جلسه سيزدهم از دور دوازدهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰ نمایندگی ایران با دستور جلسه( وادی هشتم و تاثیر آن بر روی من، با حرکت راه نمایان میشود ) با استادی راهنما مسافر مهدی و نگهبانی مسافر فرشاد و دبیری مسافر وحید روز سهشنبه ۲۲ مهرماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد
سخنان استاد:
.jpg)
خدا را شاکر و سپاسگزارم امروز هم موفق شدم در جلسات کنگره ۶۰ شرکت کنم و باعث افتخار است که در جمع شما عزیزان هستم .
از آقا فرشاد نگهبان جلسه تشکر میکنم که اجازه دادند اولین مشارکت را داشته باشم، دستور جلسه وادی هشتم و تأثیر آن بر روی من است.
برای ورود به وادی هشتم ما باید هفت وادی را پشت سر گذاشته باشیم، تا وادی چهارم، وادی تفکر است که باید تفکر کنیم و تمام کارهای ما بر عهده خودمان میباشد، تمام مسائل و مشکلات را باید خودمان حل کنیم، حتی مسئولیت کارهایمان را به خداوند واگذار نکنیم.
در وادی پنجم یاد میگیریم که تفکر قدرت مطلق حل نیست؛ توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل مینماید.
آنجا میگوید: کجا باید برویم؟
چطوری باید برویم؟
اول باید حکم عقل را در قالب فرمانده بزرگ بپذیریم. میگوید به حرف عقل گوش بده و حرف عقل را که گوش بدهید، بعد وارد وادی هفتم میشوید.
بعد میگويد: رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است، یکی یافتن راه و دیگری آنچه از آن برداشت مینماییم.
قبل از کنگره، ما هر راهی را که میرفتیم به بنبست میرسیدیم ، در هر راهی قدم گذاشتیم با شکست مواجه شدیم، کلی هم مسائل مثبت و منفی از این راه برداشت کردیم، حتی مدتها هم درگیر آن بودیم، اما آیا حالا که راه پیداشده و حالا که وارد کنگره شدهایم چه برداشتی از این راه داریم؟ آیا اینجا را هم مثل راههای گذشته میپنداریم یا فقط میآییم که سر جلسه وقت بگذرانیم که یک چایی بخوريم، یک سیگار بکشیم، بعد برویم دنبال کارهایمان؟
برای چه میآییم؟
میگوید با حرکت راه نمایان میشود، راه درست را پیدا کردی حالا حرکت کن، دیگر نیازی نیست که بدانید در ادامه چه اتفاقی میافتد؟
شما وارد مسیر شدید، تابلوهای هشداردهنده است که در مسیر راه را برای شما آسان میکند. تابلوهای راهنمایی است که به شما میگوید که در حال حاضر باید با چه سرعتی حرکت کنید؟
یا در کنگره الآن باید رو چه پلهای باشید؟
الآن میتوانی بروی استخر یا نمیتوانی؟ میگوید فقط حرکت کن در صراط مستقیم.

آقای مهندس در یک مثالی میگویند؛ الآن میخواهیم برویم چالوس لازم است بدانیم چند تا پمپبنزین در مسیرمان است و چند تا شیب ۹۰ درجه دارد، اصلاً نیازی نیست ما اینها را بدانیم اما آن چیزی را باید بدانیم این است، فصلی که دارم میروم زمستان است، زنگ بزنم بپرسم از راهداری که راه باز یا بسته است؟
آیا طوفان هست یا نیست؟
آیا من لوازم لازم را باید بردارم یا نه؟
اینها لازم است، بقیه چیزها لازم نیست.
حالا در سفر DST در کنگره۶۰، آنچه برای شما لازم است، دفترچه شماست، در چه ساعتی چه مقدار دارویی باید مصرف کنید؟
آن پیراهن سفید شماست و سر ساعت حاضر شدن شما در جلسه است؛ اینها لازم است، در ادامه در وادی هشتم میگوید که جبران خسارت کنیم، از چه کسی؟ از خودمان.
آن آسیبهایی که به خودم زدم، به جسمم زدم، اولین نشانه جبران خسارت این است که من دیگر خسارت نزنم و بعد میآیم برای اصلاحش قدم برمیدارم.
در مرحله دوم خسارت از خانواده، بعد جبران خسارت از جامعه، هر باری که میخواستیم برای مصرف بریم در طبیعت درخت شکستیم و آسیب زدهایم، برای جبران خسارت از طبیعت باید با طبیعت مهربان و در صلح باشیم.
ممنون هستم از همه شما عزیزان که به صحبتهای من گوش کردید.
خدمتگزاران

مرزبان کشیک: مسافر رضا
عکاس: مسافر احمد لژیون ۵
تایپیستها: مسافر محمد لژیون 1 و مسافر احمد لژیون ۵
ویرایش: مسافر بختیار لژیون ۱۲
ارسال: راهنما مسافر حسن
نمایندگی ایران
- تعداد بازدید از این مطلب :
180