دوازدهمین جلسه از دوره هفتم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰ نمایندگی صبا به استادی راهنما مسافر احسان، نگهبانی مسافر علیرضا و دبیری مسافر یعقوب با دستور جلسه «وادی هشتم( با حرکت راه نمایان میشود) و تاثیر آن روی من» دوشنبه ۲۱مهر ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد
سخنان استاد:
سلام دوستان احسان هستم مسافر؛خدا را هزاران بار بهخاطر تکتک لحظههای زندگی و فرصت خدمت و آموزش شکر میکنم. همچنین از ایجنت محترم، گروه مرزبانی، نگهبان لژیون سردار و همه خدمتگزاران نمایندگی بابت این فرصت تشکر میکنم. سپاسگزار آقای مهندس و راهنمای خودم آقا اردلان هم هستم و هیچگاه فراموش نمیکنم که قبل از ورود به کنگره۶۰ چه حال زاری داشتم. در یک ساختمان خالی مواد مصرف میکردم که همه جا پر از نور خورشید بود ولی من داخل یک کمد دیواری میرفتم و در آن تاریکی مواد مصرف میکردم چون از مواد خسته و بیزار شده بودم. با خدا حرف میزدم که خدایا این چه حکمتی است که مرا این قدر عذاب میدهی؟! آن کمددیواری تداعیکننده قبر برایم بود ولی نور از لای آن وارد میشد.
همیشه از خدا میخواستم که با من حرف بزند، میگفتم من در مقام حضرت موسی(ع) نیستم ولی در جایگاه انسانیت که میتوانم با تو صحبت کنم. میگفتم که این چه بار سنگینی است که بر دوش من افتاده است و مرا روز به روز از این زندگی متنفرتر میکند؟ تا اینکه یک روزی در نمایندگی صالحی، دری به روی من باز شد، وارد کنگره۶۰ شدم و زندگی من تغییر کرد. بعدها فهمیدم تمام حرفهایی که با خدا میزدم، لبیک آن، کنگره۶۰ بوده است چون خداوند هیچگاه بطور مستقیم با انسانی در جایگاه من که صحبت نمیکند ولی نیروهایش را میفرستد و نیروهای الهی همیشه منتظرند تا دستی به سوی خداوند دراز شود. خداوند نگاه مرا به سمت آسمان دید که پای من با کنگره۶۰ باز شد.
ارتباط تجربه من با وادی هشتم در این است که چون حرکت کردم، راه کنگره۶۰ برایم باز شد. من برای درمان اعتیاد وارد شدم و رها شدم ولی وقتی میخواستم گل رهایی را از آقای مهندس بگیرم به این فکر میکردم من واقعا چقدر از سمت نادانی به طرف دانایی حرکت کردهام؟ چقدر از سمت قهر به سمت مهر حرکت کردهام؟ چقدر برای رسیدن به خود تلاش کردهام؟ بعد از رهایی تازه چشم من به دنیای پیرامونم باز شد و عینکی که کنگره۶۰ روی چشمان من گذاشت سبب شد رنگ سبز درختان و زیبایی آنها را حس کنم و روز به روز بر شفافیت این رنگها افزوده شد و همه اینها بخاطر حرکت در مسیر آموزشهای ناب کنگره است.
.jpeg)
حکمت وجود وادیها استفاده آنها در زندگی است همانطور که در وادی دوازدهم، آقای مهندس میگویند: "زندگی کنید و بگذارید دیگران هم زندگی کنند." وادیها آمدهاند که ما یاد بگیریم چطور روی امواج بلند زندگی موجسواری کنیم و از آنها لذت ببریم و با آموزشها بفهمیم که ما در این زندگی زمینی و زمانی که خداوند در اختیارمان قرارداده است، میتوانیم صفات بد خود را تغيير بدهیم، میتوانیم انسان درستی بشویم، میتوانیم سبکبال بشویم.
یک روزی در بندر لنگه بنزین ماشینم تمام شد، پیرمردی با موتور عبور میکرد، داخل خورجین موتورش بنزین داشت و به من داد. از او پرسیدم این بنزین چه حکایتی دارد. گفت: به خدا گفتهام که در این مسیر که میآیم، اگر کسی تو را صدا میکند من دست تو باشم و به او کمک کنم.
من داشتم فکر میکردم که چقدر کنگره۶۰ به من فرصت داده است که اسبابالله باشم و چرا در این بستر مناسب که کنگره۶۰ فراهم کرده است، بخیل باشم و خدمت نکنم! چرا انسانی نباشم که گره کوچکی از زندگی کسی باز کنم! اگر من امروز اینجا دعوت شدهام برای این است که یادم باشد یک روزی برای من آغوش باز شد و صندلی در اختیار من قرار دادند تا آموزش بگیرم پس من هم برای ادامه این مسیر وظیفهای دارم.
وادی هشتم با پیمان الست شروع میشود و با پیمان وادی هشتم به پایان میرسد که در آن میگوید یک نگاهی به حساب خودت بنداز؛ آیا من به حسابم بازنگری میکنم؟ یا به راحتی از کنار محبتهای که به من شده عبور میکنم! برای تمام آموزشهایی که در کنگره میگیریم باید امتحان پس بدهیم که یکی از این امتحانها یادگیری بخشش و شرکت در لژیون سردار است. از اینکه به حرفهای من گوش کردید از همه شما سپاسگزارم.
تهیه و ارسال: مسافر حیدررضا
خدمتگزار سایت نمایندگی صبا
- تعداد بازدید از این مطلب :
55