روزها سپری میشد و من باحال نزار خود بهاصطلاح در حال زندگی کردن بودم؛ اما؛ زندگی به چه مفهومی؟ خودم را داخل چهاردیواری ترس، منیت، ناامیدی، غم، اندوه، تحقیر و ... قرار داده بودم. هرچقدر تلاش میکردم، بیشتر در منجلاب فرومیرفتم. همسرم دیگر حال و هوای روزهای اول زندگی را نداشت. اصلاً برای یک زن زیبا نیست که همسرش را در این حال ببیند. حالوروزمان خوب نبود. فکر و خیالهای منفی اَمانم را بریده بود. دنیای تاریکی سراسر وجودم را گرفته بود و فکر میکردم که پایان زندگی فرارسیده است.
اعتیاد، حسهای انسان را از کار میاندازد و خیلی آسیبها به انسان میزند. حتی اعتیاد، بزرگترین شکل تاریکی است؛ اما؛ همین اعتیاد دریچه نور را به روی زندگی ما گشود. شاید باورش سخت باشد که آیا اعتیاد جز تاریکی چیز دیگری هم مگر دارد؟ بله زمانی که همسرم تصمیم به درمان خود گرفت و کنگره را در مسیر زندگیمان یافت، ورق برگشت و روی خوش زندگی خودش را به ما نشان داد. کنگره 60 انسان را احیا میکند و قابلیت آن را دارد که انسان را به کلی تغییر دهد. در کنگره از الف تا ی قوانین زندگی وجود دارد. در کنگره تمامی افکار منفی تبدیل به افکار مثبت میشود.
حس انسان تغییر میکند و طعمی متفاوت از زندگی را به انسان میچشاند. پی بردن به آنچه هست، تمنای دل میخواهد. اگر خواسته داشته باشید، به چیزی که میخواهید میرسید. بایستی تلاش کنیم و از شکستها نهراسیم؛ زیرا پایان شب سیه سپید است. از خداوند مهربان سپاسگزارم که فرصت دوباره به من داد تا طعم شیرین زندگی را بچشم. تشکر و سپاسگزاری میکنم از استاد گرامی جناب مهندس و خانواده محترم ایشان که راه و مسیر نور را برای من و امثال من گشودند تا ما هم متوجه آن روی سکه شویم. سپاس از راهنمایان بزرگوار خانم محدثه و خانم مریم عزیز که در این مسیر من را یاری کردند. خداوند حافظ این دو بزرگوار باشد. از مسافرم سپاسگزارم که اجازه دادند تا من هم در کنگره در کنارش باشم و از آموزشهای ناب آن بینصیب نمانم. امیدوارم افرادی که مصرفکننده هستندمسیر کنگره را پیدا کنند و حال خوش رهایی را دریافت کنند.
نویسنده: همسفر نیلوفر رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون چهارم)
ویرایش: رابط خبری همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون دوم)
ارسال: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر سکینه (لژیون سوم) خدمتگزار سایت
همسفران نمایندگی الوند قزوین
- تعداد بازدید از این مطلب :
78