English Version
This Site Is Available In English

سکون‌ و نابودی

سکون‌ و نابودی

سلام دوستان صفر هستم یک مسافر، بسیار خوشحالم که در یک‌ مکان امن قرار گرفته‌ام. اول از شخص مهندس و‌ خانواده محترم‌شان، همچنین از استاد امین که با آموزش جهان‌بینی باعث رشد‌ و ارتقاء و شعبات کنگره 60 شده‌اند تشکر می‌کنم‌. از راهنمای خوبم و همه شما که در این مدت همراه من بودید تشکر‌‌ می‌کنم.
در مورد وادی هشتم، بایستی بگویم که با حرکت راه نمایان می‌شود‌ و در سکون هیچ‌چیز به وجود نمی‌آید و زایشی صورت نمی‌پذیرد. من قسمتی از خاطرات خودم که مربوط به زمان مصرفم بود را بیان می‌کنم تا شاید فردی این مطلب را بخواند و به حال خوش برسد. زمانی خانواده من در کنگره بودند و خیلی تلاش می‌کردند که من را با کنگره آشنا کنند ولی موفق نمی‌شدند؛ چون آن خواسته در من به وجود نیامده بود، راه نمایان بود ولی آن خواسته قوی که باعث ماندگاری من در کنگره ۶۰ بشود، وجود نداشت. یک روز که دیگر خسته شده بودم، آن خواسته شکل گرفت و با انجام دادن خواسته‌ام و تفکر و تصمیم درست، وارد کنگره شدم؛ البته این را هم اضافه کنم که عوامل بیرونی هم باعث کمک به این امر شدند، از جمله نوه گلم که وابستگی شدیدی به یکدیگر داشتیم و در زمان بازنشستگی خداوند این هدیه با ارزش را به من هدیه داده بود. زمانی را به یاد دارم که اعتیاد خود را پنهان نمی‌کردم؛ چون موادمخدر همیشه در اختیار من بود. خیلی با خودم کلنجار رفتم تا اوضاع خودم را مرور کنم در زمان اشتغال که نیروی رسمی اداره بودم، بخاطر موقعیت شغلی که داشتم به استان‌های دور دست می‌رفتم، به همین علت همیشه موادمخدر زیادی به همراه داشتم و اگر به ایست‌ و بازرسی در مسیر بر‌می‌خوردم، ترس و استرس تمام وجودم را فرا می‌گرفت، در این راه تا جایی پیش رفتم که حتی جایگاه‌ شغلی خودم را از دست دادم. قبل از آمدن به کنگره جلسات اداری که در آن شرکت می‌کردم برایم خسته کننده بود و با خودم می‌گفتم کاش زودتر تمام شود تا بروم و مصرف کنم. تمام فکر و ذکر من قبل از کنگره این بود که با کم شدن مواد درد خماری را چگونه تحمل کنم. امروز به جرأت می‌توانم بگویم که به آن حال خوش رسیده‌ام و ترس و استرس از من دور شده است. در سفر خود انضباط و فرمانبرداری را جدی گرفتم و با آمدن به موقع در جلسات، نوشتن سی‌دی و خوردن شربت OT در زمان دقیق خود به آن حال خوش رسیدم. در سفر دوم هدف‌هایم از جمله خدمت‌های؛ استادی جلسه، دبیری، نگهبانی و همچنین قسمت OT را تجربه و در حال حاضر در جایگاه مرزبانی مشغول به خدمت می‌باشم. همه تلاش من در سفر اول گرفتن خدمت‌های مربوط به سفر اول و تجربه آن‌ها بود. در پایان هم این را بگویم که در کنگره ۶۰ هم معرفت هست و هم محبت و هم عشق، باید خواسته داشته باشم تا راه نمایان شود و حرکت کنم. با سپاس مسافر صفر.

عکاس: مسافر میلاد لژیون چهارم
ارسال مطلب: مسافر ایمان لژیون هشتم

مرزبان خبری: مسافر رامین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .