جلسه دهم از دوره پنجم جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی خواجو به استادی اسیستانت لژیون سردار همسفر شیما، نگهبانی پهلوان همسفر زهره و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه «وادی هشتم (با حرکت راه نمایان میشود) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۲۱ مهرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۳:۱۵ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خدای بزرگ را بسیار سپاسگزار و شاکرم که در خدمت شما عزیزان هستم. در این دو ماه اخیر، بارها برای جلسه سردار با ایجنت همسفر سمیرا و نگهبان لژیون سردار همسفر زهره هماهنگ شدیم؛ ولی به دلایل مختلف، جلسه کنسل شد. البته ماهها پیش، دوستان لطف داشتند و برای این خدمت از من دعوت کردند؛ ولی متأسفانه فرصتش پیش نمیآمد.
اینکه میگویم سپاسگزارم، برای این است که باید فرمانش صادر شود تا انسان بتواند حرکت کند و خدمتی را در این راستا انجام دهد و تا قبل از اینکه فرمان صادر نشود، هر چهقدر هم خواسته داشته باشی، نمیشود و قطعاً همهچیز برای امروز و این لحظه که در خدمت شما باشم چیده شده بود.
در مسیر با دستیارانم که میآمدم، بارها شکرگزاری کردیم برای این فرصتی که خداوند به ما داد. از ایجنت همسفر سمیرا و نگهبان لژیون سردار، همسفر زهره بسیار سپاسگزارم برای زحماتی که کشیدند. همچنین از همسفر رؤیا ایجنت نمایندگی شیخ بهایی سپاسگزارم که بسیار همکاری کردند.
دستور جلسه لژیون سردار، وادی هشتم «با حرکت راه نمایان میشود» است. طبیعتاً انسان از بدو تولد شروع به حرکت میکند. زمانی که یک جنین متولد میشود، اولین اتفاقی که میافتد، شروع به نفس کشیدن و حرکت کردن است که اساس زندگی و زنده بودن را نشان میدهد. در این بعد حیات، حرکت کردن نشانه زنده بودن است؛ حتی سلولی که زنده است حرکت میکند. اگر سلولی در بدن ما حرکت نکند آن سلول مرده است و سریع دور انداخته میشود. وقتی به طبیعت نگاه میکنیم میبینیم که الگوی زندگی و زنده بودن حرکت است.
عنوان وادی هشتم چیست؟ «با حرکت راه نمایان میشود». داشتم فکر میکردم چه راهی نمایان میشود؟ درست است راه نمایان میشود؛ ولی کدام راه؟ راه ارتقاء نمایان میشود؛ چون انسان همانطور که زنده است و حرکت میکند میل به زندگی کردن و ارتقاء دارد. همه افراد دوست دارند رشد و پیشرفت کنند. شما انسانی را نمیبینید که زنده باشد و دوست نداشته باشد که رشد کند. گاهی فردی به سمت اشتباه، یعنی به سمت ضد ارزشها حرکت میکند؛ ولی خواسته او همچنان ارتقا است. چه دانسته، چه ندانسته؛ ولی دوست دارد که ارتقا پیدا کند؛ چون حرکت میکند. پس وقتی میگوییم راه نمایان میشود؛ یعنی راهی نمایان میشود که من رشد کنم. اگر مسیر من، مسیر درستی باشد در این راه رشد میکنم که لازمه آن حرکت کردن است.
در ابتدای وادی بسیار زیبا گفتهشده است که تفکرات ما همان چیزی است که معمار ساختارهای ما است؛ همان چیزی که در کنگره بهعنوان وادی اول از آن یادشده تفکر است. بسیار جالب بود، وادی را میخواندم و دیدم چهقدر وادیها درهمتنیده شدهاند؛ یعنی اگر من بهعنوان یک انسان، فارغ از اینکه همسفر هستم، تفکر کردن را یاد نگیرم، حرکت من نمیتواند حرکت درستی باشد؛ اما زمانی که وادی اول را خوب دریافت میکنم، یاد میگیرم که تفکر چیست؟ این تفکر در من شکل میگیرد و تمام اینها در سایه آموزشهایی است که در کنگره دریافت میکنم. در کنگره به ما تفکر درست را یاد میدهند. آقای مهندس به من یاد میدهند که نقطه تفکر درستی داشته باشم. ما درس جهانبینی داریم که یک ضلع درمان ما است. جهانبینی یعنی چه؟ یعنی زاویه دید من به دنیا که آن زاویه از تفکرم نشست میگیرد. امروز جهان را چگونه میبینم؟
درون مشکلم غرق هستم؛ ولی زیبا میبینم؛ چون تفکرم تفکر درستی است. در مسیر که میآیم کوه، آسمان، جاده و ... است و من از تکتکشان لذت میبرم. این نگاه من نیست، این تفکر من است که نگاه من را تعریف میکند. در کنگره، تفکر بخشش را یاد میگیریم، فارغ از اینکه بیش از میزان میبخشیم. انسانی که تفکرش، تفکر بخشش است؛ برای ارتقاء خودش این کار را میکند نه برای اینکه بگوید خودم را مدیون میدانم. هر شخصی که در لژیون سردار عضو شده، فارغ از مبلغی که پرداخت میکند، حرکت خودش را شروع کرده و من تبریک میگویم به همه عزیزانی که امروز در این جمع حضور دارند و عضو لژیون سردار هستند. تبریک میگویم؛ چون شما حرکت خود را شروع کردید، حتی اگر یکقدم برداشته باشید، مطمئناً به مقصد میرسید.
دیر و زود دارد؛ ولی سوختوسوز ندارد. گاهی ممکن است یک نفر با پای پیاده، یک نفر با دوچرخه، یک نفر با ماشین بنز یا با جت، حرکت خود را شروع کرده باشد، این اصلاً مهم نیست. مهم این است که همه ما به یکسو همگام با کنگره حرکت میکنیم. آقای مهندس در سیدی «عشق» به ما آموختند که ما در این گردباد بالا میرویم؛ چون همسو با ساختارهای کنگره هستیم؛ پس ارتقاء ما حتمی است. در لژیون سردار به قطعیت میتوانیم بگوییم که با حرکت، راه ارتقاء ما نمایان میشود. چهقدر زیبا است؛ چون همگام هستیم. اگر همگام نبودیم از این دایره و گردونه به بیرون پرتاب میشدیم. آن چیزی که حرکت من را شکل میدهد تفکر من است. تفکر من، خواسته من را در ذهنم ایجاد میکند. اگر من خواسته پهلوانی دارم، این خواسته جایی به اسم تفکر در انسان شکلگرفته است. پهلوان، دنور و سردار شدن یک نوع تفکر است. اساساً پرداخت مبلغ خیلی مهم نیست؛ بلکه آن در درجات دیگر است. قبل از هر چیزی باید تفکر پهلوان شدن و خدمت کردن در من شکل بگیرد.
در وادی هشتم باید دو اتفاق بیفتد: اول باید هدف و خواسته خود را کاملاً مشخص کنیم. دوم با تمام قوا در راه رسیدن به آن خواسته حرکت کنیم. مرحله اول بسیار مهم است؛ اما مرحله دوم به نظر من مهمتر است؛ چون تلاش من است. همانطور که گفتهشده «لَيسَ لِلإِنسانِ إِلّا ما سَعىٰ» انسان چیزی جز حاصل تلاشش نیست. من میخواهم پهلوان شوم، میروم و اجازه را میگیرم. ازآنجا به بعد فقط تلاش من مهم است؛ زیرا باید قدر این فرصت را بدانم و با تمام توان در راه رسیدن به آن تلاش کنم؛ چون اینیک فرصت است. گاهی اوقات، پول و تفکر وجود دارد؛ ولی باید اجازه صادر شود. اگر تلاش نکنم، یکمرتبه قطع میشود.
دیروز با عزیزی صحبت میکردم ایجنت بود. گفتند که برای دنوری پول بود و آمدم مبلغی را پرداخت کردم. بسیار راحت پول در حسابم میآمد؛ ولی آن را به تعویق میانداختم و آن بند قطع شد. برایش بسیار جالب بود. در ذهنم گفتم این دقیقاً مرحله تلاش است. گاهی اوقات قدر لحظه و فرصت را نمیدانیم و فکر میکنیم این پولها همیشه وجود دارند، جایگاهها همیشه هستند و من هر موقع خواستم سردار و دنور میشوم. اگر خواسته آن را داریم؛ باید صد خودمان را بگذاریم. موقعی که صد خودم را میگذارم راه، خودبهخود نمایان میشود و پول نیز میآید. ابروباد، مه، خورشید و فلک، دستبهدست یکدیگر میدهند تا شیما پهلوان، دنور، سردار و نشانی در بینشانی شود. امیدوارم گلریزان خوبی در قسمت همسفران خواجو داشته باشید.




تایپیست: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر طیبه (لژیون چهارم) و همسفر نگار رهجوی راهنما همسفر لیلی (لژیون نوزدهم)
عکاس: همسفر مهری رهجوی راهنما همسفر صدیقه (لژیون هفتم)
ویرایش و ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر طیبه (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
1249