جلسه چهاردهم از دوره سی و دوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی خواجو به استادی اسیستانت همسفر شیما، نگهبانی همسفر راضیه و دبیری همسفر شیوا با دستور جلسه «وادی هشتم (با حرکت راه نمایان میشود) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۲۱ مهر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
دستور جلسه این هفته کنگره۶۰ وادی هشتم است که به من میگوید: «با حرکت، راه نمایان میشود». همانطور که میدانید، وادیها هرکدام پلهایی هستند که ما را از گذرگاههای سخت عبور میدهند و به مرحلهای دیگر هدایت میکنند. تا پیش از وادی هشتم، هفت وادی را پشت سر گذاشتهایم که به ما تفکر کردن، استفاده از قوه عقل، شناخت حقیقت و یافتن راه را آموزش دادند. حال در وادی هشتم که وادی میانه است به ما گفته میشود که از اینجا به بعد باید حرکت کنیم؛ باید دستمان را روی زانوی خود بگذاریم، بلند شویم و بایستیم. تا الان تفکر کردیم، آموزش دیدیم، اطلاعات بسیاری کسب کردیم، حالا اگر قرار است اتفاقی بیفتد، فقط با حرکت خودمان این اتفاق رخ میدهد. مثل بسیاری از ما همسفران که برای مصرف مسافرانمان غصه خوردیم، دعا و تلاش کردیم، از خداوند خواستیم راهی را برایمان نمایان کند تا بتوانیم به حال خوش برسیم و حال خوش مسافرمان را ببینیم تا این که کنگره۶۰ از طریق سایت، دوستان یا آشنایان و ... به ما معرفی شد و آدرس مکانی را یافتیم که در آن درمان صورت میگیرد. این یعنی راه نمایان شده، همان یافتن راه در وادی هفتم است. اکنون وارد وادی هشتم شدهایم؛ باید حرکت کنیم، بهعنوان یک تازهوارد و یک همسفر در جلسات حضور پیدا نماییم، سیدی بنویسیم، سرساعت بیاییم و برویم که این یعنی من حرکت خود را آغاز کردهام.
در خط اول کتاب وادی هشتم آمده است: «امواج و گردباد بر زمین فرود میآیند و آنچه برداشتنی است با خود به امانت میبرند». وقتی صحبت از امواج میشود؛ یعنی حرکت، یعنی چیزی ثابت نیست. اگر قرار باشد امواج به صورت گردباد به زمین بیایند و آنچه باید را بردارند؛ یعنی اگر قرار است من نیز به ارتقا برسم؛ باید سبکبار شوم، آنقدر سبک باشم که امواج بتوانند من را بلند کنند. باید بار سنگین، حسهای منفی و ضدارزشهای خود را جایی بر زمین بگذارم تا این اتفاق برایم رقم بخورد. اگر این مسئله پیش نیاید، اصلاً گردباد سراغ من نمیآیند؛ چون در ادامه گفته میشود: «این جز با فرمان حاصل نمیگردد». فرمان همانطور که آقای مهندس بارها به آن اشاره کردند، زمانی برای من صادر میشود که خواسته داشته باشم و حرکت خود را آغاز کنم. آن گاه سیستم کائنات و کل هستی آن چه به نام قدرت مطلق یا خداوند از آن یاد میکنیم در یک لحظه فرمان را برای من صادر میکند.
یکی از راههایی که به من کمک میکند سبکبار شوم، مقوله بخشش است. در ساعت قبل، جلسه لژیون سردار داشتیم و جای افرادی که حضور نداشتند، بسیار سبز بود. برای من بار آموزشی بسیاری داشت. چقدر لذت بردم و انرژی گرفتم. در حدی که در اتاق مرزبانی به من گفتند: خسته نیستید، نیاز به استراحت ندارید، نوشیدنی نمیخواهید؟ من گفتم: اصلاً خسته نیستم و پر از انرژی هستم. در جلسه سردار همیشه انرژی میگیرم، به ویژه در نمایندگی خواجو که خدمتگزاران نابی دارد. امیدوارم قسمت تکتک شما شود که خواسته داشته باشید، حرکت کنید و از آموزشها، دریافتها و ادراکهایی که در لژیون سردار اتفاق میافتد، بهرهمند شوید.
ما در جلسه لژیون سردار درباره حرکت کردن و فعل بخشش بسیار صحبت کردیم؛ اما از آنجایی که اسیستانت لژیون سردار هستم و با توجه به نزدیک بودن گلریزان، دوست دارم در این جلسه نیز درباره آن صحبت کنم. آقای مهندس در سیدیهای اخیر بسیار درباره حس صحبت کردند. ایشان در جایی درباره خداوند و قدرت مطلق بیان میکنند که ما خداوند را نمیشناسیم و نمیدانیم چیست؛ اما صفات او را میدانیم و از روی صفات میتوانیم خداوند را بشناسیم. از آن جایی که انسان اشرف مخلوقات خداوند است، نزدیکترین ویژگیها را به خداوند دارد. این که من به آنها دسترسی ندارم، مشکل خودم است. درون من وجود دارند و تعریف شدهاند؛ ولی بنا به دلایلی در حال حاضر به آنها دسترسی ندارم؛ اما این یعنی میتوانم به آنها دسترسی پیدا کنم و خودم را با صفات خداوند تطبیق دهم. این جا است که میگویند: اگر انسان خودش را بشناسد، خدا را شناخته است.
یکی از صفات خداوند که کلامالله با آن آغاز میشود، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» است؛ یعنی به نام خداوند بخشنده مهربان. یکی از صفات مهم خداوند، صفت بخشندگی است. چقدر زیبا است انسانهایی که این صفت را در درون خود شکل و گسترش میدهند تا جایی که خصوصیت بارز آن فرد میشود و همه، آن فرد را با این صفت میشناسند و تعریف میکنند. چه در این مکان، چه در مکان دیگر؛ چون ما صفاتمان را با خودمان منتقل میکنیم. پس چقدر خوب است که به جای داشتن صفاتی چون دروغگویی، خیانتکاری و ... صفت بخشندگی و مهربانی را در خودمان تقویت کنیم. آن گاه احساس سبکی خواهیم داشت. وقتی کار ضدارزشی انجام میدهیم، احساس سنگینی روی قلب خود میکنیم. حتی اگر دروغ بگوییم، چند روزی این سنگینی را حس میکنیم. در واقع این احساس سنگینی در صور پنهان ما است؛ اما وقتی کار ارزشی انجام میدهیم، حالمان خوب است و احساس سبکی داریم. افرادی که با تمام سختیها و مشکلات، به نشان بینشانی میرسند یا پهلوان میشوند، حالشان خوب است و انرژی دارند.
بخش دوم وادی درباره پیمان است. انسانهایی که در جهت پیمان خود حرکت میکنند و به پیمانی که روزی بستهاند متعهد هستند و آن را اجرا میکنند، به ارتقا میرسند. ما در زندگی خود پیمانهای بسیاری بستهایم. در این وادی بستن پیمان آداب خاص خود را دارد و این کاملاً درست است؛ اما انسان اولین پیمان خود را از روز الست بسته و پس از آن دائماً در حال بستن پیمان با خود و خدای خود است. یک روزی گفتیم: اگر حال مسافرم خوب شود، تمام زندگیام را میدهم. کدام یک از ما این کار را انجام دادهایم؟
این یک پیمان است و حتماً نباید طبق آداب خاصی باشد. وقتی من عهدی میبندم؛ باید به آن متعهد باشم و در جهت آن حرکت کنم. اگر تمام زندگی خود را نمیدهم، بیست درصد آن را که میتوانم بدهم؛ اما آیا واقعاً این کار را کردهایم؟
من پیمان میبندم که عضو سردار شوم. چقدر برای پرداخت شش میلیون تومان تلاش میکنم؟
شاید با خودمان بگوییم: شش میلیون خیلی زیاد است. بله، زیاد است؛ اما مقداری نیست که نشود انجام داد. این را من و شما میدانیم. شاید افرادی که در سالن نشستهاند بگویند: خانم شیما صدایش از جای گرم بلند میشود و حرفی میزند. نه اینطور نیست. چون من بهواسطه خدمتی که انجام میدهم، از نزدیک افرادی را دیدهام که با کمترین پایه حقوق، دو یا سه بار با عشق عضو لژیون سردار شدند. این جا است که شخص میبخشد و تمنایی ندارد. در این لحظه به وادی عشق و حال خوب نزدیک میشود. همه میپرسند چه کاری انجام میدهد؟
در حالی که نمیدانند، او مست بوی عشق است، سبکبال شده و حالش خوب است. امیدوارم خداوند به همه ما و به من کمک کند که در راستای تکتک پیمانهایی که میبندم، متعهد باشم و با تمام توانم تلاش کنم تا روی پیمانم بایستم؛ چون این حرکت من در راستای پیمانم، مسیر زندگیم را مشخص میکند، دریافتها و ادراک من از مسائل، نگاهم به زندگی و جهان را تغییر میدهد و کمک میکند که ارتقا پیدا کنم.
امیدوارم تکتک شما عزیزان حرکت خود را آغاز کنید. انشاءالله اگر خواستهاش را دارید، عضو سردار شوید. اگر روزی در دل خود از این پیمانها بستهاید، این خود آغاز مسیر است. حمایت از قانون یازدهم، یک حرکت در همین راستا است. از قانون یازدهم و عضو شدن در لژیون سردار شروع کنیم تا انشاءالله به پهلوانی و نشانی در بینشانی برسیم.
انتخابات نگهبانی

اهدای تقدیرنامههای سردار


مرزبانان کشیک: همسفر باران و مسافر فرهاد
تایپیست: همسفر عفت رهجوی راهنما همسفر زهرا (خ) (لژیون دهم)
عکاس: همسفر مهری رهجوی راهنما همسفر صدیقه (لژیون هفتم)
ویرایش: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر طیبه (لژیون چهارم) و همسفر ساره رهجوی راهنما همسفر صدیقه (لژیون هفتم) دبیر سایت
ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر طیبه (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
210