English Version
This Site Is Available In English

وادی‌ها نمادی از قوانین زندگی هستند

وادی‌ها نمادی از قوانین زندگی هستند

پنجمین جلسه از دوره چهارم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی سنایی نیشابور با استادی راهنمای محترم مسافر محمد، نگهبانی: مسافر اسماعیل و دبیری مسافر محمد، با دستور جلسه «وادی هشتم و تاثیر آن روی من و تولد یک سال رهایی مسافر امیر» پنچ شنبه 24  مهر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
بسم‌الله الرحمن الرحیم. سلام دوستان، محمد هستم، یک مسافر. خدا را شکر می‌کنم که امروز در این جایگاه قرار گرفتم و امیدوارم جلسه‌ای با بار معنوی خوب داشته باشیم. قبل از شروع، از همسفران عزیز که از تعهد ۳۷۰ میلیون تومان، تاکنون ۳۵۰ میلیون تومان پرداخت کرده‌اند، قدردانی می‌کنم. لطفاً با تشویق، از حمایت‌شان سپاسگزاری کنید.
دستور جلسه این هفته: ۱. وادی هشتم ۲. جشن تولد امیر عزیز، رهجوی کنگره ۶۰

وادی هشتم: حرکت وادی به معنای آبادی و نمادی از قوانین زندگی است. زندگی مانند بازی است که باید قوانینش را یاد بگیریم تا موفق شویم. وادی هشتم درباره حرکت است؛ چون سکون برای هیچ موجودی جایز نیست. حرکت باعث افزایش ظرفیت تحمل ما می‌شود و صفات منفی گذشته را از بین می‌برد. ادامه حرکت، ما را به نقطه‌ی پایان و آغاز تازه‌ای می‌رساند، به سوی عشق و محبت واقعی.
امواج و گردباد نماد حرکت در مسیر ارزش‌ها هستند. کنگره تنها جای درمان اعتیاد نیست، بلکه راهی به سوی رشد و تعالی انسان است. در این مسیر اشتباه ممکن است، اما مهم ادامه حرکت است. خداوند در قلب و دست کسانی است که محبت و کمک می‌کنند؛ راه رسیدن به خدا از دل انسان می‌گذرد. پیش از کنگره دنبال خدا در آسمان‌ها بودم، اما فهمیدم خدا را باید در زمین و در چهره‌ی همسفران دید.

دل‌خوش از آنیم که حج می‌رویم، غافل از آنیم که کج می‌رویم.
کعبه به دیدار خدا می‌رویم، او که همین‌جاست، کجا می‌رویم؟
ما باید بپذیریم زندگی رازهایی دارد که هنوز درک نکرده‌ایم و باور کنیم خداوند ناظر بر اعمال ماست. زندگی را طوری بسازیم که وقتی فیلم آن از برابر چشمانمان می‌گذرد، ارزش دیدن داشته باشد. تا وقتی شوق گناه در دل هست، دعا مستجاب نخواهد شد. بذر نیکو بکارید و قدر فرشتگان زندگی‌تان را بدانید؛ کسانی که دست‌تان را گرفتند و از تاریکی به روشنایی آوردند.

شیطان‌های زندگی کسانی‌اند که مانع حرکت ما می‌شوند. حرکت کنیم، چون سکون هیچ ثمره‌ای ندارد. اگر می‌خواهیم به آرامش برسیم، باید پله‌های درمان را طی کنیم. مسافری که صدای بوق قطار را می‌شنود و بی‌تفاوت است، در سکون است و احتمال بازگشتش زیاد است. یادمان باشد خداوند بر همه رفتارهای ما آگاه است. پس حرکت کنیم و لنگر کشتی‌مان را بکشیم. در کنگره فرمانده جسم ما "شربت" است. زندگی زیباست، زشتی‌های آن تقصیر ماست . در مسیرش هرچه نازیباست، آن تدبیر ماست. ممنونم که به صحبت‌های من گوش دادید.

 


آرزوی مسافر:
آرزوی اول من برای خودم این است که در مسیر بمانم، رشد کنم، خدمت کنم و همیشه شکرگزار باشم. آرزوی دومم، طول عمر با عزت برای آقای زرگرانی و خانواده‌ی محترم‌شان است که در روزهای سخت دست مرا گرفتند و با دل و جان پذیرای من بودند.


سخنان راهنمای مسافر:
روز تولد همیشه برای من روزی خاص است. در این روزها، از خداوند بخواهید هر آنچه در دل دارید، چون فرشتگان به زمین می‌آیند و خواسته‌های خالص را در زمان مناسب برآورده می‌کنند. هدف جشن تولد در کنگره فقط حضور من، امیر و نگهبان نیست؛ بلکه امیدی‌ست که در دل مسافر و هم‌سفر شکل می‌گیرد. کسی که هنوز حسش با کنگره یکی نشده باشد، حتی در جشن تولد هم کنار نخواهد ماند.

امیر عزیز، یک‌سال رهایی‌ات مبارک! سفر اول خواسته‌ای دارد، سفر دوم خواسته‌ای دیگر، و کسانی که سال‌ها در کنگره‌اند، خواسته‌ای عمیق‌تر. اما نکته مهم این است: اگر حرکت کنی و مشتاق باشی، دعایت اجابت می‌شود. کسانی که در سکون‌اند، هرگز به مقصد نخواهند رسید. پیام ما به تازه‌واردین این است که با هر دین، مذهب و نوع مصرف، اگر قوانین کنگره را پذیرفته و در مسیر آموزش حرکت کنید، قطعاً به درمان می‌رسید.

امیر در شرایط سختی سفر کرد؛ با ضعف بدنی و مشکلات خانوادگی. اما با تلاش و خدمت، به رهایی رسید. خدمت کردن، کلید رشد است و بدون حرکت، پیشرفتی نیست. امیر امروز عضو فعال لژیون سردار و نمایندگی است و خداوند این خدمت‌ها را دیده است. برای ماندن در حال خوش، باید بیشتر تلاش کرد و خدمت کرد؛ این‌ها ضامن رهایی‌اند. امیر با ادب و شکرگزاری، قدر فرصت کنگره را دانست و فهمید که ممکن است از اسب بیفتد، اما اصل را از دست نمی‌دهد. کنگره با روش DST، انسان را به اصل خود بازمی‌گرداند.


سخنان مسافر امیر:
سلام دوستان، امیر هستم، یک مسافر. از آقای مهندس دژاکام و خانواده محترم‌شان که بستری فراهم کردند تا به درمان برسم، سپاسگزارم.
از آقای زرگرانی که مرا با همه ضعف‌هایم پذیرفتند، ممنونم. با خود عهد کرده‌ام که همان‌طور که ایشان به من لطف داشتند، من هم در سفر دوم تا حد توان خدمت کنم. از خداوند می‌خواهم این فرصت را از من نگیرد، تا در کنگره بمانم، در آزمون کمک‌راهنمایی موفق شوم و زحمات استاد عزیزم را جبران کنم.

عکس: مسافر بهروز
تایپ: مسافر علی
ویراستاری: مسافر حمزه

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .