانه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوم) دبیر سایت
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پاسارگاد
- تعداد بازدید از این مطلب :
59