جلسه دوم از دوره چهلویکم کارگاههای آموزشی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی شهرری به استادی راهنمای ویلیاموایت همسفر زهره، نگهبانی همسفر زهرا و دبیری همسفر لیلا با دستور جلسه «وادی هشتم (با حرکت راه نمایان میشود) و تأثیر آن روی من» روز سهشنبه ۲۲ مهرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز بهکار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
دستور جلسه امروز وادی هشتم است. با حرکت راه نمایان میشود. میگویند: سفر هزار فرسنگی با قدم اول آغاز میشود. ابتدا باید تفکر سالمی داشت، سپس حرکت کرد و در ادامه با پایداری و استقامت به خواستهمان رسید. درست مانند تشنهای که در بیابان گرفتار شده و جویای آب است.
گاهی نوبت حرکت ما میرسد. دعوتی از سوی هستی برایمان فرستاده میشود، بدون آنکه از خیریت آن آگاه باشیم. درست مثل دعوتی که از همه ما برای آمدن به کنگره۶۰ انجام شد.
آقای مهندس در سیدی بادبادکباز میفرمایند: برای اینکه بادبادکباز خوبی باشید، نیاز به باد موافق و بادبادکباز دانا دارید. در کنگره۶۰، باد موافق برای همه در حال وزیدن است؛ اما سؤال اینجا است که آیا ما آن بادبادکباز دانا هستیم؟
کنگره۶۰ ما را با خودمان روبهرو میکند. کمک میکند لایههای درونیمان را شخم بزنیم، ضدارزشهایمان را بشناسیم و برای رفع آنها حرکت کنیم. یکی از این ضدارزشها که ما را بهسمت تاریکی، ناامیدی و باتلاقِ بیحرکتی میبرد، مصرف نیکوتین است.
شاید گاهی بگوییم: من که خیلی سیگار یا قلیان نمیکشم، حالا سالی یکبار در مسافرت یا مهمانی مصرف کنم، چه میشود؟ اما باید بدانیم همین رفتار، یعنی قدم گذاشتن در زیرزمینِ ظلمات. گاهی در پله اول هستیم، گاهی در پله سوم یا دَهُم؛ اما به هرحال در مسیرِ تاریکی قرار گرفتهایم.
اکنون که به وادی هشتم رسیدهایم و هفت وادی را پشت سر گذاشتهایم؛ باید با خودمان صادقانه روبهرو شویم و بپرسیم؛ آیا نقطه تفکر و پذیرش اینکه من مصرفکننده سیگار یا قلیان هستم، در من روشن شده است؟ آیا میدانم چه خسارتهایی به جسم، خود، خانواده و جامعهام زدهام؟
چهطور توقع دارم با این خسارات، مسیر زندگیام هموار باشد؟ چهطور انتظار دارم مسافرم سفر خوبی داشته باشد، وقتی خودم مصرفکننده نیکوتین هستم؟ چهطور میتوانم به صلح درونی، آرامش، سلامتی و حال خوش برسم، در حالیکه هنوز درگیر مصرف آشکار ضدارزشی، مانند سیگار یا قلیان هستم؟
در سیدی پای شکسته آقای مهندس میفرمایند: آیا میشود با پای شکسته راه رفت؟ مسیر طولانی را پیمود؟ آیا میشود در آفتاب سوزان، بدون کلاه یا پوشش حرکت کرد؟
حتی اگر تا امروز نقطه تفکر درمان در ما شکل نگرفته، امروز این تلنگر را از سوی هستی دریافت کنیم و تلاش کنیم خودمان را از نیروی منفی دور کرده و رها شویم. با خودمان صادق باشیم و ببینیم جزء نیروهای مثبت الهی هستیم یا نیروهای منفی، چون بین این دو هیچ مرز دیگری وجود ندارد.
اینجا است که وادی هشتم به ما میگوید: نترس، پروا نکن و حرکت کن. مطمئن باش که در مسیر حرکتت، راه برایت مشخص و نمایان میشود. کافی است روی خود را از تاریکی بهسمت نور برگردانیم. در این مسیر، مرزبانها، راهنماها و رهجوها دست ما را میگیرند و پلهپله از تاریکی بهسمت نور میبرند.
برای خود من، سفر ویلیام و جدا شدن از مصرف ۱۵ ساله سیگار بسیار سخت و ترسناک بود؛ اما وقتی وارد لژیون ویلیام شدم، دیدم این مسیر چهقدر ساده و روشن است. لژیون ویلیام یک لژیون کمکی است که به رهجویان خود کمک میکند با هر قدم چند پله بالاتر بروند.
لژیون ویلیام به من کمک کرد تا اعتماد از دست رفتهام را دوباره پیدا کنم، بهسمت موفقیت، رهایی، نور، سلامتی و عشق حرکت کنم. این سفر به من یاد داد که میتوانم خواسته داشته باشم، میتوانم در جهت خواستههایم حرکت کنم و شجاعت به خرج دهم.
از آقای مهندس، از لژیون ویلیام، از این پروتکل درمان و از راهنمای خوبم خانم اکرم، نهایت تشکر را دارم و همیشه قدردان خواهم بود. احساس میکنم این چهار سالی که برای درمان سیگارم تلاش کردم، معادل ۲۰ سال رشد و پیشرفت در زندگیام بود. امیدوارم امروز این اتفاق برای هر کسیکه نیاز دارد، بیفتد، تفکرش روشن شود و بهسمت نور حرکت کند.
دریافت نشان پیمان وادی هشتم همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر فوزیه (لژیون نهم)


مرزبانان کشیک: همسفر زهرا و مسافر فرهاد
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون سوم)
تایپیست: همسفر سولاف رهجوی راهنما همسفر فوزیه (لژیون نهم)
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
129