«با حرکت، راه نمایان میشود» هم باید راه برویم و هم از راه برویم؛ این کلید وادی هشتم است. هفت وادی و نیمی از مسیر را پشت سر گذاشتهایم و اکنون باید ببینیم تا اینجا چه کردهایم و چه برداشتی داشتهایم. هر سفر، همراه با خود ساکی دارد که توشه راه در آن است. از وادی اول، ساک سفر را به دست گرفتیم؛ ساکی پر از فرصت و خالی از تجربه. با حرکت از هر گذرگاه به گذرگاه دیگر، هر چه بیشتر از این فرصتها بهره ببریم، به همان میزان تجربه کسب میکنیم.
وادیها یا قوانین زندگی، موضوعاتی را مطرح میکنند که اگر آنها را سرلوحه و سرمشق زندگی خود قرار دهیم، به دانش و معرفتی دست مییابیم که ما را در مسیر زندگی درست هدایت میکند. زندگی مانند بازی است و همه ما بازیگران آن. بازیگر خوب کسی است که دانایی کسب کند و در عملی کردن آن بکوشد؛ چنین بازیکنی هم از بازی خود راضی است و هم دیگران. اما اگر قوانین را بیاموزیم ولی اجرا نکنیم، به بازیکنی تبدیل میشویم که نه خود بازیاش را دوست دارد و نه دیگران، و در نهایت از زمین بازی زندگی کنار گذاشته میشویم و تقصیر را به گردن زمین و زمان میاندازیم، نه خودمان.
ترک زمین بازی یعنی نادیده گرفتن قانون چهارم یا وادی چهارم؛ زمانی که مسئولیت خود را به دیگران حتی خداوند واگذار کنیم، یعنی سلب مسئولیت از خود. این علت اصلی عدم موفقیت در بازی زندگی است.
حرکت چیست؟
لغت حرکت به معنای فعالیت و جنبش است و از نظر مفهوم، عاملی است که همه چیز را از حالت بالقوه به بالفعل میرساند.
در وادی هفتم آموختیم یافتن راه بسیار مهم است. ما چقدر خوشبختیم که راه برای ما نمایان شده است، چرا که این راه برای همه نمایان نمیشود. لطف خدا شامل حال ما شده و با ورود به کنگره۶۰ فهمیدهایم که اعتیاد، که زمانی آن را لعنت میدانستیم، در واقع نعمتی بوده، چون باعث شد پای ما به این مکان مقدس باز شود و بتوانیم خود را بشناسیم و از ظلمتی که در آن بودیم خارج شویم.
راه یک رمز است و برای رمزگشایی به کلید نیاز دارد. وقتی میخواهیم با این کلید حرکت کنیم، شدت اضطراب، دلهره و عوامل بازدارنده دیگر، حرکت را برای ما سخت میکنند. اما وادی هشتم به ما میگوید حرکت کن، جلو برو، راه خودش بر تو نمایان میشود. ما اغلب شک داریم و دوست داریم از همان ابتدا کل مسیر را ببینیم، اما چنین چیزی ممکن نیست.
وادی هشتم به ما شجاعت حرکت میدهد تا بدون ترس پیش برویم. هر آموزش چراغ قوهای است که چند متر جلوتر را برای ما روشن میکند. وقتی آن چند متر را طی کنیم، دوباره چراغ چند متر دیگر را روشن میکند و اینگونه آرامآرام به انتهای مسیر میرسیم. باید توجه داشته باشیم که در مسیر، دوراهیهای زیادی وجود دارد که به صراط مستقیم و صراط غیرمستقیم معروفند. فرد خردمند در مواجهه با این دو راهی ابتدا فکر میکند، سپس تجزیه و تحلیل، و با تفکر، تعقل، تدبیر و برداشت عمیق راه درست را یافته و به مسیر ادامه میدهد. اما انسان بیخرد بدون فکر و تنها به هر سمت میرود و معلوم نیست به کجا برسد. اگر هم تصادفاً صراط مستقیم را انتخاب کند، موانعی بر سر راهش هست که باعث شک و تردیدش شده و نهایتاً او را از مسیر اصلی منحرف میکند و شاید دیگر بازگشتی نباشد.
هر حرکتی سالم نیست. حرکت صحیح و سالم، حرکتی است رو به رشد و پیشرفت. اگر حرکت رشد نداشته باشد، حرکت درست نیست. پس اگر تصمیم گرفتیم حرکت کنیم، بدانیم راه خودش به کمک ما میآید. ضمن اینکه اگر با اطمینان و توکل به خدا حرکت کنیم، مطمئناً خداوند بزرگ همراه ما خواهد بود و دوستانی در مسیر به کمکمان میآیند.
یکی از حیلههای نیروهای اهریمنی و بازدارنده، این است که راه را خطرناک و ترسناک جلوه دهند تا جرات حرکت را از ما بگیرند. این نیروها تلاش میکنند با بهانههایی مانند اعتیاد و مشکلات دیگر، ما را از مسیر صحیح زندگی بازدارند و متوقف کنند. باید بدانیم که توقف یعنی سکون و سکون یعنی سقوط. توقف بیجا، جریمه روزگار را در پی دارد.
حیله دیگر نیروهای بازدارنده ناامید کردن ماست؛ آنها ما را در حصار امن تفکر و تصمیمگیری خود ساخته نگه میدارند و از تصمیمگیری و حرکت میترسانند.
رابط خبری: همسفر لیلا مرزبان خبری پارک شهدای شهرداری اصفهان رشته ورزشی دارت
نویسنده: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر ملیحه (لژیون بیست و چهار) شعبه سلمان فارسی اصفهان رشته ورزشی ایروبیک
ویرایش و ارسال: همسفر فرشته رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم) رشته ورزشی بدمینتون نمایندگی دنا شهرضا دبیر سایت
گروه ورزش همسفران کنگره ۶۰
- تعداد بازدید از این مطلب :
151