English Version
This Site Is Available In English

حرکت آغاز شکوفایی انسان

حرکت آغاز شکوفایی انسان

جلسه نهم از دوره پنجم جلسات لژیون سردار کنگره۶۰ همسفران نمایندگی صائب تبریزی با استادی راهنما همسفر لیلا، نگهبانی همسفر پریا و دبیری موقت همسفر معصومه با دستور جلسه (وادی هشتم«با حرکت راه نمایان می‌شود» و تأثیر آن روی من) روز دوشنبه ۲۱ مهرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

خداوند را شاکر و سپاسگزارم که امروز هم توانستم در لژیون سردار حضور پیدا کنم، خدمت کنم و آموزش ببینم. خدمت ایجنت شعبه، نگهبان لژیون سردار، خزانه‌دار و بقیه عزیزان خدا قوت عرض می‌کنم. دستور جلسه این ماه لژیون سردار در مورد وادی هشتم است، من وقتی وادی‌ها را مرور می‌کنم، می‌بینم اگر وادی قبلی را خوب یاد نگرفته باشم، وادی بعدی برایم تفهیم نمی‌شود، برمی‌گردم و وادی قبلی را دوباره مرور می‌کنم تا بتوانم بهتر یاد بگیرم و در زندگی‌ام کاربردی کنم.

این کار مستلزم آموزش دیدن در کنگره است. در کتاب ۱۴ وادی، وادی اول به ما می‌آموزد که با تفکر ساختارها آغاز می‌گردد، بدون تفکر همه چیز رو به زوال و نابودی می‌رود، وادی دوم و سوم هم به تفکر مربوط است، وادی چهارم مسئولیت دادن به خداوند یعنی سلب مسئولیت از خویشتن است و وادی پنجم از قوه به فعل در آوردن تفکرات اختصاص دارد، وادی ششم به عقل به عنوان فرمانده می‌نگرد، وادی هفتم هم می‌گوید: رمز و راز کشف حقیقت در ۲ چیز است، یکی یافتن راه و دیگری آن‌چه برداشت می‌نماییم و در نهایت به وادی هشتم می‌رسیم که به ما می‌گوید: با حرکت راه نمایان می‌شود.

من باید حتماً حرکت کنم و نباید در سکون باشم و این حرکت، نباید فقط حرکت فیزیکی باشد؛ بلکه این حرکت، حرکتی درونی است، باید خواست قوی داشته باشم و حتماً هدفم را هم مشخص کنم. در این‌جا شایسته است به جشن گل‌ریزان اشاره کنم که نزدیک است و ما باید از الان هدفمان را مشخص کنیم تا بتوانیم در گل‌ریزان، به بهترین شکل ممکن خدمت کنیم.

سال‌ها پیش که لژیون سردار تشکیل می‌شد، من خیلی دوست داشتم که در این لژیون شرکت کنم، با کمک خداوند و مادرم توانستم در لژیون سردار عضو شوم و این حرکت باعث شد که من به ترسم غلبه کنم؛ چون هم خواست و هم ترس داشتم که مبادا به تعهدی که می‌دهم نتوانم عمل کنم. سال پیش هم جایگاه دنوری را در گل‌ریزان اعلام کردم؛ ولی وسط‌های راه احساس کردم که نمی‌توانم تعهدی‌ام را عملی کنم؛ اما باز هم با یاری خداوند و مادرم توانستم مبلغ دنوری را پرداخت کنم.

ما به تهران برای رهایی رفته بودیم، آن‌جا خانم مینا از من سؤال کردند که وضعیت لژیون سردار شما چگونه است؟ آیا همسفران تعهدی‌هایشان را پرداخت می‌کنند؟ من به ایشان گفتم از لژیون خودم خبر دارم و همه همسفران تعهدی خود را پرداخت کرده‌اند، ایشان به من گفتند: هر کس که در گل‌ریزان هر مبلغی را اعلام می‌کند، فرقی نمی‌کند سردار، دنور و ... به کائنات بدهکار است مگر این‌که اعلام نکند، این موضوع باعث شد که من در فکر فرو بروم که چه‌قدر به کائنات بدهکار هستم و تکلیف خودم دانستم که باید تعهدی خود را پرداخت کنم، خداوند نیز کمک کرد و توانستم به تعهد‌ی که داده بودم عمل نمایم. ان‌شاءالله امسال نیز بتوانیم جشن گل‌ریزان خیلی پرباری در شعبه تبریز داشته باشیم و با حرکت در مسیر خدمت، به خود و دیگران کمک کنیم.

تایپیست: همسفر شهلا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون هفتم)
عکاس: همسفر ساناز رهجوی راهنما همسفر پریا (لژیون سوم)
ویرایش و ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی صائب تبریزی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .