هر چیزی دو چهره دارد: یکی صور پنهان و دیگری صور آشکار. اشراق یعنی محل نور. ما پنج حس بیرونی و پنج حس درونی داریم. بعضی چیزها را با چشم بیرون و بعضی را با چشم درون میبینیم. فلسفه بر مبنای درون است. در شناخت حقایق در این مکتب، نفس بهعنوان جوهر نور در نظر گرفته شده است. وقتی حساب میکنیم، میبینیم اعتیاد تمام ژنها را از کنترل خارج میکند و باعث مشکلات فراوان میشود. این ژنها باید بازسازی شوند، مانند خونی که باید در بدن جریان داشته باشد، نه اینکه فقط در رگها وجود داشته باشد. مثال آن مانند سیم و برق است، همهچیز درست شده است؛ اما در سیمها برقی نیست، مثل مصرفکنندهای که ظاهرش خوب است؛ اما درونش نه برق و نه گاز دارد یا مانند دو حوض، یکی بسیار کثیف و دیگری بسیار تمیز. انسانها حکم این حوضها را دارند، یکی درونش پر از آلودگی است؛ یعنی افکار و اندیشههای منفی مانند غیبت، نگرانی و بدخواهی، این همان حوض پر از لجن است؛ اما اگر بهطرف ارزشها حرکت کنیم، درون ما مانند آب زلال میشود؛ اگر بخواهیم وارد اشراق شویم؛ باید افکار و اندیشههای ما درست شود؛ زیرا افکار هستند که ما را به حرکت درمیآورند.
ما فکر میکنیم در آینده زندگی میکنیم، در حالیکه این فکر پر از اضطراب است. انسانهای ناپاک، مانند حوضهای لجن هستند که همهچیز را فقط برای خود میخواهند؛ اما انسانهای پاک مانند حوضهای زلال هستند که خیر و نیکی را برای دیگران نیز میخواهند. ما تابع سه نیرو هستیم، خواست، تقدیر و فرمان الهی. فرمان الهی این است که دروغ نگو، غیبت نکن و تجاوز به حقوق دیگران نکن؛ اگر در مسیر درست حرکت کنیم، هرچه بکاریم بهترین بهره را خواهیم گرفت. وعده خداوند دروغ نیست؛ اگر درست عمل کنیم، بهترینها نصیب ما خواهد شد. او ما را به راه راست هدایت میکند و این راه مشخص است. آنچه حق است، پایدار و جاودانه خواهد ماند؛ اما اگر کسی از مسیر نادرست به مقصد برسد، سخت است که از کار نادرست دست بردارد، چنین فردی هیچوقت آرامش و آسایش ندارد. چه افکاری در درون ما است؟ چگونه است که دائماً در گذشته زندگی میکنیم و کمتر در زمان حال حضور داریم؟ آیا خیرخواه دیگران یا بدخواه آنان هستیم؟ درواقع این ما هستیم که خوبی و بدی را در جهان بهوجود میآوریم. وقتی کالایی مثلاً پنجاه تومان است و ما آن را چهارصد و پنجاه تومان میفروشیم، در ظاهر شاید سود کنیم؛ اما در باطن با این رفتار دیگران را به مشکل میاندازیم.
برخی انسانها پر از کثیفی و لجن هستند، مثلاً آن کسیکه صاحب مغازه است و سعی میکند با کلک و نیرنگ پول کرایه مغازهاش را جور کند. حوض لجن فقط آن نیست که غیبت کنید؛ ممکن است کارهای به ظاهر خوب انجام دهید؛ اما نیت و نتیجهاش آلوده باشد. اینها نشاندهنده درون ما است و بازتاب آن به خود ما برمیگردد؛ اگر جوامع میخواهند سالم و پیشرفته باشند؛ باید از خود شروع کنند. برای مثال: وقتی کمآبی وجود دارد، نباید زیر دوش آب بایستیم و بیفکر آب را هدر دهیم. وقتی نیازی به نور نداریم؛ باید چراغهای اضافی را خاموش کنیم. وقتی اجناس گران میشود، نباید احتکار کنیم. این رفتارها همان حوضهای کثیف و پر از لجن هستند که از انسانهای ناپاک سر میزند. انسانهایی که فقط خود را میبینند و دیگران را حساب نمیکنند؛ اما حوضهای پاک، انسانهایی هستند که خیر همه را میخواهند، نه فقط خودشان را. در این جهان، اگر بخواهیم به حوض تمیز و زلال برسیم؛ باید از حوض کثیف عبور کنیم؛ یعنی از درون آلوده خودمان پاک شویم؛ پس باید با آموزش صحیح، این راه و روش را به دیگران یاد دهیم، همانطور که دیگران به ما آموزش دادند، ما نیز وظیفه داریم آن را به دیگران منتقل کنیم.
منبع: سیدی هیچی
نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر آزاده (لژیون دوازدهم)
رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر آزاده (لژیون دوازدهم)
ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون هفتم) دبیر اول سایت
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
92