خداوند را شاکرم بابت مسیری که در آن قرار گرفتم. اولین روزی که به کنگره آمدم، ترس و دلهره داشته و از همه گریزان بودم؛ مدام در افکارم با خود میجنگیدم که چرا من باید در این مکان و این شرایط باشم! تا قبل از آن هم نام کنگره را شنیده بودم، اما نمیدانستم چطور مکانی است؛ تا اینکه با وارد شدن به آن از دیدن پوشش سفید همه اعضا حس بسیار خوبی دریافت کردم؛ هر شخص با اولین برخورد، من را در آغوش میگرفت، اما من باز هم احساس ترس و تنهایی میکردم.
هرچه گذشت بیشتر متوجه شدم خیلیها در این مسیر حالشان خوب شده و به آرامش رسیدهاند. با دیدن مشکلات دیگران، دریافتم که در این مسیر تنها نبوده و انسانهای زیادی در این درد با من مشترک هستند؛ متوجه شدم هر سختی فرصتی برای یادگیری و رشد بیشتر من است.
من به چنین مکان و آموزشهای آن نیاز داشتم؛ چراکه دیدگاهم نسبت به زندگی در حال تغییر است؛ در این مدت حضورم خیلی از آموزشها را دریافت کرده و توانستم نقطه تحمل خود را تا حدودی بالا ببرم و شاهد تغییراتی در وجود خود باشم. هر روز که میگذرد بیش از قبل شاکر خداوندم که من را در این مسیر سرشار از آموزش قرار داد. این مکان فقط برای مصرفکنندهها نیست؛ بلکه خانوادههای آنها هم تخریبهای جسمی و روانی بسیاری دارند که میتوانند با دریافت آموزشها، حرکت درست و هدفمند به درمان و آرامش برسند. امیدوارم این راه برای کسانی که خواسته درمان و رهایی از بند تاریکیها را دارند باز شود؛ زیرا داشتن خواسته و هدف درمان در مسیر حرکت خیلی مهم است؛ بدون شک برای رسیدن به هر خواستهای باید تلاش و کوشش کرد. من هم با قرار گرفتن در مسیر این آموزشها باید تلاش کنم تا علم و آگاهیام بیشتر شده، دیدگاهم تغییر کند و بتوانم زیباییهای زندگی را بیشتر و بهتر ببینم.
تایپیست: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر آسیه (لژیون یازدهم)
ویرایش و رابط خبری: راهنما همسفر آسیه(لژیون یازدهم)
ارسال: مرزبان خبری، همسفر میترا
همسفران نمایندگی ملاصدرا (نیکآباد)
- تعداد بازدید از این مطلب :
142