امروز، برای من روز شکر و سپاس است. سپاس از خداوند، بنیان کنگره۶٠، خانواده محترم ایشان، دیدهبانان، اسیستانتها، راهنمای خوبم همسفر زهره و همه عزیزانی که این مسیر را برای ما ترسیم و روشن کردهاند. امروز، روزی است که با نگاه به مسیر پشت سر، قلبم لبریز از حس عجیبی است، ترکیبی از آرامش، دلتنگی و شکر بیپایان.
چهار سال و چند ماه خدمت راهنمایی، چهار سال لمس عشق بیادعا، دیدن اشکها، رهاییها، لبخندها و چشیدن طعم بندگی واقعی. هر لحظه این مسیر، برای من درسی بود از جنس نور. آموختهام که عشق، یعنی خدمت بلاعوض، دوست داشتن بیدلیل، دیدن زیباییها و امیددادن. امید برای رهایی از تاریکی که خودم نیز تجربه کردهام. درک کردهام راهنما بودن فقط یاد دادن نیست، بلکه با دل همراه شدن است، فهمیدهام قویترین نیرو در هستی پیوند عشق، محبت و حس است و سختترین مرحله، رسیدن به تعادل است.
سپاس از همه رهجویان لژیون هشتم که با ایمان و تلاششان، معنای واقعی حرکت را به من آموختهاند. امروز اگر لبخندم آرام است، بهخاطر تمام آن لحظههایی است که اشک و امید در یک قاب جمع شد و اگر قلبم گرم است؛ زیرا میدانم هیچ وقت مسیر خدمت و آموزش پایانی ندارد. پایان راهنمایی برای من نه خداحافظی، بلکه سلامی دوباره به مسیری جدید، آموزشی تازه و عشقی که هرگز تمام نمیشود.
نویسنده: راهنما همسفر محبوبه
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون چهارم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی بنیان مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
509