دومین جلسه از دوره دوم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶٠، ویژه مسافران و همسفران نمايندگي میلاجرد با استادی راهنمای محترم مسافر حامد، نگهباني مسافر رضا و دبیری مسافر علی با دستورجلسه «جهانبینی در ورزش» شنبه ۲۶ مهرماه ۱۴۰۴، ساعت ١۶:٠٠ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد؛
سلام دوستان حامد هستم یک مسافر،
سلام و خدا قوت میگویم به همهی خدمتگزاران شعبهی میلاجرد، چه همسفران و چه مسافران، که واقعاً این مسیر را با عشق و ایمان طی میکنند و در تلاش هستند تا ساختاری در میلاجرد به وجود بیاورند که واقعاً در هیچ جای دنیا، جز در کنگره ۶۰ ایران، مشابهی ندارد. مردم میلاجرد از خوششانسترین مردمی هستند که این اتفاق بزرگ برایشان افتاده است، چون به این راحتی هیچ لژیون یا شعبهای در هیچ شهری تأسیس نمیشود و این اتفاق برای میلاجرد بسیار زود و بهصورت ویژه رخ داد. بنابراین باید سپاسگزار نعمتی باشند که خداوند در اختیارشان قرار داده و در این مسیر همیشه با حرکت و تلاش ادامه دهند تا بهعنوان الگویی در این راه شناخته شوند.
اما در مورد دستور جلسهی «جهانبینی و ورزش»، من به این موضوع فکر میکردم که وقتی کنگره ۶۰ بحث «صورت مسئلهی اعتیاد» را مطرح کرد، بعد از آن بحث «نظم و انضباط» و سپس «حرکت» و وادی هشتم را آورد. یعنی میخواهد به من بگوید اولین چیزی که اعتیاد از انسان میگیرد، نظم است؛ و اولین مشکلی که برای من به وجود آورد، برهم زدن نظم بود. حالا میخواهد بگوید اگر میخواهی درمان شوی، باید این پارامتر اول را یاد بگیری و آن را در مسیر درمانت به حرکت درآوری.
من اگر بخواهم به میلاجرد بیایم، یک نظم و ساعت مشخص دارم. وقتی نظم داشته باشم، حتماً در زمان مقرر میرسم. بعد از آن میگوید حرکت کن. حرکت یعنی سفر؛ چه سفر درونی و چه سفر بیرونی. برای سفر باید خواسته، هدف و مقصد داشته باشی. این سفر نیاز به توان دارد. توان را از کجا باید آورد؟ اینجاست که کنگره، «جهانبینی ورزش» را در مسیر ما قرار داده تا ما با ورزش بتوانیم توان جسمی و روحی لازم را بهدست بیاوریم.
درمان اعتیاد پلهپله و مرحلهبهمرحله است. نظم، حرکت و ورزش سه پارامتر مهم در این مسیر هستند. انضباط، حرکت و تحرک جسمی باعث میشوند در مسیر درمان سکون نداشته باشیم. ورزش به ما یاد میدهد که منطق ورزش را بفهمیم؛ یعنی بدانیم چرا باید ورزش کنیم و دلیل انجام آن چیست. آقای مهندس میفرمایند هیچ چیز انسان را در دوران پیری و سالخوردگی حفظ نمیکند جز عضلاتش؛ نه فرزند، نه همسفر، نه خانواده و نه پول. فقط عضلات انسان هستند که او را سرپا نگه میدارند؛ یعنی همان تمرین و تکرار مداوم.
در اعتیاد، تمام سلولهای جسم و ساختار بدن تخریب شدهاند، مثل ساختمانی که سقفش سوراخ و دیوارهایش شکستهاند. اگر بخواهیم این ساختمان را بازسازی کنیم، باید آن را ترمیم کنیم. بخشی از این ترمیم با OT انجام میشود، بخشی با نوشتن سیدیها، بخشی با حضور در کارگاههای آموزشی و لژیونها، و بخش اصلی آن با ورزش و خواب منظم است. ورزش، خواب و تغذیه را تنظیم میکند و در نهایت کیفیت زندگی را بالا میبرد.
من قبلاً ورزش نمیکردم، اما وقتی وارد کنگره شدم، شروع به ورزش کردم و تازه متوجه شدم کیفیت خواب و سرحالی صبح چقدر تغییر میکند. ورزش انرژی فوقالعادهای به انسان میدهد و باعث میشود توان و نشاط جسمی و روحی بالا برود.
در لژیون سردار، یکبار در مورد «چشمه» صحبت کردیم. سیستم ایکس ما که از کار افتاده بود، مثل همان چشمهای است که خشک شده است. باز کردن راه این چشمه، یعنی به جریان انداختن انرژی، و این کار از طریق ورزش انجام میشود. وقتی بدن با ورزش به فرمان من درآید، توان جسمی و ذهنی نیز به فرمان من میرسد و دیگر بیحالی و بیحسی جایی ندارد.
به نظر من، حتماً باید تحرک و حرکت در زندگی وجود داشته باشد تا توانایی اجرای وادی هشتم به دست آید. من همیشه سعی میکنم دربارهی دستور جلسات و زنجیرهی آنها بیشتر فکر کنم؛ اینکه چرا هر دستور جلسه پشت سر دیگری آمده و چه ارتباطی بین وادی هشتم و ورزش وجود دارد. این موضوعات را باید با تفکر، برداشت و فهم شخصی درک کنیم تا برایمان باز شوند.
در ورزش هم، مثل درمان با DST، اصل بر تدریج است. همانطور که دارو بهصورت ۲۰ درصد کاهش مییابد، در ورزش هم باید ۲۰ درصد به خودم فشار بیاورم تا توانم را ۲۰ درصد بالا ببرم. با تکرار و تمرین، عضلات ساخته میشوند و فیزیولوژی بدن به تعادل میرسد، یعنی همان بازسازی ساختمان وجود.
موضوع گلریزان و لژیون سردار نیز در همین مسیر است. وقتی توانایی پیدا میکنیم تا از نظر مالی، علمی یا زمانی خدمت کنیم، در واقع جهانبینیمان نسبت به خدمت بالا رفته است. یعنی باید بفهمیم چرا خدمت میکنیم، چرا حرکت میکنیم، و هدف از حضور در این مسیر چیست.

وقتی این توان و درک در ما شکل بگیرد، هم برای خودمان مفید است و هم برای دیگران. من همیشه سعی میکنم ترازو و معیار درونیام را همراه داشته باشم. همانطور که آقای مهندس در سیدی قبلی گفتند، معیار داشته باشید.
من هم سعی میکنم ببینم از زمانی که وارد کنگره شدم تا الان، چه تغییراتی کردهام؛ آیا توانایی حرکت پیدا کردهام؟ آیا منظمتر شدهام؟ آیا توانستم پنج یا ده دقیقه قبل از زمان قرارم برسم؟
اینها همه بر اساس همان جهانبینیای است که در کنگره شکل گرفته؛ نه فقط با خواندن و نوشتن، بلکه با انجام دادن و حرکت کردن. شاید صدها بار در مورد نظم و ساعت شکست خورده باشم، اما حالا از اینکه میتوانم سر موقع برسم، بسیار خوشحال و راضیام.
در پایان، از همهی دوستان و عزیزانی که به صحبتهای من گوش دادند، صمیمانه تشکر میکنم. 🌿
تایپ و عکس؛ مسافر مهدی
تهیه و تنظیم؛ مسافر علی
(مسافران وهمسفران نمایندگی میلاجرد)
- تعداد بازدید از این مطلب :
68