یازدهمین جلسه از دوره ششم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی رازی؛ با استادی راهنمای محترم رضا، نگهبانی مسافر امید و دبیری مسافر سعید با دستور جلسه (( جهان بینی در ورزش)) در روز شنبه تاریخ 26 مهر ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان رضا هستم یک مسافر، خیلی خوشحالم که در خدمت همه شما عزیزان هستم، از ایجنت محترم تشکر میکنم که اجازه حضور در این جایگاه را به من دادند تا بتوانم آموزش بگیرم و خدمت کنم، دستور جلسه امروز در دو بخش می باشد، بخش اول جهان بینی در ورزش و بخش دوم تولد آقا محسن عزیز میباشد، کسی که ورزش می کند در واقع سلامتی خودش را برای آینده به خصوص زمانی که پا به سن میگذارد آماده میکند، در آن زمان باید توان جسمی خوبی داشته باشیم تا بتوانیم کارهای خودمان را انجام دهیم و نیازمند کسی نباشیم، مصرف کننده مواد مخدر اولین چیزی که از او گرفته می شود حرکت است و از داشتن یک جسم سالم و ورزش کردن فاصله میگیرد

با حضور در کنگره و حضور در پارک برای ورزش کردن و مسابقات ورزشی یاد خواهیم گرفت که ما ورزش میکنیم یا می بریم و یا می آموزیم، شاید این مسأله مد نظر یک ورزشکاری که در بیرون از کنگره هست نباشد، ورزش کردن به تنهایی یک برگ برنده به حساب می آید، همین که ما ورزش میکنیم و از دنیای عجیب و غریب اعتیاد بیرون امدیم برنده ایم، اگر هم در مسابقات ورزشی ببازیم اموخته ایم، در پارکهای مختلف اعضای کنگره ورزش می کنند مسابقه می دهند بدون حتی یک برخورد و ناراحتی، این جهان بینی ورزش است که حرف اول و آخر را داور مسابقه میزند، و از همه مهمتر این است که بچه های کنگره یاد می گیرند که به قوانین احترام بگذارند، و این احترام باعث پیوند محبت بین بچه ها میشود، ابن نگاه همه اعضا کنگره نسبت به ورزش است، مصرف کننده ای که از سکون بیرون می آید و ورزش میکند باید وادی نهم یعنی بالا رفتن نقطه تحمل با گذشت زمان را خوب فرا بگیرد، اما در مورد بخش دوم دستور جلسه اولین سال رهایی آقا محسن است، محسن تصویر سیزدهم کتاب شصت درجه زیر صفر است، محسن یک ورزشکار حرفه ایی در رشته اسکی بود ولی از یک جای مسیر زندگی محسن عوض شد، یک پیشینه ورزشی خوب ولی بنا به هر علتی یک مصرف کننده شده بود، در کنگره اوایل سفر برای آن که هرچه سریعتر به دوران حرفه ایی گذشته اش برگردد عجولانه سفر میکرد و میخواست زود رها شود ولی هر جلوتر آمد با آموزش هایی که گرفت خواسته اش نسبت رها شدن و ورزش کردن عوض شد و برای رسیدن به حال خوب سفرش را ادامه داد، در پارک حضور داشت، سی دی می نوشت و گوش به فرمان بود و در نهایت به آن رهایی که می خواست رسید و خدمتگزار خوبی در کنگره شد، امیدوارم خدمتکزار هم در کنگره باقی بماند، از این که صبورانه به صحبت های من توجه کردید از همه شما سپاسگزارم.
آرزوی مسافر محسن:
ابتدا از همه دوستان تشکر میکنم، روز خوبی ر ا برای من رقم زدید، آرزو می کنم همه مسافر های که وارد کنگره شدند به رهایی برسند.
خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان محسن هستم یک مسافر، خیلی خوشحالم که در جمع شما دوستان و راهنمای خوبم آقا رضا هستم، تشکر می کنم از آقای مهندس که دروازه بهشت را به روی من باز کرد، آنتی ایکس من متادون بود و من هیچ امیدی برای درمان شدن نداشتم، کنگره هم مثل بقیه جاهای دیگر بی نتیجه میدانستم، زمانی که برادرم در کنگره شروع به سفر کرد و به من پیشنهاد سفر کردن در کنگره را داد، من یک ترسی داشتم از این که شاید یک آشنای من را ببیند، ابن ترسی هست که اکثر ما هنگام ورود به کنگره داریم، برادرم حرف خوبی زد و گفت همان شخص که شاید آشنای تو باشد خودش برای درمان آمده است پس ترسی نداشته باش

بالاخره وارد کنگره شدم در شعبه ستارخان و آقا رضا کوهکن را انتخاب کردم، و خیلی هم خوشحالم از انتخابم، در زندگی هر کس مشکلاتی هست، مواد مخدر مثل یک دوست فوق العاده نامرد میماند، برایش خرج میکنی و زندگی را به پایش می ریزی، از زن و بچه می گذری، روزها و ماه های اول خوب است ولی زمانی که به آگاهی می رسی می خواهی از آن دوست دور شوی نمیگذارد، با انواع و اقسام حقهها وارد می شود، آموزشهای کنگره راه حل این حقه ها است، مجدداٌ تشکر میکنم از همه دوستان که در این جشن رهایی من شرکت کردند، از این که به صحبت های من توجه کردید از همه شما سپاسگزارم.


تایپ و عکس: مسافر حمید
بارگزاری: مسافر احسان
مرزبان کشیک: مسافر حمید رضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
144