آن چه باور است، محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است، تنها پیوند محبت ما را به هم متصل نگاه خواهد داشت.
قبل از هر چیزی خداوند را شکرگزارم که مسیر کنگره برای مسافرم و اعضای خانوادهام باز شد تا بتوانیم آموزش ببینیم و در مسیر ارزشها باشیم. در ابتدای ورود مسافرم به کنگره کاملاً مخالف بودم؛ چون فکر میکردم درمان کنگرهٔ ۶۰ هم مانند دیگر ترکها، بیفایده است. قبلاً مسافرم راههای زیادی را رفت؛ ولی به نتیجه نرسید. مسافر من پدرم هستند، در آن زمان با اصرار ایشان، مادرم نیز بهعنوان همسفر وارد کنگره شدند؛ ولی من کاملاً مخالف بودم و مثل یک نیروی منفی نمیگذاشتم آنها به کنگره بیایند و اعتقادم این بود که اینجا هم یک جای پوچ است و هیچ درمانی وجود ندارد.
بعد از گذشت مدتی، متوجه تغییر رفتار پدر و مادرم شدم. خانواده ما کمکم داشت بهطرف آرامش و محبت میرفت و این چیزی بود که ماسالها منتظرش بودیم. چراکه به خاطر وجود مواد و قرار داشتن در مسیر ضد ارزشها محبت و آرامشی در خانواده وجود نداشت. بعد از مدتی تصمیم گرفتم، من هم بهعنوان همسفر وارد کنگره شوم تا این آرامش و حال خوش را تجربه کنم و دیدم کنگره برای همه خانوادههای مصرفکننده که خواهان رهایی هستند، مانند بارانی است که تمام مشکلات، نامهربانیها، دغدغهها و سیاهیها را میشوید و با خود میبرد و بعدازآن تنها یک پیوند محبت قوی بین اعضای خانواده رخ میدهد.
زمانی که من با حس خودم راهنمای خودم را انتخاب کردم و در مسیر کنگره قرار گرفتم یک موضوع خیلی برایم عجیب بود و آن اینکه تمام خدمتگزاران کنگره بدون دریافت حقوق و پولی، خدمت صادقانه و پاک انجام میدهند و مهمتر اینکه راهنمای سفر اولم (همسفر فاطمه شریفی) هر هفته از لامرد، چند صد کیلومتر راه را میپیمودند و به کنگره میآمدند و برمیگشتند و هیچوقت هم خسته نبودند. همیشه با روی خوش، محبت و انرژی فوقالعادهای که داشتند، حال همه ما رهجوها را خوب میکردند. تمام خدمتگزاران کنگره بدون هیچ چشمداشتی با عشق و محبت، از جانودل خویش مایه میگذارند تا خدمت صادقانه داشته باشند و بتوانند چند همسفر و مسافر را به درمان و رهایی برسانند و این موضوع که همه برای کمک کردن و حتی بدون دریافت هزینهای برای به رهایی رساندن همسفران و مسافران تلاش میکنند، واقعاً باعث شد من جذب کنگره شوم. درواقع همان پیوند عشق و محبت بین اعضای کنگره بود که باعث ماندگاری من در کنگره شد.
من هم با کمک و یاری خداوند، امروز بعد از دو سال حضور در کنگرهٔ ۶۰ خواهان این هستم که جزء خدمتگزاران کنگرهٔ ۶۰ باشم که با کمک هم بتوانیم جمعیت افراد کنگره را توسعه دهیم تا خانوادههای بیشتری بتوانند این حال خوش و عشق و محبت را تجربه کنند. ان شاءالله که بتوانم مسیر آموزشی را بهخوبی طی کنم و آنها را در زندگی کاربردی نمایم و از ضد ارزشها دور شوم. از آقای مهندس تشکر میکنم که این مکان مقدس را فراهم کردند تا ما همسفران و مسافران از تاریکی که در آن غرق بودیم خارج شویم و به دانایی مؤثر که مدنظر کنگره است برسیم و همچنین از راهنمای سفر اولم، همسفر فاطمه شریفی و راهنمای خوب دیگرم، همسفر فاطمه قانع که قطعاً آموزشهای مفید آنها بوده که من توانستم الآن نقش یک همسفر را داشته باشم سپاسگزارم. برای همه دوستان این جایگاه و رهایی را آرزو میکنم. امیدوارم فرد مفید و خدمتگزاری برای کنگره و خانوادهام باشم. از همه همسفرانی که لطف کرده، دل نوشته من را میخوانند متشکرم.
نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فاطمه( لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوم)
ویرایش: همسفر فرزانه دبیر سایت
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پاسارگاد
- تعداد بازدید از این مطلب :
49