این وادی و این جمله که با حرکت راه نمایان میشود یک قانون است، مثل قانون ریاضیات. در این وادی گفته میشود، در هنگام حرکت بایستی خواسته فرد یا هدف او کاملاً مشخص باشد؛ چون گاهی من درحرکت کردنهای خودم اصلاً نمیدانم که چه میخواهم. در مورد وادی هشتم و تأثیری که این دستور جلسه در زندگی من داشته تجربه کردم این بوده که همواره ترس وجود داشته و من را از حرکت بازداشته است؛ اما وقتیکه من جنس ترس را بشناسم و نسبت به ماهیت ترس شناخت داشته باشم، در این صورت حرکت کردن اتفاق میافتد و همیشه این ترس بوده که مانع حرکت من شده است و باعث شده همیشه در حالت سکون باشم که هیچ تولید و زایشی در آن نیست و ناامیدی در این مقطع موج میزند.
همیشه ترس از این موضوع داشتهام که آیا در این مسئله پیش رو موفق میشوم یا خیر؟ آیا توانایی انجام دادنش رادارم؟ به حدی این ترس در من نهادینه شده بود که جواب این سؤالها همیشه خیر بود و فکر میکردم از عهده هیچ کاری برنمیآیم؛ چراکه هنوز خودم را نشناخته بودم و تواناییهایم را نمیدیدم و همیشه راکد و تماشاچی بودم تا اینکه با آموزشها ماهیت ترس برایم آشکار شد و متوجه شدم که برای رسیدن به خواستههایم و حل کردن مسائل زندگیام باید از ترسهای درونم عبور و حرکت کنم؛ به عبارتی لنگر کشتی را از آب بیرون بکشم تا این جسم و جان من به حرکت دربیاید و نیرویی تازه دریافت کند؛ نیرویی از جنس الهی که نوری در درونم شده و مانند تکیهگاهی قدرتمند که محکم و استوار است.
در ادامه برای حرکت کردن باید تفکر داشته باشم و کاری را بدون تفکر شروع نکنم، برنامهریزی داشته باشم؛ اما در ادامه، این استقامتهای من است که با یاری الله من را به مقصد و خواستهام میرساند و در پایان متوجه میشوم که آن ترسها کار نیروهای بازدارنده بوده که قصد متوقف کردن من را داشتهاند. ناگفته نماند که راکد بودن و سکون، ناامیدی به همراه دارد و حرکت کردن امید را به من بازمیگرداند و با حرکت کردن بیشتر و بیشتر خودم را باور میکنم و توانایی حل مسائل زندگی را به یاری الله دارم و حل مسائل نیز باعث انرژی، قدرت، اعتمادبهنفس و حس خوب در من احمدرضا میشود.
عکاس: مسافر میلاد لژیون چهارم
ویرایش: همسفر محمدجواد لژیون ششم
ارسال مطلب: مسافر ایمان لژیون هشتم
مرزبان خبری: مسافر رامین
- تعداد بازدید از این مطلب :
239