English Version
This Site Is Available In English

وقتی تصمیم به حرکت نگیریم در مورد مسیر نمی‌توانیم قضاوت کنیم

وقتی تصمیم به حرکت نگیریم در مورد مسیر نمی‌توانیم قضاوت کنیم

سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر؛

خداوند را شکر می‌کنم که باری دیگر کنار هم جمع شده‌ایم تا آموزش بگیریم، حس و حال خوبی را برای همه شما آرزومندم و در خدمت شما هستم تا بتوانم تجربیات خود را از وادی هشتم با شما به اشتراک بگذارم. تاثیری که این وادی بر زندگی من داشت ناامیدی را برایم به امید تبدیل کرد و فهمیدم همان‌طور که دیگران توانسته‌اند با حرکت صحیح و اصولی زندگی خود را احیا نمایند، من هم از این قضیه مستثنی نمی‌باشم چرا که تجربه، سندی بدون نقص است و می‌خواهم این تجربیات را در اختیار شما قرار دهم تا در آموزش‌هایی که از آن‌ گرفته‌ام، شما هم سهیم باشید. مشکلات انسان را آب‌دیده می‌کند و روح او را صیقل می‌دهد من همیشه از رویارویی با مشکلات ترس داشتم؛ زیرا توان مقابله با مشکلات را در خود نمی‌دیدم و ناامیدی در من قوت گرفته بود؛ اما با آموزش‌هایی که در کنگره گرفتم دیوار نامرئی ناامیدی کم رنگ گردید و به این نتیجه رسیدم که نیروها و حس‌های منفی، در مقابل خروج من از تاریکی‌ها جبهه می‌گیرند و مقاومت بیشتری نشان می‌دهند؛ ولی با صبر و تلاش فراوان شاهد رهایی و آرامش می‌شویم. حرکت در مسیر ارزش‌ها، نیازمند آموزش در صراط مستقیم است و ما در مسیر ارزشی، تا زمانی که به علائم و نشانه‌های مسیر توجه داشته باشیم از مسیر خارج نمی‌شویم و در آرامش و حال خوش به سر می‌بریم و در بهشت می‌باشیم، این حرکت در ظاهر ممکن است همراه با سختی و تحمل مشکلات باشد؛ ولی در باطن خیر و برکت به همراه دارد و بالعکس. حرکت در مسیر ضد ارزش‌ها مانند نوشیدن زهر در یک جام طلایی است که ظاهری زیبا و فریبنده و باطنی بسیار زشت دارد ما با تفکر سالم، به سمت عشق و تشکیل ساختاری اصولی و قدرتمند پیش می‌رویم، تا زمانی که تصمیم به حرکت نگیریم در مورد یک مسیر نمی‌توانیم قضاوت کنیم، ممکن است تفکری که ما در ذهن پرورش می‌دهیم زمانی‌ که به مرحله عمل برسد، از زمین تا آسمان با ذهنیات ما تفاوت داشته باشد و ما در عمل، با مسائلی مواجه می‌شویم که حتی فکر آن هم نکرده بودیم و ناگزیر از حرکت هستیم، پس آن کنیم که فرمان است.

سلام دوستان سمیه هستم یک همسفر؛

با حرکت راه نمایان می‌شود، هرچه فکر می‌کنم در اوج روزهای سخت و ظلمت من در سکون نبوده‌ام و هر تلاشی که می‌کردم برای نجات و رهایی خودم و خانواده‌ام از تاریکی‌ها بود؛ اما چرا راه مشخص نبود؟ چرا جواب نمی‌گرفتم؟ چرا هر قدم من را از هدفم دورتر می‌کرد؟ تا این‌که به اذن خداوند کنگره سر راهم قرار گرفت و معجزه زندگی من شد. من با آموزش گرفتن از وادی هشتم، متوجه شدم که من در حرکت بوده‌‌ام؛ ولی  این حرکت به پشتوانه یک تفکر سالم نبوده‌ است و شاید هم اصلاً تفکری وجود نداشته است، این‌جا بود که فهمیدم قبل از قدم برداشتن و حرکت‌ کردن باید تفکر می‌کردم و بررسی می‌کردم تا با شکست‌های پیاپی رو‌به‌رو نمی‌شدم. همیشه انسان در انجام کارها بر سر دو راهی‌ قرار می‌گیرد؛ اما این تفکر سالم است که به ما کمک می‌کند کمتر دچار خطا شویم و مسیر درست را انتخاب کنیم.

سلام دوستان زهره هستم یک همسفر؛

در وادی هشتم از پیمانی نام برده شده‌است که اجرایی کردن آن باعث قوت قلب و موجب کم‌ شدن گناهان گذشته  فرد می‌گردد. وقتی انسان در مرحله نفس‌اماره باشد مرتکب گناه و اشتباه‌هایی می‌شود که از کار و عمل خود پشیمان نمی‌شود؛ اما زمانی که در حال آموزش‌ گرفتن و به‌دست آوردن دانایی باشد، یادآوری آن اعمال گذشته ناراحتی و پشیمانی درون شخص به‌وجود می‌آورد. تعدادی از افراد نزد اعضا بزرگ محله یا به‌قول معروف کدخدا که ظاهراً مورد اعتماد جامعه بود می‌رفتند؛ حتی در جوامع پیشرفته‌تر نزد روان‌پزشکان و روان‌شناسان می‌رفتند و مشکلات شخصی خود را بازگو می‌کردند، جوامعی هم بودند که مشکلات خود را با کشیش یا پدر روحانی در میان می‌گذاشتند، بازگو کردن یک‌سری از مسائل شخصی برای دیگران به نظر من در آینده موجب بروز پشیمانی می‌شود؛ زیرا‌ امکان دارد برعلیه خود شخص مورد استفاده قرار بگیرد، حال اگر شخص در شرایطی قرار گرفت که از نظر روحی و روانی مشکلی برای او پیش آمد، بهترین راه بستن پیمان بین خود و خداوند است و می‌تواند با کوه، طبیعت و... مشکلات خود را مطرح کند؛ اما بهترین روش در میان گذاشتن مشکلات با خداوند است.

سلام دوستان لیلا هستم یک همسفر؛

وادی هشتم با جمله‌‌ای زیبا که «با حرکت، راه نمایان می‌شود» برای من یکی از عمیق‌ترین وادی‌ها است. قبل از آشنایی با کنگره‌۶۰ همیشه منتظر بودم شرایط بهتر شود تا کاری انجام دهم و خانواده آرام شود یا مشکلات تمام شود تا من آرام بگیرم؛ اما این وادی به من آموزش داد که اگر من در سکون بمانم، هیچ چیزی تغییر نخواهد کرد یعنی باید حرکت کنم، حتی با ترس یا تردید و یک قدم به سمت نور بردارم، وقتی که شروع کردم به شرکت در جلسات، گوش‌ دادن به آموزش‌ها، نوشتن سی‌دی‌ و خدمت‌ کردن در سایت، دیدم آرام‌آرام مسیر روشن‌تر می‌شود و در واقع حرکت من باعث شد امید و آرامش به زندگی‌ام برگردد. من در این وادی فهمیدم که برای رسیدن به هدف، باید از موانع عبور کنم چون هیچ مسیری بدون سختی نیست، گاهی حرکت یعنی ادامه دادن در صورتی‌‌که حتی نتیجه آن را نمی‌توانی ببینی و یاد گرفتم که خداوند راه را زمانی نشان می‌دهد که ما در مسیر باشیم نه وقتی که درجا می‌زنیم. من همسفر آموختم که وقتی خودم تغییر کنم جهان اطرافم هم تغییر خواهد کرد و امروز ایمان دارم تا وقتی در مسیر عشق، خدمت و آموزش حرکت کنم، راه همیشه روشن خواهد ماند.

 سلام دوستان معصومه هستم یک همسفر؛

وادی هشتم می‌گوید: با حرکت راه نمایان می‌شود تا حرکت نباشد نمی‌شود به حال‌خوش رسید و باید حرکت کرد تا مسیر مشخص شود. من چند سالی است که به لطف خداوند با کنگره‌۶۰ آشنا شدم، در لژیون و جلسات کنگره شرکت کردم و آموزش گرفتم، تا مدت‌ها فقط آموزش می‌گرفتم و درجا می‌زدم؛ اما حرکتی که لازمه شروع یک مسیر درست بود را نداشتم و همیشه فکر می‌کردم چرا من در این مدتی که آموزش می‌گیرم به آن نتیجه‌ای که می‌خواهم نمی‌رسم، با تفکر و رسیدن به آگاهی متوجه شدم که فقط آمدن و حضور داشتن کافی نیست، من باید حرکت کنم و بر ترس‌ها و نیروهای بازدارنده غلبه کنم و دانایی را به دانایی‌موثر تبدیل کنم تا به حال خوش برسم. خداوند را شکر می‌کنم که موفق شدم اولین حرکتی که لازمه شروع یک موفقیت است را داشته باشم، متوجه شدم چقدر زمان را از دست داده‌ام و نیروهای بازدارنده هیچ‌ وقت بیکار نیستند و دائم در تلاش هستند تا ناامیدی را که عامل درجا‌ زدن و حرکت نکردن است را در انسانی که راه‌‌ را گم کرده بیشتر کنند تا نتواند حرکت کند. کشتی که در گل گیر کرده و دچار طوفان شده‌است، اگر حرکت نداشته باشد محکوم به نابودی است و با حرکت است که راه را پیدا می‌کند.

رابط خبری: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون پنجم)
ویرایش و ارسال: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون چهارم) دبیر دوم سایت

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .