جلسه چهاردهم از دوره سیودوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی ملاصدرا به استادی پهلوان همسفر وجیهه، نگهبانی همسفر رحیمه و دبیری همسفر شهلا با دستورجلسه «وادی هشتم (با حرکت راه نمایان میشود) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۲۱ مهرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
در کنگره ۶۰، چهارده وادی از طرف آقای مهندس برای ما قرار داده شده است که این چهارده وادی، علم درست زندگی کردن را به ما آموزش میدهند؛ زیرا رسالت ما در حیات، این است که درست زندگی کردن را بیاموزیم و خدمت کنیم.
دستورجلسه امروز، «وادی هشتم» میباشد. این وادی بیان میکند: «با حرکت، راه نمایان میشود.» همانگونه که اشاره شده است، اگر بخواهیم به وادی هشتم برسیم، باید هفت وادی را پشت سر بگذاریم. من از وادی اول تا هفتم را عنوان میکنم و سپس وادی هشتم را ادامه داده و از تجربه خود مشارکت میکنم.
در وادی اول، آقای مهندس چهار سؤال مطرح کردهاند که چهار وادی را در آن قرار دادهاند. پاسخ سؤال اول اینگونه است که میبایست تفکر کردن را بیاموزیم. سؤال دوم این است که «چگونه فکر کنیم؟» و وادی دوم پاسخ میدهد: ارزشها، تواناییها و رسالت خود. در ادامه، سؤال سوم میپرسد: «چگونه فکر کنیم؟» وادی سوم پاسخ میدهد که باید دانست هیچ انسانی به اندازه خود به خویشتن خویش نمیاندیشد. در نهایت، سؤال آخر اینگونه مطرح میشود که «به چه چیزهایی نباید فکر کنیم؟» و پاسخ در وادی چهارم است که ما نباید مسئولیت خود را گردن دیگران بیندازیم، حتی خداوند. این مسئولیت گردن خودمان است و خود نیز باید آن را حل کنیم.
از وادی اول تا چهارم، تفکر را آموختیم و وادی پنجم حرکت کردن را میآموزد؛ اما در وادی پنجم، هفت پارامتر مطرح میشود: دوری از ضدارزشها، خودداری، صبر، قناعت، پسانداز، تجسس، رضا، توکل و تسلیم.
هم اکنون ماشین آماده حرکت است و راننده آن عقل میباشد. عقل در جایگاه فرماندهی خود قرار میگیرد و رانندگی ماشین، که همان جسم است، را تقبل میکند. وادی هفتم بیان میکند رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است و برداشت ما، همان وادی هشتم است که در مسیر، برداشتها را انجام میدهیم.
در رابطه با وادی هشتم و تأثیر آن روی من، به پارامتر دوم میپردازیم. من دوست دارم از تجربه خود مشارکت کنم. پیش و بعد از کنگره؛ قبل از کنگره، من وجیههای بودم که با خشم، ناامیدی، نداشتن اعتماد به نفس و ترس همراه بودم، به گونهای که صفتهایی را در خود داشتم که خوشایند نبود و همیشه همراه من بود و دلیل آن مصرف اعتیاد مسافرم و افکار منفیای بود که خود داشتم.
هنگامی که به کنگره آمدم و به همراه مسافرم سفر کردم، سفر خیلی خوبی داشتیم. اولین خدمت بنده، دبیری لژیونی بود که در آن آموزش میگرفتم. از آن زمان من خدمت را آغاز کردم و در ادامه وارد نشریات شدم و بسیار آموزش گرفتم. در آزمون راهنمایی، شال سبز دریافت کردم و از تازهواردین به مدت دو سال بسیار انرژی میگرفتم.
حس و حال عالی و بسیار شیرینی را تجربه نمودم و بعد از آن راهنمای شال نارنجی شدم و به مدت چهار سال از رهجوهایم بسیار آموزش گرفتم.
مهمترین چیزی که من از کنگره آموزش گرفتم و گرههای بسیاری برای من باز شد و مشکلات یکییکی حل شدند و به آرامش رسیدم، ورود من به لژیون سردار بود. بعد از ورود به لژیون سردار، زندگی من زیر و رو شد و آموزش بیشتری برای من و مسافرم داشت؛ فکر میکنم زمانی که وارد لژیون سردار شدم، مثل این بود که نور آمد و تاریکی رفت. قبل از این که وارد لژیون سردار شوم، گرههایی در درون من وجود داشت و نیروهای خفته من هنوز بیدار نشده بودند؛ اما خدا را شکر با ورودم به لژیون سردار، آن نیروهای خفته بیدار شدند و کمکم با صفت بخشش، این نور به زندگی من آمد و تاریکی رفت؛ حتی بخش بزرگی از مشکلات مالی ما با ورود به لژیون سردار حل شد و توانستیم به جایگاههای دنوری، سرداری و پهلوانی برسیم.
خدا را شکر امسال هم پسرم را پهلوان کردیم. یک مقداری باقیمانده که انشاءالله با همت خود، مسافرم و پسرم این تعهد هم پرداخت میشود.
موضوعی که بنده میخواستم در مورد وادی هشتم در صحبتهایم بگویم، پیام آقای مهندس در روز چهارشنبه است که فرمودند: «امواج چون گردباد بر زمین فرود میآیند و آنچه برداشتنی باشد با خود به امانت میبرد و این جز فرمان حاصل نمیگردد.»
امواج چه چیزی هستند؟ همان نور و صوت که در اطراف ما هستند. گردباد چه چیزهایی را میبرد؟ امواج وقتی به زمین میآیند، چیزهای باارزش یا سبک را با خود میبرند، مانند: دانایی یا صفاتی مثل بخشش. حتی چیزهای منفی را هم میبرد مانند: منیت، ترس و چیزهایی که درون ما هست و سبک هستند؛ خانه و ماشین را نمیبرد. برای مثال، ما شب میخوابیم و صبح بیدار میشویم. زمانی که شب میخوابیم، دانایی، منیت و ترس داریم و خدا را شکر محبت و عشق هم داریم.
بچههای کنگره همه صفتهایشان مثبت است. امواج اینها را میبرند و دوباره به ما برمیگردانند؛ یعنی ما در این هستی که هستیم، از کنگره مسائلی را میآموزیم مانند: صفت بخشش، دانایی، آگاهی و اطلاعات. اینها را ما دنبال خودمان میبریم و کنگره به ما آموزش میدهد.
امیدوارم بتوانیم با آموزشهای کنگره به خواستههایی که داریم برسیم و انشاءالله به صفت بخشش که مد نظر است برسیم.
من همیشه مثالی برای لژیون سردار میزنم که: صفت بخشش درون همه ما هست. ما تنها باید ترس خود را کنار بگذاریم تا به آن صفت بخشش برسیم که آن هم برمیگردد به خود ما، به زندگی، آرامش و آسایش خودمان و کنگره تنها جایی است که این آموزشها به ما داده میشود. امیدوارم تمام کسانی که در اینجا حضور دارند، در جشن گلریزان حضورشان پررنگتر باشد. انشاءالله خواستههایشان قویتر باشد و نترسند. من نیز بسیار ترس داشتم نسبت به این جایگاهی که هستم، اما خدا را شکر خواسته من قویتر از ترس من بود و به آن رسیدم و انشاءالله که شما هم به آن برسید.
تغییر جایگاه مسئول نشریات


مرزبان کشیک: همسفر میترا و مسافر رضا
تایپیست: همسفر نرگس رهجوی راهنما همسفر ندا (لژیون سوم)
ویرایش و ویراستار: راهنما ویلیاموایت همسفر فاطمه
عکاس: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر ندا (لژیون سوم)
ارسال: همسفر شهلا رهجوی راهنما همسفر مهین (لژیون هشتم)، دبیر سایت
همسفران نمایندگی ملاصدرا (نیکآباد)
- تعداد بازدید از این مطلب :
221