English Version
This Site Is Available In English

تنها سرمایه‌ای که با بخشش زیاد می‌شود

تنها سرمایه‌ای که با بخشش زیاد می‌شود

چند باشی عاشق صورت بگو
طالب معنی شو و معنی بجو
صورت ظاهر فنا گردد بدان
عالم معنی بماند جاودان

بیشترین کلمه‌ای که بشر درباره آن صحبت کرده، عشق است. این مفهوم در تمام کتاب‌ها و رمان‌ها، مانند «رومئو و ژولیت» و در اشعار عین‌القضات همدانی، عطار، مولانا و حافظ نیز بیان شده است. عین‌القضات همدانی می‌گوید:

کارم اندر عشق مشکل می‌شود
خان و مانم در سر دل می‌شود
هر زمان گویم که بگریزم ز عشق
عشق پیش از من به‌منزل می‌شود

عطار می‌گوید:

ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
بر در دل روز و شب منتظر یار باش
دلبر تو دائماً بر در دل حاضر است
رو در دل برگشای حاضر و بیدار باش
دیده جان روی او تا بنبیند عیان
در طلب روی او روی به دیوار باش

مهندس می‌فرمایند که: «در طلب رویا، روی به دیوار باش، پس تو اگر عاشقی، عاشق هوشیار باش.» استاد بیان می‌فرمایند: «حقاً که این کلمه عشق بنیان هستی است و آنچه در آن اتفاق افتاده، می‌تواند با تمام سختی‌ها و دشواری‌ها به آدم بیاموزد که چه بوده، چه هست و چه در آینده خواهد شد. ما آینده خود را این‌گونه رقم زدیم که مأموری در نیستی باشیم (البته از نظرها، به دیگران هم به نوعی دیگر). گفتی: من بهتر می‌دانم، شاید این‌گونه باشد. خداوند را که خالق ماست، فقط می‌توانیم حس کنیم و مخلوقاتش را بستاییم. از اینکه نتوانستیم مفهوم واقعی عشق را به دیگران بیاموزیم بسیار بسیار متأسفم، اما ناراحت نیستم؛ زیرا جهان در حرکت است و آنچه باید در این حلقه از عشق و محبت باقی بماند و از خود زایشی داشته باشد، انتخاب می‌کند. آنقدر این اقیانوس بزرگ است که هزاران سال ما به دنبال هم می‌آییم و این دشواری‌ها را متحمل می‌شویم تا ذره‌ای از آن اقیانوس الهی را به دیگران برسانیم. عشق مایه حیات است. عشق مایه گرمای وجود است. معرفت، دانایی در جهت خیر، محبت را به وجود می‌آورد و از اوج محبت، عشق به وجود می‌آید. عشق مثل منبع گرما در سرمای شدید است.»

عشق بر ۳ پایه بیان شده است: عشق را در وادی ۱۴ بر ۳ پایه سایه، حس و جاذبه بیان کردیم. سایه: پیکره وجودی هر جسمی است و یک حس دارد که دریافت و بازتاب دارد. جاذبه: رفتار و منش آن وجود است. امروزه فقط به «سایه» توجه می‌شود؛ سایه‌ای پر از سیاهی که حس و دریافتش خوب نیست و آنچه از خودش هم بازتاب می‌دهد، همه منفی است و جاذبه‌اش نیز فقط مسائل منفی است. نقش بیان در حس و جاذبه مهم است. وقتی حس و جاذبه را درست کردیم، عشق (اعم از عام و خاص) را دریافت می‌کنیم. عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست.

جهان هستی بر مبنای عشق کنار هم قرار گرفته و هر چیزی از یک جنس کنار هم قرار گرفته و تجمیع شده‌اند، مثال ذرات طلا که شئ طلایی را شکل داده اند. خوشا به حال آن کس که می‌دهد و به دنبال بازپس‌گیری نیست. در این راه از کسی، حتی خدا هم توقع نداشته باشید. ما مالک هیچ چیز نیستیم، امانت‌دار هستیم. آنچه برای ما می‌ماند، عشق است. عشق آن آب گوارا در گرمای سوزان است. خداوند می‌فرماید: «همه انسان‌ها در زیان هستند، مگر کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، و یکدیگر را به طرفداری و انجام حق سفارش کردند، و یکدیگر را به صبر و استقامت و محبت توصیه نمودند» (إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ). بی دریغ چون الله، منتظر نمی‌ماند؛ بلکه ناظر است و اگر خطایی سر بزند، او خود می‌داند. پس بسیار با ارزش است که می‌دهد و باز نمی‌ستاند، مگر خطایی مشاهده کند.

باران که شدی، مپرس این خانه کیست؟
باران که شدی، پیاله‌ها را نشمار.
سقف حرم و مسجد و میخانه یکی است
جام و قدح و کاسه و پیمانه یکی است

آنگاه، آنچه آفریده در حرکت در راه درست باشد (غیبت نکند، دروغ نگوید، تهمت نزند، از ضدارزش‌ها دوری کند)، لحظه‌به‌لحظه قدم‌هایش را به گلستان تبدیل می‌کند؛ بهشتی که با کوچکترین نسیم، فضا پر از رایحه‌های گل از انواع و اقسام می‌گردد و بهشت را تا جان در بدن دارد می‌بیند و با همه هستی به پرواز درمی‌آید. منتظر نمی‌ماند که کسی پیدایش شود، یاری‌گر الهی، او را با الفاظ دلخوش بدارد؛ چشم‌هایش حتی در خواب هم می‌بیند و به سیر و سیاحت می‌رود. دیگر پدیده‌های حق، الهی می‌شوند و دیگر برای او ظلمت و تاریکی و سیاهی بی‌معنا می‌شود. هر لحظه به آن چه که مشاهده می‌کند سجده می‌کند و شاکر آفریننده عشق و محبت می‌شود.

«عاشق و آنچه در او هست، تنها و بزرگترین سرمایه‌ای است که اگر ببخشد، زیاد می‌شود» و آنگاه خواهید دید در ژرفای محبت غوطه‌ور بودن، یعنی رسیدن به حق. آنچه باور است، محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی است. در سیر سلوک، رسیدن به خداوند آخرین مرحله است. انتهای عشق پاک و بی‌چشم‌داشت، خداوند یا توحید است. در عشق و محبت، تزکیه و پالایش مهم است که حس و جاذبه را اصلاح می‌کند.

نویسنده همسفر رویا رهجوی راهنما همسفر تینا (لژیون ششم)
رابط خبری راهنما همسفر تینا (لژیون ششم)
ارسال همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی لویی پاستور

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .