همسفر اعظم:
	حرکت از زمانی آغاز شد که خداوند موجودی به نام انسان ( آدم وحوا) را خلق کرد و به خاطر سرپیچی از فرامین الهی از بهشت بیرون رانده شدند و به آنها گفته شد به زمین بروید و خودتان راهتان را پیدا کنید و بدانید این نقطه شروع است. زمانی که میخواهیم حرکت کنیم باید اطلاعات کافی در مورد مسیر حرکت داشته باشیم و قوانین را رعایت کنیم.  نکته مهم در حرکت این است که خواسته و هدف ما مشخص باشد و زمان را در نظر بگیریم و بدانیم بعضی خواستهها نیاز به زمان طولانی دارند مثلا برای درمان اعتیاد ۱۰ ماه وقت لازم است. انسان باید در زمان حرکت تمام جزئیات را بداند. وقتی در مسیر حرکت باشیم نیروهای الهی و انسانی به ما القا میکنند. انشاالله که ما همیشه در هدفمان حرکت پایدار و استوار داشته باشیم.
	همسفر معصومه:
	واد هشتم به ما میگوید: با حرکت راه نمایان میشود. اولین چیزی که قرار است آموزش بگیریم این است که باید حرکت کنیم؛ زیرا از سکون زایشی به وجود نمیآید. همه چیز با حرکت کردن پدیدار میشود و به مرور ساختارها شکل میگیرند. وقتی در صراطمسقیم قرار گرفتیم لازم نیست نگران آینده باشیم؛ چون مسیر به ما میگوید چه کاری باید انجام دهیم مانند زمان ورود به کنگره۶۰ که فکر میکردم مسافر من اینجا به درمان نمیرسد؛ اما وقتی سفرمان را آغاز کردیم حرکت در مسیر کنگره۶۰ ما را به حالخوش رساند. خیلی مهم است که وقتی در مسیر قرار میگیریم اطلاعات کافی و نقشه مسیر راه را داشته باشیم و تفکر نماییم، هدف و خواسته کاملا مشخص باشد و از مسیر ارزشها خارج نشویم همچنین اگر ناخالصی و بدهی نسبت به دیگران داریم جبران نماییم.
	همسفر مهناز:
	با حرکت راه نمایان میشود. این وادی درباره حرکت در مسیر زندگی و رهایی است. جناب مهندس دژاکام میفرماید: هیچ راهی تا زمانی در جای خود بمانیم آشکار نمیشود؛ بلکه باید حرکت کرد تا نشانههای درست نمایان شوند. فکر و نیت کافی نیست. انسان تا وقتی در خیال و حرف بماند هیچ تغییری رخ نمیدهد. عمل و حرکت باعث روشن شدن مسیر میشود. حرکت با ترس و تردید بهتر از سکون است. فردی که حرکت میکند تجربه، شناخت و آرامش پیدا میکند؛ اما شخصی که ساکن میماند در تاریکی ذهنش گرفتار میشود. حرکت باید هدفمند باشد یعنی با نیت درست، خواست قلبی و برنامهریزی باشد. بدون هدف، حرکت تبدیل به سرگردانی میشود. در درمان اعتیاد این قانون صادق است تا زمانی فرد مصرفکننده تصمیم نگیرد حرکت کند یعنی خواست قلبی برای درمان نداشته باشد هیچ راهی برای رهایی گشوده نمیشود. خداوند راه را نشان میدهد؛ اما شرطش حرکت کردن است. وقتی قدم اول را برمیداری نیروهای یاری دهنده الهی و انسانی وارد عمل میشوند. اگر در تاریکی ماندهای برخیز و قدمی بردار، نور از قدم اول نمایان میشود.
	همسفر مریم:
	با حرکت راه نمایان میشود و از سکون نه زایشی و نه چیزی به وجود میآید؛ بلکه همه چیز از حرکت شکل میگیرد و ساختارها پدیدار میگردد و تمام موجودات اعم از انسان، حیوانات و گیاهان خلق میگردند. از وادی یکم تا وادی هفتم به ما آموزش میدهد و در وادی هشتم میگوید: باید حرکت را آغاز کنیم و آموزشها را عملی کنیم. وقتی حرکت را آغاز کردیم بر سر دو راهی قرار میگیریم و خداوند به انسان قدرت اختیار  داده که یک راه صراطمستقیم است که راه الهی است و یک را فسق و فجور که راه شیطانی است. در صراطمستقیم و الهی خداوند و نیروهای مثبت به کمک انسان میآیند و انسان را هدایت میکنند و در راه  فسق و فجور، نیروهای شیطانی به کمک انسان میآیند و به زیباترین شکل ما را از صراطمستقیم باز میدارند. هرخواستهای که داریم اول باید تفکر و حرکت کنیم راه نمایان میشود و در مسیر، خداوند، دوستان و آشنایان ما را یاری میکنند. موقع حرکت اول باید هدف و خواسته ما مشخص باشد و با تمام وجود بخواهیم به خواسته خود برسیم مانند تشنهای که به دنبال آب تلاش میکند. برای رسیدن به هدف و خواسته خود باید پارامتر زمان را در نظر بگیرم. در راه رسیدن به خواسته و هدف ممکن است به چندین راه ارزشی و ضدارزشی برخورد کنیم که هر فرد بسته به خردمندی یا بیخردی خود مسیر را انتخاب میکند.
	همسفر مینا:
	در این وادی تاکید میشود که انسان تا زمانی که در جای خود ایستاده و فقط فکر میکند به نتیجهای نمیرسد؛ اما وقتی  حرکت کند حتی با تردید یا ترس، راه برایش کمکم روشن میشود. حرکت فقط فیزیکی نیست میتواند در تفکر، احساس، ایمان و تصمیمگیری باشد. وقتی اندیشهات را از تاریکی بیرون میآوری و برای تغییر تلاش میکنی در واقع در حال حرکت به سمت روشنایی هستی. ما در زندگی برای انتخاب راه مختار هستیم. زندگی اختیار است یا اجبار؟ انتخاب ما اختیاری است که ما در چه راهی قرار بگیریم؛ ولی پیامد انتخاب اجباری است یعنی اگر کار خوبی انجام بدهیم و سفرمان را درست انجام دهیم پیامدش حال خوب و خوش است. تا وقتی حرف میزنیم هیچ چیز مشخص نیست؛ اما وقتی عمل میکنیم، رفتار و پایداری ما نشان میدهد که واقعا چقدر به گفتهها و عهد خودمان  پایبند هستیم. با حرف و ادعا نمیتوان فهمید چه کسی وفادار یا پایدار است. باید حرکت کنیم و در عمل نشان دهیم تا معلوم شود چه کسی بر پیمان خود و پیمان خدا استوار و صادق است.
	همسفر صدیقه:
	وقتی اولین بار با وادی هشتم روبهرو شدم برایم خیلی چالش برانگیز بود. همیشه دوست داشتم همه چیز را دقیق و کامل بدانم و مطمئن باشم مسیر درست است و بعد شروع کنم؛ اما این وادی به من آموخت که انتظار و تردید بزرگترین سد حرکت کردن است. واقعیت این است تا حرکت نکنی هیچ وقت راه را نمیبینی. من خیلی وقتها در زندگی و مسیر بهبودیام نگران بودم؛ زیرا میترسیدم اشتباه کنم و یا مسیر اشتباه را انتخاب کنم؛ ولی همینکه شروع کردم کمکم راه برایم روشنتر شد و فرصتها خودشان به سمت من میآمدند. با حرکت کردن متوجه شدم نشانهها در لحظه خودشان ظاهر میشوند و باید اعتماد کنم و ادامه بدهم. این وادی به من آموخت حرکت یعنی زندگی، امید، تلاش، ایمان به خودم و مسیرم. الان میدانم که منتطر بودن برای شرایط کامل یعنی درجا زدن و از دست دادن خیلی چیزها. با هر قدمی که بر میدارم هر چقدر کوچک از تاریکیها بیرون میآیم و به روشنایی نزدیکتر میشوم. وادی هشتم برای من درسی شد که زندگی یعنی حرکت، حرکت یعنی پیدا کردن راهی که همیشه در دلم بود؛ اما نمیتوانستم ببینم پس فقط حرکت کن؛ حتی وقتی نمیدانید مسیر کدام است، راه خودش جلوی چشمهایت پدیدار میشود.
	همسفر صفا:
	با حرکت راه نمایان میشود. این وادی بیان میکند که انسان تا زمانی که در مسیر حرکت نکند، راه برای او روشن نخواهد شد. بسیاری از افراد به دنبال راه، هدف، موفقیت، درمان یا آرامش هستند؛ اما درجا میزنند یا فقط در ذهن خود به آن فکر میکنند در حالی که فقط با اقدام کردن و شروع حرکت واقعی، مسیر روشن میشود. تفکر به تنهایی کافی نیست انسان باید بعد از تفکر وارد مرحله عمل شود. فکر کردن خوب است؛ اما بدون حرکت نتیجهای ندارد. گاهی ما نمیدانیم مسیر درست کدام است؛ اما با شروع حرکت، راهها یکی یکی نمایان میشوند مانند ماشینی که در شب در جاده حرکت میکند، نور چراغ فقط چند متر جلوتر را نشان میدهد؛ اما با ادامه حرکت مسیر کامل میشود. ترس و شک مانع حرکت هستند، بسیاری از انسانها به دلیل ترس، تردید یا نامیدی از حرکت باز میمانند. هیچ چیز درجا نمیزند یا رو به رشد است یا رو به زوال. حرکت حتی اگر اشتباه باشد بهتر از توقف است؛ زیرا از دل حرکت، تجربه و آگاهی حاصل میشود. انسان میتواند مسیر را اصلاح کند؛ ولی در توقف هیچ اصلاحی ممکن نیست. هیچ شخصی به مقصد نمیرسد مگر حرکت کند.
	همسفر معصومه:
	با حرکت راه نمایان میشود و همه چیز خلق میشود سپس ساختارها پدیدار میگردد. زمانی که انسان گفت: (قالوا بلی) حرکت در هستی آغاز شد. من باید هستی را الگو خود قرار دهم و برای رسیدن به خواستهها تلاش کنم و زمان را در نظر بگیرم و بدانم طبیعت برای رسیدن به خواستههایش سرما و گرما را پشت سر میگذارد؛ مانند آب که هدفش رسیدن به اقیانوس است. آب با آن نرمی برای رسیدن به خواسته و هدفش سنگ سخت را میتراشد و در راه از پستیها و بلندیها عبور میکند تا به مقصدش برسد. این وادی به من این پیام را میدهد که باید حرکت کنم و در زمان حرکت باید اطلاعات کافی و نقشه راه را داشته باشم و لازم نیست تمام جزئیات را بدانیم؛ اما نباید از مسیر منحرف شویم. قبل از ورود به کنگره۶۰ همیشه ترس و ناامیدی نمیگذاشت من حرکت کنم و بیشتر در باتلاق فرو میرفتم؛ اما با ورود به کنگره۶۰ و آشنا شدن با وادیها، وادی اول که تفکر بود و تا هشتم باعث شد که خواستههایی که داشتم؛ بالا بردن آگاهی، رهایی مسافرم و جونز را به دست بیاورم. اینها نعمتهایی بود که با حرکت کردن در مسیر درست به دست آوردم و فهمیدم که در رسیدن به خواستهها سختیها و مشکلات را شکلات ببینم و زمان را در نظر بگیرم.
	رابط خبری: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون پنجم)
	ویراستاری و ارسال: همسفر گلناز رهجوی راهنما همسفر آمنه (لژیون دوم)
	همسفران نمایندگی کاشمر
                                
                                    
                                    
                                        - تعداد بازدید از این مطلب :
                                        134