رسد آدمی بهجایی که بهجز خدا نبیند...
با سالها تخریب وارد کنگره شدیم. من به راهنمایی یکی از دوستانم که کنگرهای بود وارد این مکان زیبا شدم. دوستم وقتی وضعیت روحی مرا دید به من گفت تو با این وضعیت روحی که داری اگر وارد کنگره نشوی، حتماً باید با قرص اعصاب و بیماریهای روانی درگیر شوی و واقعیت امر من هم از ترس استفاده از داروهای روانگردان و نجات حال خودم به کنگره روی آوردم. آنقدر تخریب روحی و روانی من شدید بود که اوایل اصلاً برایم مهم نبود مسافرم در چه وضعیتی به سر میبرد، فقط میخواستم خودم را نجات بدهم. منی که با سه بچه فقط خدا را صدا میکردم و از زمین و زمان گله میکردم که چرا من...؟؟
اکنون چند سال از ورود من به کنگره گذشته و به لطف و یاری خدا و دستان نیروهای الهی در زمین چون آقای مهندس همچنین با راهنماییهای راهنمای عزیزم خانم سهیلا به حال خوش رسیدم. منی که هرگز نمیتوانستم برای کوچکترین مشکل از قدرت تفکرم استفاده کنم. اکنون میبینم که شاید بدترین بحرانها در زندگی برایم پیش بیاید، و با توجه به اینکه ممکن است از بقیه مشورت بگیرم؛ ولی تصمیم نهایی را با توجه به شرایط زندگی و رعایت حال مسافر و فرزندانم میگیرم.
هیچوقت فکرش را نمیکردم یک روزی از ته دل احساس رضایت و ارزشمندی را در خود و زندگیام حس کنم. حال خوشم را هر لحظه شکرگزارم. حتی هنگام تماشای طبیعت لحظههای عمیقی را به قدرت خدا و نقاشی زیبای او چه در انسان، طبیعت و تمام موجوداتش فکر میکنم و این را باور دارم خداوند با عشق هستی را خلق کرده است. من هم بهعنوان یک انسان وظیفه دارم به تمام مخلوقاتش عشق بورزم و سعی کنم با گذشت و مهربانی و شکرگزاری قدر انسان بودن و اختیاری که به من در زمین دادهشده را بدانم.
از خداوند به خاطر وجود مخلوقات زیبایش بینهایت سپاسگزارم.
نویسنده: همسفر سمیه م رهجوی راهنما همسفر سهیلا (لژیون دوم)
تایپیست: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سهیلا (لژیون دوم) رابط خبری
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سهیلا (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ایران
- تعداد بازدید از این مطلب :
29